بحث پیرامون " آکواریوم من..."

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تشکر از همه دوستان عزیز
متاسفانه همونطور که قبلا هم گفتم من
کتاب راز و یا فیلم ش رو مطالعه نکردم و ندیدم
ولی صحبتهای شما و اقا جاوید داداشیم رو خوندم و استفاده زیادی بردم
ولی من زیاد هم باهاش موافق نیستم
با اینکه وقتی ادم تلاش می کنه با دید مثبت و تما م چیزهایی که در بالا
توسط برایان تریسی اشاره شده بود به هدف ش میرسه
برای من بارها پیش اومده که برای یه کاری واقعا تلاش کردم ولی به نتیجه ای
که می خواستم نرسیدم
و این واقعا من رو ناامید کرده و تاثیر بدی رو م گذاشته متاسفانه
و به شدت اعتماد به نفسم ر و پایین اورده
ولی در کل مممممممممممممممنوووووووووون

این اتفاق برای همه ما ئ بار ها اقتاده
من نظرم اینه که
باید هدف داشت، تمرکز هم کرد و تلاشمون رو هم با تمام وجود بکنیم
ولی نبجه را بسپاریم دست خدا
اگر برامون خیر پیش بیاد

این نباید باعث بشه اعتماد به نفسمون پایین بیاد ( الان دارم این حرفا رو میزنم ولی شده خودم مدت ذهنی درگیر این بودم که چرا به فلان چیزی که میخواستم نرسیدم و کلی جنگیدم تا شرایط پیش اومده رو بریا خودم هضم کنم, ولی از دست دادن اعتماد به نفس نههههههههه)

چون ما تلاشمون رو کردیم ( اگر مطمئن هستید که کم نذاشتید, با یک بار شکست عقب نکشیدید, از هدفمون منحرف نشدیم و ....)
نظر شخصیه منه: که حتما قراره اتفاق بهتری در ازاش برام بیافته و شاید زمان مناسبش هنوز نرسیده, اون شرایط وقوع هدف من هنو در این حهان کاملا مهیا نبوده
ولی بهتره با این تصور هم دایم در این تصور نباشیم که کی زمانش میرسه
بهتر کمی فرصت بدیم و موقتا فراموشش کنیم ( میگم تمام این ها زو زمانی میتونیم بپذیریم که تمام تلاشمون کرده باشیم)
 

sepideh65

عضو جدید
آنچه که می بینیم یا تصور می کنیم مستقیم یا غیر مستقیم روی احساس ما اثر می گذارد .

تصاویر و افکار خوب احساسی مثبت ایجاد می کنند و تصاویر و افکار بد احساسی منفی .

احساس دارای انرژی است و انرژی یعنی توانایی انجام کار . انرژی عاطفی ما همچون آهنربای بزرگ شروع به جذب انرژی های همنوع می کند

در لحظاتی که احساسی منفی داریم وقایع و انسان های منفی را به خود جذب می کنیم و در زمان هایی که حسی مثبت و شادمانه در ما برپاست در حال جذب چیز های خوب و مطوب به زندگی خود می باشیم .

البته این را هم نباید نادیده بگیریم که اعمال ما نیز دارای انژی می باشند و اعمال منفی بازخورد و عکس العمل منفی دارند .
این است که گاه با وجود افکار و احساس مثبت وقایعی منفی و نامطلوب برایمان پیش می آید .

تا حالا براتون پیش اومده که یک لحظه صدای زنگ تلفن رو میشنوید و احساس میکنید دوستی پشت خط است در صورتی که خطای شنیداری بود و واقعیت نداشت .ولی دقایقی بعد همین اتفاق در واقعیت براتون می افته.به نظر من این اتفاق برای کسی میوفته که واقعا به قانون جذب اعتقاد داشته باشه.
 

neda_f

عضو جدید
کتاب میخواین فقط کتاب 4اثر فلورانس اسکاول شین....به نظر من و خیلی ها بقیه کتابا از روی این کتاب نوشته شدند...کتاب راز رو هم اصلا قبول ندارم...کتاب دومی که معرفی میکنم کتاب شفای زندگی از خانم لوئیز هی هست معرکه ست...من به هر کی معرفی کردم واقعا راضی بوده و مسیر زندگی خودم و خیلیا با این 2 کتاب (خصوصا اولی) عوض شده...موفق باشین;)
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
راه حل

راه حل

این اتفاق برای همه ما ئ بار ها اقتاده
من نظرم اینه که
باید هدف داشت، تمرکز هم کرد و تلاشمون رو هم با تمام وجود بکنیم
ولی نبجه را بسپاریم دست خدا
اگر برامون خیر پیش بیاد

این نباید باعث بشه اعتماد به نفسمون پایین بیاد ( الان دارم این حرفا رو میزنم ولی شده خودم مدت ذهنی درگیر این بودم که چرا به فلان چیزی که میخواستم نرسیدم و کلی جنگیدم تا شرایط پیش اومده رو بریا خودم هضم کنم, ولی از دست دادن اعتماد به نفس نههههههههه)

چون ما تلاشمون رو کردیم ( اگر مطمئن هستید که کم نذاشتید, با یک بار شکست عقب نکشیدید, از هدفمون منحرف نشدیم و ....)
نظر شخصیه منه: که حتما قراره اتفاق بهتری در ازاش برام بیافته و شاید زمان مناسبش هنوز نرسیده, اون شرایط وقوع هدف من هنو در این حهان کاملا مهیا نبوده
ولی بهتره با این تصور هم دایم در این تصور نباشیم که کی زمانش میرسه
بهتر کمی فرصت بدیم و موقتا فراموشش کنیم ( میگم تمام این ها زو زمانی میتونیم بپذیریم که تمام تلاشمون کرده باشیم)
سلام دوباره دوست عزیز
ممنون از این که توجه داشتین به صحبتم...
با شما موافقم ولی نه کاملا
موافقم که نباید اعتمادبه نفسم پایین بیاد
و یا زیاد رو من تاثیر بذاره ولی شرایط رو ترجیح میدم با مثال توضیح بدم
مثلا توی درسهایی که من در دانشگاه در طو ل ترم می خونم ...
من واقعا تلاشم رو براشون انجام میدم ولی عواملی پیش میاد که مانع
از نتیجه مورد انتظار من میشه .اره باید قوی بود و هدف رو مشخص کرد
مممممممممممنون جواب واقعا زیبایی داشتید
سعی می کنم روش فک کنم تا شاید نتیجه اش رو ببینم
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تشکر از همه دوستان عزیز
متاسفانه همونطور که قبلا هم گفتم من
کتاب راز و یا فیلم ش رو مطالعه نکردم و ندیدم
ولی صحبتهای شما و اقا جاوید داداشیم رو خوندم و استفاده زیادی بردم
ولی من زیاد هم باهاش موافق نیستم
با اینکه وقتی ادم تلاش می کنه با دید مثبت و تما م چیزهایی که در بالا
توسط برایان تریسی اشاره شده بود به هدف ش میرسه
برای من بارها پیش اومده که برای یه کاری واقعا تلاش کردم ولی به نتیجه ای
که می خواستم نرسیدم
و این واقعا من رو ناامید کرده و تاثیر بدی رو م گذاشته متاسفانه
و به شدت اعتماد به نفسم ر و پایین اورده
ولی در کل مممممممممممممممنوووووووووون
سلام دوباره دوست عزیز
ممنون از این که توجه داشتین به صحبتم...
با شما موافقم ولی نه کاملا
موافقم که نباید اعتمادبه نفسم پایین بیاد
و یا زیاد رو من تاثیر بذاره ولی شرایط رو ترجیح میدم با مثال توضیح بدم
مثلا توی درسهایی که من در دانشگاه در طو ل ترم می خونم ...
من واقعا تلاشم رو براشون انجام میدم ولی عواملی پیش میاد که مانع
از نتیجه مورد انتظار من میشه .اره باید قوی بود و هدف رو مشخص کرد
مممممممممممنون جواب واقعا زیبایی داشتید
سعی می کنم روش فک کنم تا شاید نتیجه اش رو ببینم

سیلام...
شما, سعی کنید کتاب رو مطالعه کنین(یا بقیه ی کتاب هایی که دوستان معرفی کردن)
اونوقت, شاید فرق تمرکز کردنتون با تمرکزی که باید میداشتین رو ببینین...
گاهی ما ماهها درس میخونیم,ولی چون, استرس داریم(استرس یعنی افکار منفی!یعنی:نکنه قبول نشم!نکنه موفق نشم!الآن بازم مثل اون بار میشه یا...) باعث میشه, دقیقا همین استرس و افکار تاثیر خودشون رو بذارن و مانع نتیجه گیری بشن...!
ما وقتی, فکر بد به ذهنمون راه ندیم, یا در عین امیدواری, یه ترس کوچیکی ته دلمون راه ندیم,حتما موفق میشیم...!
مثلا, شما میگین,در طول ترم,واقعا زحمت میکشیدین!درسته؟؟؟
در حالی که من,وقتی دانشجو بودم,فقط شب امتحان درس میخوندم!گاهی , قیافه ی استادم رو اولین بار تو امتحان میدیدم که چه شکلی هست, یا کی هست...!
و هروقت عرض جند ساعت درس میخوندم, مطمئن بودم که قبول خواهم شد!و وقتی افکار منفی راه نمیدادم, حتما این اتفاق میافتاد,و همه ی اطرافیان, تعجب میکردن...
چون بهش یقین داشتم و پاسخ هم میگرفتم...
شما هم باید,یقین داشته باشین و افکار منفی نداشته باشین, حتما موفق خواهید بود...:gol:
و هیچ اتفاق بدی, جرات نمیکنه برای شما اتفاق بیافته...:gol:
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
مرحله اجرا

مرحله اجرا

سیلام...
شما, سعی کنید کتاب رو مطالعه کنین(یا بقیه ی کتاب هایی که دوستان معرفی کردن)
اونوقت, شاید فرق تمرکز کردنتون با تمرکزی که باید میداشتین رو ببینین...
گاهی ما ماهها درس میخونیم,ولی چون, استرس داریم(استرس یعنی افکار منفی!یعنی:نکنه قبول نشم!نکنه موفق نشم!الآن بازم مثل اون بار میشه یا...) باعث میشه, دقیقا همین استرس و افکار تاثیر خودشون رو بذارن و مانع نتیجه گیری بشن...!
ما وقتی, فکر بد به ذهنمون راه ندیم, یا در عین امیدواری, یه ترس کوچیکی ته دلمون راه ندیم,حتما موفق میشیم...!
مثلا, شما میگین,در طول ترم,واقعا زحمت میکشیدین!درسته؟؟؟
در حالی که من,وقتی دانشجو بودم,فقط شب امتحان درس میخوندم!گاهی , قیافه ی استادم رو اولین بار تو امتحان میدیدم که چه شکلی هست, یا کی هست...!
و هروقت عرض جند ساعت درس میخوندم, مطمئن بودم که قبول خواهم شد!و وقتی افکار منفی راه نمیدادم, حتما این اتفاق میافتاد,و همه ی اطرافیان, تعجب میکردن...
چون بهش یقین داشتم و پاسخ هم میگرفتم...
شما هم باید,یقین داشته باشین و افکار منفی نداشته باشین, حتما موفق خواهید بود...:gol:
و هیچ اتفاق بدی, جرات نمیکنه برای شما اتفاق بیافته...:gol:
سلام خیلی ممنون از توجه و وقتی که گذاشتید
اره خیلی خوب و کامل بود و حتما سعی می کنم
تو کار م و تفکر م عملی اش کنم
و مهمتر اینکه سعی کنم کتابها رو مطالعه کنم
در ضمن شما هم از اون دانشجوهای لج درار بودین ها
که حق بقیه بچه درس خون ها رو می خورن ههههههههههه
چه حرصی مید ادی شما همکلاسی هارو
دستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتون درد نکنه
 

fluid2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.کتاب 4 اثر از فلورانس اسکاول شین واقعا از هر کتاب دیگر وحتی فیلم راز تاثیر گذارتر بود،چون نقش خدا هم احساس میشه.جالب این بود که چقدر برای جملاتش ضرب المثلهای فارسی هم داریم و این یعنی اینکه پیشینیان ما براستی فرزانه بوده اند.این کتاب و عوامل دیگر واقعا زندگی مرا متحول کرد.راستی حکمتهای نهج البلاغه هم پر است از قوانین زندگی.که من از نوجوانی چندتاش رو همیشه یادمه و عمل کردم و نتیجه گرفتم
موفق باشید
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خیلی ممنون از توجه و وقتی که گذاشتید
اره خیلی خوب و کامل بود و حتما سعی می کنم
تو کار م و تفکر م عملی اش کنم
و مهمتر اینکه سعی کنم کتابها رو مطالعه کنم
در ضمن شما هم از اون دانشجوهای لج درار بودین ها
که حق بقیه بچه درس خون ها رو می خورن ههههههههههه
چه حرصی مید ادی شما همکلاسی هارو
دستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتون درد نکنه
خاصیت این قانونه...
خواستن توانستن است!
تو دنیای امروزه, هم تو بقیه ی موارد میشه این مسئله رو به عینه دید...
زحمت همه, و نتایج همه به یه اندازه نیست!;)
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
صددرصد

صددرصد

خاصیت این قانونه...
خواستن توانستن است!
تو دنیای امروزه, هم تو بقیه ی موارد میشه این مسئله رو به عینه دید...
زحمت همه, و نتایج همه به یه اندازه نیست!;)
صد درصد دوست عزیز;););)
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلاام بچه‌ها
خوبین ؟

از صحبت‌های همتون ممنونم، خیلی زیاد

خیلی لطف کردین
من نبودم چند وقتی ولی در خدمتم دوباره
کلی هم خاطرات و حرفام رو اینجا میزارم :gol:

و البته بزودی نیازمند راهنمایی شما :gol:
 

negin1313

عضو جدید
کتاب هایی که خوندم تمامشون یه چیزی رو دنبال میکنن(منظورم قانون جذب نیست)همه به دنبال این هستند که شما ذهنیت و تفکر خودتون رو نسبت به اون چیزی که هستین عوض کنه،و بگه که ما جزیی از اون نامحدو هستیم پس نامحدودیم،اما برای پی بردن به این خواسته که من میگم همون خود شناسی هست نیاز به تمرین هست من سوالم اینجاست درکی از این تمرین ندارم نمیفهمم منظور چیه و باید چی کار کرد(من فکر مو نسبت به خیلی چیز ها عوض کردم سعی کردم یه سری صفات رو از خودم دور کنم اما به نظرم تمرین یه چیز دیگست )
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کتاب هایی که خوندم تمامشون یه چیزی رو دنبال میکنن(منظورم قانون جذب نیست)همه به دنبال این هستند که شما ذهنیت و تفکر خودتون رو نسبت به اون چیزی که هستین عوض کنه،و بگه که ما جزیی از اون نامحدو هستیم پس نامحدودیم،اما برای پی بردن به این خواسته که من میگم همون خود شناسی هست نیاز به تمرین هست من سوالم اینجاست درکی از این تمرین ندارم نمیفهمم منظور چیه و باید چی کار کرد(من فکر مو نسبت به خیلی چیز ها عوض کردم سعی کردم یه سری صفات رو از خودم دور کنم اما به نظرم تمرین یه چیز دیگست )

:gol:

در راستای این تاپیک، همچین هدفی رو دنبال می‌کردم و می‌کنم
و ممنونم از اینکه این بحث رو دنبال کردی :gol:

خوب بزودی این تمرین رو انجام می دیم، یعنی من دارم انجام می دم امیدوارم بتونم برای بقیه هم مفید باشم
 

yekbinam

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوباره دوست عزیز
ممنون از این که توجه داشتین به صحبتم...
با شما موافقم ولی نه کاملا
موافقم که نباید اعتمادبه نفسم پایین بیاد
و یا زیاد رو من تاثیر بذاره ولی شرایط رو ترجیح میدم با مثال توضیح بدم
مثلا توی درسهایی که من در دانشگاه در طو ل ترم می خونم ...
من واقعا تلاشم رو براشون انجام میدم ولی عواملی پیش میاد که مانع
از نتیجه مورد انتظار من میشه .اره باید قوی بود و هدف رو مشخص کرد
مممممممممممنون جواب واقعا زیبایی داشتید
سعی می کنم روش فک کنم تا شاید نتیجه اش رو ببینم
سلام،اين اتفاق برای من هم افتاده.ولی چون تلاشمو کرده بودم اصلاً ناراحت نشدم.يادمه يه پروژه داشتيم که خيلی هم براش زحمت کشيديم.اول موضوعمون يه چيز ديگه بود.بعد به استاد گفتيم و تغييرش داديمجالبه استاد توی برگش يادداشت کرد.ولی روز تحويل اون برگه اي که از روش ميخوند يه برگه ديگه بود.يادش نبود که
ما پرژمون را تغيير داديم پايينترين نمره را داد به ما!
منم با دوستان موافقم هنوز بهترين ها در راهند!
راستی اين هم شايد براتون مفيد باشه
مطالعه موفق با تمرکز" از "م. حورایی"
موفق باشيد:gol:
 

yekbinam

عضو جدید
کاربر ممتاز
من در کنار هدفهای بزرگ کوچک ها را هم امتحان ميکنم.مثلاً ديشب يک سی دی ميخواستم. نبود.شايد خيلی ساده باشه ولی من به خودم گفتم همين الان و امشب بايد پيداش کنی و ميکنی اولش خيلی اتفاقی يه سی دی مشابه اون رو پيدا کردم.گفتم باز هم ميگردم.اونی که ميخواستم را پيدا کردم.
خيلی ساده بود.ولی امتحانش کردم!
 
آخرین ویرایش:

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من در کنار هدفهای بزرگ کوچک ها را هم امتحان ميکنم.مثلاً ديشب يک سی دی ميخواستم. نبود.شايد خيلی ساده باشه ولی من به خودم گفتم همين الان و امشب بايد پيداش کنی و ميکنی اولش خيلی اتفاقی يه سی دی مشابه اون رو پيدا کردم.گفتم باز هم ميگردم.اونی که ميخواستم را پيدا کردم.
خيلی ساده بود.ولی امتحانش کردم!

سلام

یه نکته خیلی مهم رو توی این متن پیدا کردم
شما نیاز به یه مهم داشتین، و واسه همین موضوع سعی کردین اون رو حتمن در یه زمان معین بدست بیارین، پس تلاش کردین، و تلاشتون رو بیشتر کردین و به اون مهم دست پیدا کردین

در واقع، ما وقتی یه هدف رو ملکه‌ی ذهنمون می‌کنیم، ذهن ما قدرت بیشتری رو مصرف تلاش کردن صرف رسیدن به هدف می‌زاره

----

راستش این روزا مشکلی برام پیش اومده که سعی می‌کنم با خوش بینی، امید به خدا، توکل به خدا، اون رو حل کنم، شما هم برام دعا کنید :gol::gol:
 

negin1313

عضو جدید
خوب چند مدت پیش 7 قانون رو خوندم
به نظرم خوبه که هرسری یکی از قانون ها رو بذاریم و روش بحث کنیم و تمرین داشته باشیم امیدوارم که موافق باشید
 

negin1313

عضو جدید
مقدمه:
موفقیت در زندگی را می توان به صورت گسترش مداوم شادمانی وتحقق فزاینده هدف های ارزشمند تعریف کرد. موفقیت یعنی این توانایی که آرزوهایتان را با سهولت و بی تکاپو برآورده سازید. با این حال موفقیت - از جمله آفرینش ثروت- همواره به صورت فرایندی مستلزم سختکوشی و اغلب به بهای صدمه زدن به دیگران پنداشته شده است. نیاز داریم نسبت به موفقیت و فراوانی، نگرشی معنوی تر داشته باشیم که به معنای جریان فراوان همه موهبت های نیکوست. با وقوف به قانون معنوی و کاربرد آن، خود را در هماهنگی با طبیعت قرار می دهیم و سبکبالی و شادمانی و عشق می آفرینیم. قبل از تعریف هفت قانون معنوی، بیایید به مفهوم قانون پی ببریم. قانون فرآیندی است که طی آن نامتجلی متجلی و ناظر، منظور می شود. فرآیندی که طی آن نظاره گر منظره می شود و رویابین رویای خود را متجلی می سازد.
اکنون بیایید به سراغ هفت قانون معنوی موفقیت برویم و ببینیم چگونه می توانیم آنها در زندگیمان به کار ببریم.
۱- قانون توانایی مطلق:
نخستین قانون موفقیت، قانون توانایی مطلق است. این قانون مبتنی بر این واقعیت است که ما - در جوهر - آگاهی مطلقیم.
آگاهی مطلق، توانایی مطلق و حیطه تمامی امکانات و خلاقیت نامحدود است. آگاهی مطلق جوهر معنوی ماست. همچنین بیکران و نامحدود بودن، شادمانی محض است. سایر ویژگی های آگاهی عبارتند از دانش مطلق، سکوت بی انتها، تعادل کامل، شکست ناپذیری، سادگی و بهجت. و این طبیعت بنیادی ماست. طبیعت بنیادی ما، یکی از توانایی های مطلق است. وقتی طبیعت بنیادی خود را کشف می کنید و در می یابید به راستی کیستید، خود آن شناخت یعنی توانایی برآورده شدن و برآورده ساختن هر رویایی که دارید، زیرا قدرت و امکان جاودانید: آن قدرت قیاس ناپذیر که بوده و هست و خواهد بود. قانون توانایی مطلق را می توان قانون وحدت نیز خواند زیرا در کثرت نامحدود حیات، وحدت جانی یگانه نهفته و همه چیز را فرا گرفته است. میان شما و این حیطه نیرو، ذره ای جدایی وجود ندارد. حیطه توانایی مطلق، ضمیر خودتان است و هر چه طبیعت راستین خود را بیشتر تجربه کنید، به حیطه توانایی مطلق نزدیکتر خواهید بود.


چگونه می توانیم قانون توانایی مطلق را در زندگیمان به کار بندیم؟ اگر می خواهید از منافع حیطه توانایی مطلق محفوظ شوید و از تمامی خلاقیتی که جزو لاینفک آگاهی مطلق است به طور کامل سود جویید، باید بتوانید به آن دسترسی پیدا کنید. یکی از راه های دستیابی به این حیطه، تمرین روزانه سکوت و مراقبت و عدم داوری است. صرف زمانی در طبیعت نیز می تواند موجب دستیابی به ویژگی های لاینفک این حیطه - خلاقیت و آزادی و بهجت بیکران - شود.

کاربرد قانون توانایی مطلق

۱) با رعایت سکوت روزانه وبودن محض، با حیطه توانایی مطلق در تماس خواهم بود.همچنین دست کم روزی دو بار به تنهایی،تقریبا" به مدت نیم ساعت صبح ونیم ساعت غروب به مراقبه سکوت خواهم نشست.

۲) هرروز مدتی را درارتباط با طبیعت ونظاره خاموش هوشمندی درون هرموجود زنده خواهم گذراند.خاموش به تماشای غروب آفتاب یا گوش دادن به صدای اقیانوس یا جویبار یا به بوییدن عطرگلی خواهم نشست-در وجد سکوتم وبا ارتباط با طبیعت،از تپش حیات اعصارـ حیطه توانایی مطلق ونامحدود ـ محفوظ خواهم شد.

۳) عدم داوری را تمرین خواهم کرد.روزم را با این جمله آغاز خواهم کردکه :«امروز درباره هیچ یک از آن چیزها که پیش می آید داوری نخواهم کرد.»و در سراسر روز به خاطر خود خواهم آورد که داوری نکنم.

 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

یه نکته خیلی مهم رو توی این متن پیدا کردم
شما نیاز به یه مهم داشتین، و واسه همین موضوع سعی کردین اون رو حتمن در یه زمان معین بدست بیارین، پس تلاش کردین، و تلاشتون رو بیشتر کردین و به اون مهم دست پیدا کردین

در واقع، ما وقتی یه هدف رو ملکه‌ی ذهنمون می‌کنیم، ذهن ما قدرت بیشتری رو مصرف تلاش کردن صرف رسیدن به هدف می‌زاره

----

راستش این روزا مشکلی برام پیش اومده که سعی می‌کنم با خوش بینی، امید به خدا، توکل به خدا، اون رو حل کنم، شما هم برام دعا کنید :gol::gol:


امیدوارم هرچه زودتر بتونی مشکلت رو حل کنی:gol:
که حتما هم میتونی:gol:
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام. به دعوت یکی از دوستان از من خواسته شد که نظر خودم رو عرض کنم.من هم اطاعت امر میکنم و عرایضی در این مورد خدمت دوستان بیان میدارم باشد که موجب تکدی خاطر بعضی از دوستان نشده و صرفآ بعنوان یک نظر محل بحث داشته باشد.
تاپیک اکواریوم من یکی از نادر ترین تاپیکها در حوزه اندیشه و فرایند های ذهن و خود بهبود سازی است. اما متاسفانه کاربران این باشگاه به تنها چیزی که اهمیت نمیدهند , همین بحث خود بهبود سازی است. همه اعضاء صاحب ادعا هستند و هر کس بنوعی خودش را عقل کل میداند. این بحث سبز و سفید و سیاست و جناح بندی ها هم که بعد از انتخابات در این باشگاه راه افتاده , همه توان مهندسی و علمی این باشگاه رو زیر سئوال برده و از این باشگاه فقط یک اسم بجا مانده و محتوای علمی آن بکلی فدای سیاست بازی و اینجور مسائل شده و ظاهرآ پایانی هم برایش متصور نمیتوان شد.
شما دارید از قدرت ذهن صحبت میکنید , یکهو یکنفر با یک امضای سیاسی وارد گود میشه و همه رشته های علمی بحث رو پنبه میکنه و میره و خیلی ها هم بلافاصله باران امتیاز و تشکر رو نثارش میکنند و بیچاره اون عده کاربر علاقمندی که شوکه میشن و معلوم نمیشه که کی چی گفت و چی شد.
یه عده ای هم وارد بحث میشن و از هر سخنی دنبال بهانه ای میگردن که بحث رو سیاسی اش بکنند و یا آلوده ظنز میکنند و باز ادامه همان شوک ها و سر در گم شدن های هر روزه.
همین فردا هم ممکنه یکی یه جوابیه بزنه با این مضمون که شما دارید ذهن مردم رو مغشوش میکنید و این گناه کبیره هست و هزار و یک نظریه من در اوردی که با دیدن این برنامه ها لاجرم دشارژ شده و انگیزه خوتونو از دست میدهید.
سخن کوتاه اینکه در حال حاضر بیماری کاستی توجه گریبان همه جوانهای ما را گرفته و علم گریزی بیداد میکنه .
من در بخش مدیریت و روانشناسی در همین باشگاه مطالب دو جلد کتاب را خلاصه میکنم و مثلا در دو صفحه براشون چاپ میکنم . بلافاصله جواب میدن که : خیلی مفصله . خلاصش بکن تا جوونا بتونن بخونن.
ولی اونجا که مثلا میخوان از سبز و زرد و سفید و سیاه بگن , حتی حاضرند سیصد صفحه را هم بخوانند و هم بنویسند.
با این بضاعت انسانی موجود و با این ذهنیت های مغشوش و پریشان و سر در گم شما در این تالار( اکواریوم من) روزگار سختی در پیش خواهید داشت و فکر نمیکنم این فضا اجازه بده که شما بتونید این علم ارزشمند را به جوانان بشناسانید.
یکی از کاربرها در امضایش نوشته : تا ملت خرند رندان خر سواری میکنند. و به خاطر همین امضاء بیش از هزار تا تشکر و امتیاز گرفته. حالا شما بنا دارید به این ادمها از علم واقعی صحبت کنید و از رمز و راز های شگفت انگیز ذهن انسان مباحث مشترک بگذارید؟
عالیترین مقالات مدیریتی و روانشناسی را که برای استفاده تاپیک میزنم حداکثر 100 نفر میبینند ولی هیچگاه یکنفر پیدا نمیشود که یک نظر برایش بدهد. در خالی که این تاپیک های جلف و بی محتوایی که زده میشود , در عرض یک هفته بیش از هزار نفر بیننده و یک سوم ان هم نظر دهنده دارد.
با عرض معذرت من تا همین مقدار را برای بیان مقصودم کافی میدانم و ازاینکه به من اجازه دادید تا نظر خودم را بیان کنم بسیار ممنونم.

با اجازه دوستان و بنا به خواست جاوید جان, که شروع کننده بحث بودند و این تاپیک رو زدند و نظرشون محترم، ادامه بحث و جواب ها رو در این تالار ادامه میدم;)

در این اینکه فضای باشگاه تا حدی سیاسی شده حرفی نیست و خوب البته اون هم نشات گرفته از فضای جامعه کنونی ماست.
ولی در این تالار بحث ها خیلی سیاسی نشدند و تا اونجا که من دیدم بچه دارند سعی میکنند که دیدگاه ها و نظریاتشون رو به اشتراک بگذارند. خود این بحث و تبادل اطلاعات کمک میکنه تا بتونیم به عقایدمون ثبات ببخشیم و حتی اگه لازمه تغییرات درست بدهیم و به هر حال اومدیم که چیز های جدید یاد بگیریم و در راستای بهتر زیستن از اونها بهره بگیریم.
چیزی که گاهی اوقات با تفکر در تنهایی و نگرش یک بعدی ممکنه بهش دست پیدا نکنیم.


امیدوارم از این به بعد با شرکت دوستانی مانند شما که مطالعات بیشتری در این زمینه دارند تاپیک پر محتوایی داشته باشیم و برای هممون مفید باشه و موجب بشه که هرچند اندک ولی در این مسیر چیزی بیاموزیم.

:gol::gol::gol:
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم یا من درست نگفتم یا شما حرفهای من رو درست متوجه نشدید، من میگم این مبحث کاملا درونیه ، کار کسی رو هم تایید نمی کنم ولی مسئله ی همه از یک جنس نیست یکی رسیدن به اتوبوس روزانه براش مهمه یکی مسائل سیاسی امروز کشورش، مسئله هر چی که باشه میشه با جاذبه بهش رسید، مهم نیست که خواسته کوچیک باشه یا بزرگ، درست باشه یا غلط ، مهم اینه که انسانی اراده کنه بهش برسه ... قرار هم نیست همه از اول همه چیز زو بدونند اگه بیان حرفشون رو بزنند مشکلشون حل میشه جوابشون رو میگیرند...بهتره بذاریم همه تلاش کنند این نظر شخصی منه که برای این حرکتهای درونی و ارتقای روح همه چیز از خود آدم شروع میشه...من سعی میکنم به خودم یه نگاهی بندازم همین

حقیقتش من به شخصه خیلی با این قضیه موافق نیستم که ادمی اراده کند و به هرانچه میخواهد چه درست و چه غلط برسد!!
خیلی عومل در این راه دخیل هستند.
در مباحث پیشین مطرح شد, قانون جاذبه تنها قانون موجود در این جهان نیست.
و به نظر من همیشه این احتمال وجود داره که در بعضی جاها این قوانین به هم تداخل داشته باشند!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
و موضوع خوب یا بد بودن خواسته ما
خوب اینجا فقط خواست ما در میان نیست, خواست الهی, نظم کاینات و .... مطرح هستند.

بعضی وقت ها هست که شروع یک مسیری رو انتخاب کردیم و به علت انتخاب این شروع یک سری انتخاب های جدید, مسیرهای جدید و درهای جدید در برابر ما وجود دارند. حالا باید از بین اینها یکی رو انتخاب کنیم.
شاید این امکان ( اینجا فقط بحث خواستن ما مطرح نیست, فرض رو بگیرید بر اساس نظام کاینات) برای ما وجود نداشته باشه در ادامه این شروع چیزی را طلب کنیم که نیازمند شروع دیگری بوده!!!
نمیدونم تونستم منظورم رو منتقل کنم یا نه.
در نهایت به این نتیجه میخوام برسم که همیشه تنها و تنها خواست ما مطرح نیست که بشه با استناد به قانون جاذبه به ان دست یافت.
این نکته رو هم در نظر بگیری اگر قرار بود هر که هرچه اراده کرد به ان برسد،........... در این جهان سنگ رو سنگ بند نبود.
بر فرض در ان واحد دو نفر از ما با تمام وجود دو خواسته داشته باشند کاملا در تضاد با هم...............!!!!

فیلم بوروس خدا رو دیدید؟!! فیلم جالبی نیست, خیلی ها هم نظر دارند که کفره.
ولی نکته جالب رو نشون داده. بوروس پس از به دست گرفتن قدرت خدایی به تمام خواسته انسان ها جواب مثبت میده و............خودتون حدس بزنید;)

 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
از ابراز نظر شما ممنونم. ظاهرآ عرایض قبلی من دقیقآ روش دقت نشده. نظر من اینه که نباید در تالار آکواریوم با دید سیاسی وارد بشیم ( منظورم برخی از کاربران از هر جناح هستند) و از هر مقوله ای که مطرح میشه بهره برداری سیاسی بکنیم. باید روحیه و ذهنیت کاملآ علمی داشته باشیم و سیاست رو بگذاریم برای سایر وقتها و طرح در سایر تالار ها. این که ربطی به ازادی نداره. آزادی این نیست که ما بدون توجه به جنس دانش و علم فقط بخاطر اینکه به آزادی انسان اعتقاد داریم همه جا با دید سیاسی سرک بکشیم و اهمیتی هم به کیفیت آن فرآیند ها ندهیم. من عرض کردم که اگر این کاربران اجازه بدهند که تو این آکورایوم مطالب رنگ و بوی صد در صد علمی داشته باشه کار به نتیجه میرسه.از سوی دیگر :
نه اینست که خیلی ها نمیخواهند تا بفهمند بلکه آنها نمیتوانند بفهمند. یکی هست که کج راه میرود و یکی هم هست که راه را کج میرود. این دو نوع راه رفتن به یک اندازه خطا نیستند. اونی که کج راه میرود شاید مشکلی در پایش هست . اما این دومی که راه را کج میرود , مشکل بدنی ندارد , بلکه او عامدا این کار را میکند که البته نابخشودنی و خطا ست. اختلاف در طرز عمل نشان میدهد که محیط تعیین کننده روش نیست بلکه این انسان است که روشها را انتخاب و عمل میکند که وظیفه دارد تا درست عمل کند.
مباحث شما بقدری علمی و سنگین هست که نیاز به تمرکز صد در صد دارد و لازم هست تا کاربران دقت بکنند. مثلا شما از جاذبه حرف میزنید و یکی از کاربران میخواهد اتوبوس واحد را با استفاده از قدرت جاذبه اش سریعآ به ایستگاه بکشاند . این حرف یعنی اینکه ایشان مباحث رو با دقت دنبال نمیکنند و به عبارتی حواس جمع نیستند و باید ذهنیت حضور در این برنامه را بدرستی تدوین کنند و الی آخر.
منظور من از اون نظریه اول بیان همین نکات بود که ظاهرا مقبول نمی افتد.
برخورد با مسائل علمی با دیدگاههای سیاسی از سوی برخی از شرکت کنندگان کمک به عقل گریزی دیگرشرکت کننده هاست و واقعیت اینست که علم آموزی موثرو مرتبط , جای خود را به سیاست بازی و شواهد و توسل های غیر مرتبطی داده است که نیازمند تعبیر و تفسیری بیش از این هاست ولیکن به جهت عدم اتلاف وقت خوانندگان محترم بیش از این مصدع اوقات نشده و باقی این مقوله را به تحلیل و سیراندیشه شما وامیگذاریم.

اگه از ابتدا اینگونه اموزش دیده باشه که شیوه درست راه رفتن اینگونه است چطور؟ اگه این تفکر ملکه ذهن شده باشه؟!!
در این شکی نیست باید درست انتخاب کرد و درست عمل کرد.
ولی بیایید قبول کنیم به راستی کار سهل و اسانی نیست.
محیط تععین کننده روش نیست ولی تاثیر ان رو نمیتوان انکار کرد. بچه ای که در محیط خاصی ( هر مثالی که دوست دارید و فرض کنید) تا بیاد به مرحلی ای برسه که بخواد خودش برای زندگی خودش تصمیم بگیره، خیلی و خیلی از محیط پیرامونش تاثیر گرفته و حالا، بر فرض که به این اندیشه دست پیدا کند که نیاز به تغییر دارد، مسری بس طولانی تر از فرد مشابه خود در محیط دیگر بوده است و .....
حرف در این زمینه بسیار است.


در مورد اینکه شما میفرمائید که هر کس به اندازه ظرفیتش از آب اقیانوس بهره مند میشود موافقم.اما صحبت سر این است که ظرفیت های انسان حد و مرزی ندارد و میتواند افزایش هم داده شود که البته نیاز به همان مواردی دارد که عرض کردم.کسی که از اقیانوس یک سطل آب بر میدارد ظرف و ظرفیتش به اندازه همان سطل نیست. ابتدا یک تانکر بوده که مقداریش رو با تفکرات زائد پر کرده و نصف بیشترش هم سیاست و سیاست بازی ها و خاطرات ازش گرفته . عقده ها و حقارت های درونیش هم بقیه فضا رو پر کرده و حالا بیش از یک سطل گنجایش برایش نمونده. حرف من هم همینه که میگم باید اول از این زوائد خودش را رها کند و بعد وارد گود بشود. این زوائد در داخل این برنامه شما نمیتواند به دور ریخته شود. کار این مبحث شما اصلا این نمیتونه باشه. بقول اون شعر معروف :
جان من پاک بیا منزل نا پاکان نیست
هر که پاک است به سر منزل ما می آید
شرکت در مباحث تعالی ذهن و شعور و ادراک و جاذبه و نظایر آن , بازار شام نیست که ببخشید هر شتر گم کرده ای چارق هایش را بالا بکشد و بیاید و داخل گود بشود و انتظار هم داشته باشد که در بالاترین مقام مجلس بهش جا بدهند و بدون اجازه او اب هم نخورند که مبادا به گوشه قبایش بر بخورد.
این مباحث فرزانگان و خبرگان خودش را میطلبد و بقیه هم باید بیایند یه گوشه ای بنشینند و استفاده ببرند و پخته شوند.تا زمانی که نوبت اونها هم فرا برسه. باز هم امیدوارم که نظر منو با دقت بخونید و جوابهای باری به هر جهت تحویلم ندهید که در اینصورت مجبور خواهم شد عطای این برنامه را به لقایش ببخشم و از خیرش بگذرم.
بی پیر مرو تو در خرابات
گیرم که سکندر زمانی

با این حرف شما کاملا موافقم:gol:
گنجایش ادمی در یادگیری و تعالی یافتن بی انتهاست.
مهم اینه که باور کنیم و حد و مرزی برای خودمون قایل نشیم.
من نمیتوانم, در حد من نیست, من برای این کار ساخته نشدم و......... نظیر این جملات را از گنجینه لغاتمون حذف کنیم.;)

برای هر شروعی نقطه اغازی وجود داره چرا برای برخی از ما اون نقطه همین جا نباشه؟!!!


شما باید در این مباحث راهبر و عالم به اصول و پیر و رهرو دارای عقل سلیم داشته باشید و مریدان این برنامه ها باید راه و رسم مریدی بدانند و تنها در این صورت این برنامه راه به جایی میبرد. حرفهای من رو هم دست کم نگیرید و لطفآ با تدبّر بر آن بیاندیشید و اعلام نظر فرمایید. موفق و منصور باشید .:gol:


نمیدونم این ایده تا چه حد در محیط مجازی اینترنت میتونه قابل اجرا باشه.
ولی با همین روند گفتمان و بیان نظرات و دیدگاه های شخصی بچه ها و البته بزرگان این راه هم میتوان تا حدی به نتایجی دست پیدا کرد.;)

باز هم ممنون از شرکتتون در این بحث.
امیدوارم بیشتر از اینها شاهد حضورتون باشیم
شاد باشید و موفق:gol:

 

yekbinam

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

یه نکته خیلی مهم رو توی این متن پیدا کردم
شما نیاز به یه مهم داشتین، و واسه همین موضوع سعی کردین اون رو حتمن در یه زمان معین بدست بیارین، پس تلاش کردین، و تلاشتون رو بیشتر کردین و به اون مهم دست پیدا کردین

در واقع، ما وقتی یه هدف رو ملکه‌ی ذهنمون می‌کنیم، ذهن ما قدرت بیشتری رو مصرف تلاش کردن صرف رسیدن به هدف می‌زاره

----

راستش این روزا مشکلی برام پیش اومده که سعی می‌کنم با خوش بینی، امید به خدا، توکل به خدا، اون رو حل کنم، شما هم برام دعا کنید :gol::gol:


سلام
بله حق با شماست+من اون موقع اصلاً منفی فکر نکردم.نه نميشه.يادته اون دفعه نشد...پس الان هم نميشه.از اين قبيل مسائل.حتی زمانی که مشابهش را پيدا کردم،باز هم گشتم.(اون اولی هم کارم را راه مينداخت ولی دومی امکانات بيشتری داشت)
اميدوارم شما هم با همون عواملی که گفتين مشکلتون حل بشه.:gol:




راستش يه تجربه ديگه!
سه شنبه من چندتا کار را بايد انجام ميدادم.يکش مونده بود که سردرد خيلی بدی گرفتم.واقعاً بد بودمن وقتی سردرد ميگيرم بياد حتماً قرص بخورم+کمی بخوابم.وگرنه خوب نميشم.اون روز من نه به قرص دسترسی داشتم و نه ميتونستم بخوابم.ديدم چاره اي ندارم غير از اينکه از جذب استفاده کنم.به خودم تلقين کردم و گفتم+دعا کردم.چشمام رو بستم.باد خوبی هم ميومد.روش تمرکز کردم.شايد غير قابل باور باشه.ولی خوب شدم!انقدر برام عجيب بود که خودم تعجب کردم!خدا رو هم شکر کردم به خاطر اينکه کمکم کرد وقدرتی که بهم داد.در شرايط معمولی شايد يه کمی سخت بود.ولی شد!البته اينم بگم100% خوب نشد.شايد 4 يا 5 درصدش موند که قرص خوردم خوب شدم
 

negin1313

عضو جدید
۲- قانون بخشایش:

دومین قانون معنوی موفقیت قانون بخشایش است. این قانون را می توان قانون داد و ستد نیز خواند.
زیرا کائنات از طریق مبادله پویا عمل می کنند. هیچ چیز ایستا نیست. جسمتان در حال مبادله پویا و مداوم با جسم کائنات است. ذهنتان به طرزی پویا با ذهن کیهان ارتباط متقابل دارد. نیرویتان نمایانگر انرژی کیهانی است جریان حیات هیچ نیست مگر ارتباط متقابل و هماهنگ همه عناصر و نیروهایی که به صورت قانون بخشایش عمل می کند.

چون جسم و ذهنتان و کائنات در مبادله پویا و مداومند، بندآوردن جریان نیرو مانند بندآوردن جریان خون است. هرگاه خون از جریان باز ایستد دچار احتقان و گرفتگی و ایستایی می شود. به این دلیل باید ببخشایید و بستانید تا بتوانید ثروت و فراوانی - یا هر چه را که در زندگی خواهانید- در زندگیتان در جریان نگه دارید.
هر چه بیشتر- ببخشید، بیشتر دریافت می کنید. زیرا فراوانی کائنات را در زندگیتان در جریان نگه می دارید. در واقع، هر آنچه که در زندگی ارزش داشته باشد فقط زمانی فزونی می یابد که بخشیده شود. آنچه در اثر بخشیدن افزایش نیابد، نه ارزش بخشیدن دارد و نه ارزش دریافت کردن، چنانچه با عمل بخشیدن احساس کنید که چیزی را از دست داده اید واقعا آن هدیه را نداده اید و موجب افزایش آن نخواهد شد. اگر با اکراه ببخشایید، نیرویی در پس آن بخشایش وجود ندارد.

کاربرد قانون بخشایش

۱) به هرجا که می روم وبا هرکس که روبرومی شوم،هدیه ای به او می دهم.هدیه می تواند تحسین یا شاخه گلی یا دعایی باشد.امروز با هرکس که روبرو می شوم،هدیه ای به او خواهم داد و به این طریق فرایند به جریان انداختن شادمانی و ثروت و فراوانی را در زندگی خودم ودیگران آغاز خواهم کرد.

۲) امروز با سپاس همه هدایایی را که زندگی به من پیشکش می کند دریافت خواهم کرد:نورآفتاب و آواز پرندگان و بارانهای بهاری یا تحسین بارش برف زمستان را.در برابر دریافت از دیگران نیز گشوده خواهم بود:خواه هدیه ای مادی و پول یا تحسین یا یک دعا.

۳) عهد می بندم که با داد وستد گرانقدرترین هدایای زندگی ـ موهبتهای توجه ومحبت و تحسین وعشق ـ ثروت را درزندگیم درجریان نگاه دارم.هر بارکه کسی را می بینم، خاموش برای اوخوشبختی وشادی وخوشدلی آرزو خواهم کرد.
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
۲- قانون بخشایش:

دومین قانون معنوی موفقیت قانون بخشایش است. این قانون را می توان قانون داد و ستد نیز خواند.
زیرا کائنات از طریق مبادله پویا عمل می کنند. هیچ چیز ایستا نیست. جسمتان در حال مبادله پویا و مداوم با جسم کائنات است. ذهنتان به طرزی پویا با ذهن کیهان ارتباط متقابل دارد. نیرویتان نمایانگر انرژی کیهانی است جریان حیات هیچ نیست مگر ارتباط متقابل و هماهنگ همه عناصر و نیروهایی که به صورت قانون بخشایش عمل می کند.

چون جسم و ذهنتان و کائنات در مبادله پویا و مداومند، بندآوردن جریان نیرو مانند بندآوردن جریان خون است. هرگاه خون از جریان باز ایستد دچار احتقان و گرفتگی و ایستایی می شود. به این دلیل باید ببخشایید و بستانید تا بتوانید ثروت و فراوانی - یا هر چه را که در زندگی خواهانید- در زندگیتان در جریان نگه دارید.
هر چه بیشتر- ببخشید، بیشتر دریافت می کنید. زیرا فراوانی کائنات را در زندگیتان در جریان نگه می دارید. در واقع، هر آنچه که در زندگی ارزش داشته باشد فقط زمانی فزونی می یابد که بخشیده شود. آنچه در اثر بخشیدن افزایش نیابد، نه ارزش بخشیدن دارد و نه ارزش دریافت کردن، چنانچه با عمل بخشیدن احساس کنید که چیزی را از دست داده اید واقعا آن هدیه را نداده اید و موجب افزایش آن نخواهد شد. اگر با اکراه ببخشایید، نیرویی در پس آن بخشایش وجود ندارد.

● کاربرد قانون بخشایش

۱) به هرجا که می روم وبا هرکس که روبرومی شوم،هدیه ای به او می دهم.هدیه می تواند تحسین یا شاخه گلی یا دعایی باشد.امروز با هرکس که روبرو می شوم،هدیه ای به او خواهم داد و به این طریق فرایند به جریان انداختن شادمانی و ثروت و فراوانی را در زندگی خودم ودیگران آغاز خواهم کرد.

۲) امروز با سپاس همه هدایایی را که زندگی به من پیشکش می کند دریافت خواهم کرد:نورآفتاب و آواز پرندگان و بارانهای بهاری یا تحسین بارش برف زمستان را.در برابر دریافت از دیگران نیز گشوده خواهم بود:خواه هدیه ای مادی و پول یا تحسین یا یک دعا.

۳) عهد می بندم که با داد وستد گرانقدرترین هدایای زندگی ـ موهبتهای توجه ومحبت و تحسین وعشق ـ ثروت را درزندگیم درجریان نگاه دارم.هر بارکه کسی را می بینم، خاموش برای اوخوشبختی وشادی وخوشدلی آرزو خواهم کرد.



خیلی این قانون رو دوست داشتم
فوق العاده لطیف و زیبا بود.
سعی میکنم به کار ببندمش

ممنون:gol:

 

negin1313

عضو جدید
- قانون «کار ما» یا علت و معلول:

سومین قانون معنوی موفقیت، قانون کارماست. «کارما» هم عمل است و هم نتیجه عمل; هم علت است و هم معلول، زیرا هر عملی نیرویی را تولید می کند که به همان شکل به ما باز می گردد. درباره قانون کار ما چیز ناشناخته ای وجود ندارد. همه این اصطلاح را شنیده اند که :«هر چه بکاری همان را درو می کنی» بدیهی است اگر بخواهیم در زندگیمان شادمانی ایجاد کنیم، باید بیاموزیم که بذرشادمانی را بکاریم. بنابراین مفهوم ضمنی «کارما» انتخاب آگاهانه است. ما اساسا انتخاب کنندگانی نامحدودیم. بعضی از این انتخاب ها آگاهانه اند و مابقی به طور ناخودآگاه صورت گرفته اند. اما بهترین راه برای فهمیدن و به حداکثر رساندن استفاده از قانون کارما، هوشیاری آگاهانه از انتخاب های هر لحظه است. هر آنچه که در این لحظه پیش می آید نتیجه انتخاب هایی است که در گذشته به آن دست زده اید. بدبختانه، بسیاری از ما به طور ناخودآگاه انتخاب می کنیم. بنابراین فکر نمی کنیم که آنها انتخاب بوده اند، حال آنکه بوده اند.
اگر شما را تحسین می کردند، به احتمال زیاد انتخاب می کردید که خشنود شوید یا به خود ببالید. اما درباره اش بیندیشید. همچنان یک انتخاب است. اگر لحظه ای گامی به پس بردارید و در لحظه ای که به انتخاب دست می زنید به آن بنگرید، آنگاه این نظاره کردن سبب می شود که کل فرآیند را از حیطه ناهشیار به حیطه هشیار بیاورید، این روش انتخاب آگاهانه و نظاره آن بسیار قدرت بخش است.

کاربرد قانون «کارما» یا علت ومعلول

۱) امروزانتخاب هرلحظه ام را نظاره خواهم کرد.وصرفا"با نظاره این انتخابها،آنها را به آگاهی هشیار خود خواهم آورد.می دانم که بهترین راه آمادگی برای هرلحظه در آینده این است که اکنون کاملا" آگاه باشم.

۲) هر گاه به انتخابی دست می زنم این دو سؤال را ازخود می پرسم :«عواقب این انتخاب چه خواهد بود؟» و«آیا این انتخاب برای خودم وکسانی که تحت تاثیرآن قرارمی گیرند توفیق وشادمانی خواهد آورد؟»

۳) از ژرفای دلم هدایت خواهم طلبید تا با احساس آسودگی یا ناآسودگی برایم پیام بفرستد.اگراین انتخاب احساس آسودگی ایجاد کند،تسلیم آن خواهم شد.اگراین انتخاب احساس ناآسودگی ایجاد کند، مکث خواهم کرد وبا بصیرت درونم عواقب عملم را خواهم نگریست.
 

Similar threads

بالا