ایسم ها

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
ايسم
ايسم ، ايزم : پسوند ايسم يا افرم در زبان انگليسي كاربردهاي گوناگوني دارد.ولي آشناترين كاربرد آن در زبان فارسي آنجاست كه اين پسوند به دنبال نامها يا صفتها مي آيد و معني راي، عقيده، ايمان، مسلك، مذهب، مكتب، روش، آئين و گرايش مي دهد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنارشيسم Anarchism

آنارشيسم Anarchism


بي دولتي، بي سرودي، آنارشيسم : آنارشيسم از واژه ي يوناني «آنارشيا، گرفته شده و به معني بي سروري و فقدان رهبري و حكومت است مخالفانش آن را هرج و مرج طلبي ناميده اند. به موجب اين مكتب، انسان ذاتا داراي غريزه ي اجتماعي است و اگر به حال خود گذاشته شود، راه زندگي جمعي را در پيش مي گيرد. آنارشيسم به اصالت فرد و حفظ آزاديهاي فردي اهميت مي دهد. و هر نوع حكومت و قدمت سازمان يافته (حتي دولت پرولتاريايي) را به عنوان اينكه وسيله ي استثمار و خفقان مردم دست رد مي كند. و با مالكيت خصوصي نيز مخالف است. به نظر آنارشيستها، جامعه (به جاي هر نوع حكومت و سلطه) بايد بر اساس يك سلسله پيمانها و قراردادهاي اجتماعي منعقده بين افراد اداره شود. و امور مربوط به توليد و توزيع نيز در دست خود توليد كنندگان و مصرف كنندگان، قرار داشته باشد. آنارشيسم، خواستار يك مبارزه اي اجتماعي بي واسطه و اعتصاب عمومي در مقياس جهاني است. تا با يك اقدام قهرآميز ، نظام سرمايه داري برچيده شود و به جاي آن سوسياليسم بدون سازمان و قوه ي قهريه، مستقر گردد. شعار اصلي آنارشيسم، حذف قدرت و زائد دانستن دولت است. از نظر ماركسيست ها، آنارشيسم جز، جملات كلي عليه استثمار سرمايه داري و بدون درك ريشه ها و علت آنها چيزي نمي گويد. و به بهانه ي اينكه شخصيت انسان آزاد است، تنها عمل انفرادي را قبول دارد و اقدام متشكل جمعي مبارزه ي طبقاتي و نهضت اجتماعي را ناديده مي گيرد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
اكونوميسم Economies

اكونوميسم Economies


اكونوميسم، اقتصاد گرايي، اقتصاد زدگي : اين اصطلاح مباحثه اي را نخستين بارلنين و پس از او ساير انقلابيون روسي به كار بردند. هدف آنها انتقاد از سوسيال دموكراتهايي بود كه به جاي پيشبرد آرمان انقلاب و سوسياليسم، كوشش خود را صرف جنبشهاي خود به خودي كارگران براي انجام اصلاحات اقتصادي و اجتماعي ناچيز و فوري مي كردند. اكونوميسم، مبارزه ي اقتصادي پرولتاريا را مقدم بر مبارزه ي سياسي و هدفهاي سوسياليستي وي قرار مي دهد در حاليكه كمونيستها، مبارزه ي اقتصادي را به عنوان زمينه اي جهت متشكل ساختن پرولتاريا در يك حزب انقلابي و به منظور تقويت و تكامل مبارزه ي طبقاتي آنها عليه نظام سرمايه داري به خدمت مي گيرند. اكونوميسم، علاوه بر نفي كار تبليغ و ترويج مستقل سياسي ضرورت ايجاد حزب پرولتاريا را نيز رد مي كند. و اصولا به خرده كاري در بين كارگران علاقه دارد.
2- عوامل اقتصادي را محور و علت پديده هاي ديگر دانستن و ساير عوامل و علل را فرعي دانستن.
3- اعتقاد به اينكه تمام پديده هاي زندگي بشر از اقتصاد سرچشمه مي گيرند. و از اين رو، تابع نظام اقتصادي با زيربناي جامعه اند. معتقدان به اين مكتب براي روبنا، اهميتي قائل نيستند.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگزيستانسياليسم Existentialism

اگزيستانسياليسم Existentialism


اگزيستانسياليسم، هستي گرايي، وجود گرايي، اصالت وجودبسته : اين مكتب، تنها مبحث قابل طرح در فلسفه را حالت روحي انسان مي داند، هستي مقوله ي اصلي در اگزيستانسياليسم است. به نظر هستي گرايان، انسان در استغراق عادي در زندگي روزانه وجود بي شخصيتي است كه هستي را درك نمي كند ولي ترس و دلهره كه در حالات فروي (مقابله با مرگ) دست مي دهد پايه ي آزادي انسان است. آزادي زماني ست كه انسان ديگر مانند شييء در د اخل جبر محيط طبيعي يا اجتماعي عمل نمي كند بلكه خود، عمل رفتار خود را انتخاب مي كند. و به حد وارستگي مي رسد. انسان آزاد، مسئول عمل خويش است و نمي تواند اين يا آن عمل خود را به اتكاء وجود ضرورتها توجيه نمايد. از نمايندگان معروف اين مكتب مي توان از مارتين هايدگر (1889-1976) كه با ماشيسم همراهي نمود و ژان پل سارتر (1905-1980) كه از صلح و جريانان مترقي هواداري كرد نام برد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
امپرياليسم Imperialism

امپرياليسم Imperialism


امپرياليسم، سلطه گرايي، امپراطوري طلبي : 1 – اين واژه از ريشه ي لاتيني ايمپريو (امپراطوري) مشتق شده و يكي از شكلهاي قديمي كشورگشايي و سلطه در رقابتهاي سياسي بين جوامع انساني است.
2- تحميل سلطه يا قدرت يك دولت بر قلمروهاي ديگر با وسايل گوناگون به قصد استثمار و كسب امتيازات سياسي و اقتصادي.
3- تسلط سياسي و اقتصادي كشورهاي پيشرفته ي سرمايه داري بر كشورهاي توسعه نيافته يا در حال توسعه ي آسيا، افريقا و امريكاي لاتين . عده اي عقيده دارند. كه حتي در شرايط كنوني جهان نيز اشكال كلاسيك امپرياليسم مشاهده مي شود. (مانند اشغال گراندا، پاناما، هائيتي و جنگ همه جانبه ي عراق در منطقه ي خليج فارس). بديهي است كه ايالات متحده امريكا تنها بازيگر صحنه شمرده نمي شود. قدرتهاي بزرگ ديگر مثل فرانسه، آلمان ، ژاپن و انگلستان هم هر يك به شيوه ي خود هدف كنترل يا اعمال نفوذ در مستعمرات و مناطق نفوذ سابق را تعقيب مي كند.
4- لنين، امپرياليسم را عاليترين و آخرين مرحله ي سرمايه داري و جوهره ي آن را تسلط انحصارها و از بين رفتن رقابت آزاد توصيف كرده است. و پنج مشخصه ي زير را براي امپرياليسم برشمرده است: « 1 تمركز و تراكم توليد و سرمايه موجب ايجاد انحصارها مي شود 2- سرمايه ي صنعتي و بانكي با هم آميخته مي شود و سرمايه ي مالي و اليگارشي مالي را پديد مي آورد. 3- صدور سرمايه به جاي صدور كالا اهميت ويژه اي پيدا مي كند. 4- سنديكاها و كنسرتهاي بين المللي انحصاري سرمايه داران تشكيل مي شود كه به صورت كارتلها، نزاستها و كنسرسيومها، جهان را از نظر اقتصادي بين خود تقسيم مي كنند. 5- تقسيم منطقه اي سرزمينهاي جهان بين بزرگترين دولتهاي سرمايه داري به پايان مي رسد و مساله ي تقسيم مجدد آنها مطرح مي شود.»
به طور كلي، امپرياليسم داراي صورتهاي گوناگوني مثل انحصار مواد اوليه، كنترل بازارها ، كسب امتياز، تسلط بر جريانات پولي بين المللي، سرمايه گذاري براي توليد هر چه بيشتر كالا به سود اقتصاد مسلط، كمك مالي و اقتصادي براي كسب منفعت و امتياز ويژه، انضمام و اشغال سرزمينهاست.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
انترناسيوناليسم Internationalism

انترناسيوناليسم Internationalism


1 روش فكري مبتني بر لزوم همكاري و همبستگي نزديك ملتهاي جهان تا حدي كه به تشكيل حكومت جهاني منتهي شود و منافع ملي و سياسي و اقتصادي و نظامي ملتهاي مختلف، تحت الشعاع آن قرار گيرد و در منافع جامعه ي جهاني مستحيل شود.
2- همبستگي بين المللي و اتحاد نيروهاي انقلابي جهان در مبارزه عليه امپرياليسم و ارتجاع و به خاطر ترقي اجتماعي.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
اومانيسم Humanism

اومانيسم Humanism


انسان باوري، انسان گرايي، انسان دوستي، هومانيسم، اومانيسم، انسان مداري :
واژه ي متداول در علوم انساني كه معاني گوناگون دارد. و به طور كلي عبارتست از مجموعه نظريات حاكي از احترام به فضايل انساني و علاقه به سعادتمندي و تكامل جامع، سريع و ايجاد شرايط مادي و معنوي تعالي انسان. هومانيسم در عصر حاضر از كوشش براي ايجاد شرايط مادي و معنوي تعالي انسان جدايي ناپذير است.
در تاريخ تمدن غرب، نام نهضتي است كه به رنسانس و تجديد حيات علم و فرهنگ و هنر و طرح مسائل اجتماعي و سياسي و تربيتي خارج از محيط سلطه ي پاپها منجر شد. هومانيسم شعار خود را براساس سخن پروتا گو راس فيلسوف يوناني كه گفت انسان ميزان همه چيز است. بيان مي نمود. و بدين ترتيب، مفهوم انسان را جانشين خدا و كليسا و بسيج ساخت و فردگرايي و خودخواهي معتدل را ترويج كرد و خوش بيني اين جهاني را به جاي اعتقاد به بقاي روح و وعده ي بهشت برگزيد. و توجه به عمل و زندگي روزمره را جايگزين اعتقاد به ماوراي طبيعت و مسيحيت نمود از ايدئولوژي انسان گرايي دو مكتب به وجود آمد. يكي ليبراليسم كه مسلك اقشار شهري و به ويژه روشنفكراني بود كه با قيد و بندهاي نظام اجتماعي موجود موافق نبودند و بعدها ايدئولوژي مسلط در جوامع سرمايه داري شد. و ديگري سوسياليسم كه اصلاح وضع اقشار محروم جامعه را درنظر داشت و به دو نوع سوسياليسم تخيلي و سوسياليسم علمي تقسيم مي شود. مبارزه بين سوسياليسم علمي و ليبراليسم كه هر دو مدعي اصلاح و بهبود وضع انسانند همچنان ادامه دارد. از جمله نمايندگان هومانيسم در اروپا مي توان : دانته، داوينچي، ميكل آنژ، گاليله، دكارت، لوتر، شكسپير، نيوتن، سروانتس، كپرنيك، اراسموس و بوكاچيو را نام برد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
ايده آليسم Idealism

ايده آليسم Idealism


ايده آليسم، آرمانگرايي 18 نظريه اي كه براساس آن، ارزشهاي روحي و ذهني در جهان اصالت دارند 2- مكتبي كه شعور به شكل عقل محض را مقدم بر ماده مي شمارد و آن را خالق جهان مادي مي داند. ايده آليسم عيني، جهان واقعي خارج از ذهن بشر را قبول دارد ولي آن را مانند هگل نتيجه ي تكامل عقل محض مي داند. كه تنها در سير نزولي خود به جهان مادي يا ناسوتي بدل شده و به صورت ماده درآمده است. ايده آليسم ذهني كه اسقف بركلي نماينده ي آن است،منكر وجود جهان عيني و مادي خارج از ذهن بشر است. در فلسفه ي سياسي، دو مكتب ايده آليسم و رئاليسم در مقابل يكديگر قرار دارند. ايده آليستها، امور و روابط بين الملل را بر مبناي اخلاق، عدالت، اعتماد، و تعهد درنظر مي گيرند و اعتقاد دارند كه سياست، بايد مطابق آرمانها با اصول متعالي عمل كند. در حاليكه رئاليستها. امور و روابط بين المللي را بر حسب قدرت مورد توجه قرار مي د هند. و طرفدار حفظ وضع موجود، محافظه كاري، و اتكاء به سياست (با اخلاق) مي باشند.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابونيسم Babeufism

بابونيسم Babeufism


بابوفيسم، مساوات طلبي افراطي : طرفداري افراطي از مساوات اقتصادي و اجتماعي و سياسي. اين واژه از نام فرانسوانوئل بابوف (1760-1797) يكي از پيشوايان انقلاب كبير فرانسه گرفته شده كه انجمني را براي ترويج مساوات اقتصادي تشكيل داد.
هيات مديره ي انقلاب، اين انجمن را مردود ساخت و با بوف و هواداران او نيز توطئه ي طرفداران مساوات را براي سقوط حكومت طرح كردند. توطئه ي آنها كشف شد و بابوف به اعدام محكوم گرديد و كترين بابوف از اين جهت حائز اهميت است كه اول بار، كمونيسم را به عنوان يك برنامه ي سياسي عرضه نمود. كمونيسم بابوف با كمونيسم ماركس و انگلس در اين زمينه تفاوت دارد كه روشي براي توليد و سازماندهي كار ارائه نمي دهد. بلكه فقط معطوف به توزيع برابر ثروت است.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بلشويسم Bolshevism

بلشويسم Bolshevism


تئوري و تاكتيكهاي لنينيسم يا انديشه و جريان سياسي جناح اكثريت در حزب سوسيال دموكرات روسيه ي تزاري به رهبري لنين (1870-1924) طرفدار انقلاب فوري و برقراري ديكتاتوري پرولتاريا كه در مقابل منشوليسم به رهبري پلخانوف (1856-8191( و مارتوف (1873-1923) قرار دارد كه طرفدار پيمودن مرحله ي سرمايه داري يا دموكراسي بورژوازي براي رسيدن به سوسياليسم بودند. هواداران بلشويسم را بلشويك مي نامند.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بناپارتيسم Bonapartism

بناپارتيسم Bonapartism


1 نظريه غلبه بر نابسامانيهاي اجتماعي با توسل به حكومت ديكتاتوري يك فرمانده ي مقتدر نظامي 20 از نام ناپلئون بناپارت گرفته شد، و مربوط است به نوع حكومت ناپلوئن و خانواده ي او. بناپارتيسم مرادف نظام قيصري است. و به خط مشي يا سياستي اطلاق مي شود كه حكومت ديكتاتوري را از طريق يك رهبر محبوب عامه تاييد نموده و از آن دفاع مي كند، رهبري كه ظاهرا از طرف مردم ، قيوميت مردم را برعهده مي گيرد. اين واژه در ادبيات سياسي چپ به معني عوامفريبي نيز به كار رفته است.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاتريمونياليسم Patrimonialism

پاتريمونياليسم Patrimonialism


پاتريمونياليسم، سلطه ي موروثي، سلطنت پدر ـ ميراثي : شكلي از حاكميت سياسي سنتي يا نظامي كه در آن حكومت به مثابه ي ملك شخصي سلطان يا فرمانرواست. در اين نظام، يك خاندان پادشاهي، قدرت مطلقه را از طريق دستگاه ديواني اعمال مي كند. كارگزاران و زيردستان فرمانروا اغلب از ميان غلامان و بزرگان و مزدوران خارجي تامين مي شوند؛ مشاغل اداري با مشاغل داخلي دربار ارتباط دارد تمام امور و امتيازات اقتصادي در سطح مملكت در درجه ي اول در انحصار فرمانروا و خانواده ي اوست و رعايا و ملازمان فرمانروا از خدمات و امكانات چشمگير برخوردارند. به نظر ماكس و بر، نظامهاي پاتريمونيال به علت گرايشات سنتي گروه حاكم در جهت فعاليتهاي تجاري و اقتصادي، خودسري آنها و سلب آزادي فعاليت اقتصادي خصوصي براي رعايا، نتيجه اي جز عقب ماندگي اقتصادي جامعه در برنداشتند و مانع عمده اي در راه رشد نيروهاي بورژوازي و توسعه سرمايه داري بوده است.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
پان اسلاميسم Pan-Islamism

پان اسلاميسم Pan-Islamism


پان اسلاميسم، اتحاد اسلام، وحدت اسلامي : جنبش براي وحدت كشورهاي اسلامي كه تحت نفوذ فكري سيد جمال الدين اسد آبادي در قرن نوزدهم آغاز شد وي مهمترين و فرمن ترين درد جامعه ي اسلامي را استبداد داخلي و استعمار خارجي تشخيص داد و با اين دو به شدت مبارزه كرد. سيد جمال الدين اسد آبادي براي مبارزه با اين دو عامل فلج كننده، آگاهي سياسي و شركت فعالانه ي مسلمانان را در سياست واجب دانست. و براي بازيافتن عظمت مسلمانان، بازگشت به اسلام نخستين را لازم دانست. و اتحاد اسلام، (تشكيل صنف واحد در مقابل دشمن غارتگرا) را تبليغ مي كرد. امروزه، كشش پر قدرت مردم مسلمان براي اتحاد، به صورت يك عامل تعيين كننده ي سياسي در سرنوشت ملتهاي مسلمان در آمده.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
پراگماتيسم Pragmatism

پراگماتيسم Pragmatism


مصلحت گرايي، عملگرايي ، واقع بيني، مكتب اصالت عمل، پراگمانيسم : مكتبي كه ارزش افكار و اعمال را از روي فوايد و نتايج عملي آنها مي داند. ويليام جيمز (1842- 1910) پايه گذار پراگماتيسم است كه در ايالات متحد امريكا رواج دارد. جيمز، تعريف متداول حقيقت را كه مطابقت فكر با واقع يا تطابق شناخت با هستي (واقعيت خارجي) است، اينگونه اصلاح كرده كه اين مطابقت بايد در عمل باشد و موفقيت در نيل به خواسته هايمان را بهتر تامين كند. به طور كلي پراگماتيسم ديدگاهي است كه بر آنچه مي توان در دنياي واقع انجام داد تاكيد دارد تا برآنچه كه بايد در يك دنياي آرماني انجام گيرد. مصلحت خواهي كه نتيجه ي زندگي كاسبكارانه است باعث مي شود تا مردم از شناخت عميق واقعيت باز مانند.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
پست مدرنيسم Post-Modernism

پست مدرنيسم Post-Modernism


اين واژه را ظاهرا براي اولين بار يك نقاش انگليسي به نام جان چاپمن در اواخر قرن نوزدهم و در توصيف نوعي نقاشي به كار برد كه فوتر و پيشتاز تراز نقاشي آن زمان بود.
سپس در سال 1917 توسط رودولف پانوتيز در كتاب بحران فرهنگ اروپايي و در توصيف نيهيليسم و سقوط ارزشهاي فرهنگي اروپا به كار رفت. پس نوگرايان، فلسفه ي خود را بر نفي شالوده ي «خردگرايي» و «روشنگري» نهاده اند. روشنگران با تاكيد بر مفاهيمي مثل عقل و تجارب مستقيم نه تنها براي بازكردن راه ترقي كوشش كردند، بلكه در قلمرو سياست نيز با اتكا به حكومت قانون به دفاع از حقوق طبيعي بشر پرداخته. پس نوگرايي با كليت بخشيدن به هر نوع عملي كه براساس عقل استوار باشد مخالف است. به عكس ايدئولوژيهاي مدرن كه در فكر پايان دادن به سرگشتگي بشرند، در ايدئولوژيهاي فرانوگرا، اين سرگشتگي، اجتناب ناپذير مي باشد. و آينده نيز محصول حوادث غيرمنتظره است. در حوزه ي عمل سياسي، فرانوگرايان، عقيده دارند كه مبارزه ي طبقه ي كارگر رو به خاموشي نهاده و در جوامع پيشرفته ي صنعتي در دل منافع نظام سرمايه داري مستحيل شده و اصولا خواسته ها و مبارزات فراطبقاتي مثل زيست محيط گرايي يا نهضت حفاظت از محيط زيست و دفاع از حقوق همجنس گرايان، جايگزين آن شده است. به نظر دانيل بل جامعه شناس امريكايي، دوره ي فرانوگرايي، دوره ي ضد هنجارهاي بورژوازي و نفي هويت اجتماعي، فردگرايي افراطي، عصر لذت جوييهاي آني و كور و عصيان عليه فرهنگ نوگرايي، سياست دموكراتيك و اقتصاد سرمايه داري و ارزشهاي مذهبي است. فردريك جيمسون نيز در سال 1991 در كتاب «پست مدرنيسم يا منطق فرهنگي سرمايه داري مختصر» فرانوگرايي را پاسخي فرهنگي به آخرين دگرگوني سيستماتيك .
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلی سانتریسم polycentrism

پلی سانتریسم polycentrism


چند مرکزی، پلی سانتریسم :
1- اعتقاد به تقسیم یک سازمان یا جنبش واحد به چند مرکز مستقل قدرت.
2- دکترین مبتنی بر کدورت مراکز فکری و رهبری کمونیستی که در سال 1956 توسط پالیمر وتولیاتی رهبرحزب کمونیست ایتالیا، در مورد احزاب کمونیست مطرح شد. پلی سانتریسم به این معنی است ه احزاب کمونیست کشورهای مختلف باید بر اساس ویژگیهای جامعه ی خود شکل بگیرند و در امور خویش آزادانه تصمیم بگیرند و هیچ حزبی نباید نظریات و سیاستهای خود را به دیگران تحمیل کند. پیروان این دکترین، وجود مرکز مبنی واحد را برای احزاب کمونیست رد می کنند.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
پوپولیسم

پوپولیسم


پوپولیسم, عوام گرایی، مردم باوری :
1- جلب پشتیبانی مردم با توسط به وعده های کلی و مبهم و معمولاً تحت کنترل رهبر فره مند و شعارهای ضد امپریالستی.
2- پیشبرد هدفهای سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی توده ی مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.
3- بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق به اعتماد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده ی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برده شوند. آیین و سنت سیاسی پوپولیستی در هر کشوری دارای شکل ویژه ای است. در نهضتهای پوپولیستی معمولاً اختلافی آشکار یا صنفی میان طبقات مختلف با منانع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود تداخل اقشار گوناگون در این نهضتها به طور عمده ناشی از عدم تشكل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوام فریب، تقدیس شخص رهبر، تعصب، تکیه به توده های محروم و از خودبیگنه، نداشتن ایدئولوژی مشخص، اصلاح طلبی بورزوایی بودن و عناصری از ضریت با امپرابیسم و ملی گرایی است. توسعه خواهی، پروبال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادیهای سند و دموکراتیک از خصلتهاي عمده ی دوران پوپولیسم است. پوپولیسم ممکن است چپ باشد یا راست. و یا هيچكدام از اینها نباشد ولی معمولاً ارتجاعی است و خواهان بازگشت به فضایل دوران گذشته است./ پوپولیسم که در کشورهای امریکایی لاتین بیشتر از هر جای دیگر شایع است و می خواهد با جایگزین کردن مراحل عقب مانده تر سرمایه داری، آن را از میان بردارد. معمولاً پوپولیسم در نهایت به عاملی در جهت جلوگیری از تعمیق و شعله ور شدن آتش مبارزات توده های انقلابی علیه نظام سرمایه داری بین المللی و امپرالیسم تبدیل می شود. اندیشه ی پوپولیستی ظاهراً نخستین بار در دهه ی 1860 در بین روشنفکران رادیکان روسیه و به طور مشخص در بین نار و دنیکها یا خلقیون به وجود آمد که اعتقاد داشتند روسیه ی تزاری، می تواند بدون گذار از مرحله ی سرمایه داری، با اتکا به تنها دهقانی به سوسیالیسم برسد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تروريسم Terrorism

تروريسم Terrorism


1- نظام حكومت ترور و اعقتاد به لزوم آدم كشي و ايجاد وحشت در ميان مردم و يا نظام فكري كه هر نوع علمي را براي رسيدن به هدف سياسي مجاز مي شمارد.
2- كاربرد سيستماتيك ترور، به ويژه به عنوان وسيله ي اجبار يا روا شمردن اقدامات داراي ماهيت وحشت آفريتي در اذهان عامه و گروههاي انساني، مثل تروريسم انقلابي براي ساقط كردن حكومت، تروريسم ظالمانه براي حفظ حكومت يا دفاع از آن، تروريسم شبه انقلاب كه از ترور براي نسل به هدفهايي مثل وادار كردن حكومت به تغيير سياست يا واكنش به سياست حكومت استفاده مي كند. 3- تروريسم به معني مبارزه ي تروريستي روشنفكران انقلابي جدا از توده ها، عبارت است از يك جريان خرده بورژوايي كه در مرحله اي از جنبش انقلابي در اروپا ظاهر شد. تروريسم به تئوري قرمانان فعال و توده هاي غير فعالي كه در انتظار هنر نمائي اين قهرمانان هستند معتقد است. اعتقاد تروريسم به اين تئوري در اساسي ترين نمودهايش به صورت ناتواني كامل در شناخت جنبش توده اي و فقدان ايمان به آن، عدم درك نيازمندي و كمبودهاي جنبش عدم توانايي در آميختن فعاليت انقلابي خود با جنبش توده اي و بي ارزش تلقي كردن فعايت انقلابي توده ها و در نتيجه، ناگزير به شكل توسل به ترور انفرادي براي خاموش ساختن احساسات خشم آگين و انرژي انقلابي خويش و جستجوي وسايل تهييج مصنوعي و نظاير اينها متجلي مي شود. ترور انفرادي، عوام فريبان و ستمگران را به خطر نمي اندازد و يا اگر حتي جامعه را موقتاً از شر سخنگوي كه در رأس آن ممكن است قرار گرفته باشند، خلاص كند، رژيم ستمگري و نظام عوامفريبي را محفوظ نگه مي دارد و اصولاً جز در موارد خاص، هرگز نمي توانند راه انقلاب يا تحولات سياسي را بگشايد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تزاريسم Tsarism

تزاريسم Tsarism


تزار، عنوان امپراطوران سابق روسيه است. اين لفظ مدتها مشتق از عنوان رومي قيصر تصور مي شد، حال آنكه از يك لفظ زبان اسلاووني كهن (به معني شاه يا امپراطور) و از رشيدي تاتاري است. اصلاح تزاريسم اشاره است به استبداد سلطنت فردي و قدرت مطلقه ي امپراطوري كه با ستمگري همراه باشد به اين معني مي توان آن را مترادف دسپويسيتم و اتوكراسي دانست.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
توتاليتاريسم Totalitarism

توتاليتاريسم Totalitarism


استبداد همه گير، توتاليتاريانيسم، حكومت تك حزبي خودكامه، يكه تازي : 1- شيوه اي اداري بسيار خشن و خودكامانه اي كه حاكميت گروهي محدود را ضمن محو هر گونه دموكراسي و آزادي و دست زدن به خونريزي و ترور، مجاز مي شمارد. 2- نظارت دولت بر كليه ي شئون زندگي اجتماعي و انحصار قدرت سياسي در دست يك حزب حاكم و حذف كليه ي اشكال نظارت دموكراتيك جامعه و توسل به ترور براي سركوب هر گونه مخالفت، تسلط يك فرد در رأس حزب و دولت و تلاش براي شكل دادن به جامعه بر اساس ايدئولوژي حزبي و تجهينه مجموع قواي جمعه در راه هدفهاي حزب و دولت و از ين بردن آزادي فرد. اين واژه توسط موسوليني ابداع شد. و طبق تعريف او، نظامي است كه در آن همه چيز به خاطر دولت وجود دارد و هيچ چيز خارج از دولت و عليه دولت نيست. به طور كلي در نظام استبداد همه گير، هر فرد جزئي از كل جامعه و در خدمت آن است، قدرت دولت بر ايدئولوژي خاصي متكي است و اينكه دولت، قدرت خود را منبعث از توده هاي مردم مي داند
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
چارتيسم Chartism

چارتيسم Chartism


نهضت اصلاح طلب انگليسي (1838-1848) كه سرلوحه ي مرامش توسعه ي اصلاحات پارلماني برد. پيشرفت اين نهضت، مرهون جماعتي از كارگران بود كه خود را چارتيستها يا منشوريونمي خواندند. و وجه تسميه ان نيز اين بود كه جماعت مزبور در سال 1838 سندي را تنظيم كرده بودند كه به منشور خلق شهرت داشت. عده ي معدودي از چارتيستها به طور آشكار سورسياليست بودند ولي به هر حال همگي با نظام سرمايه داري مخالفت داشتند و معتقد بودند كه اولين اقدام آنها بايد اعزام نمايندگان طبقه ي كارگر به پارلمان باشد. رهبران نهضت مزبور در منشور سال 1838 خواسته هاي خود را به شرح زير عنوان كردند :
1- انتخاب نمايندگان مجلس عوام همه ساله صورت پذيرد.
2- عموم افراد بالغ مذكور در انتخابات مزبور شركت نمايند.
3- اخذ راي به صورت مخفي انجام شود.
4- كشور به حوزه هاي انتخاباتي مساوي تقسيم گردد.
5- شرط تملك از شرطهاي عضويت براي مجلس عوام حذف شود زيرا وجود اين شرط، نظريه ي قديمي پارلمان مركب از بزرگزادگان بي نياز باشد را حفظ مي كرد.
6- به نمايندگن منتخب پارلمان مقرري داده شود تا افراد كم بضاعت هم بتوانند به عضويت پارلمان درآيند.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دپارتمانتاليسم Departmentalism

دپارتمانتاليسم Departmentalism

دپارتمانتاليسم، اعتقاد به تقسيم وظايف : اعتقاد به روش عدم تمركز در اداره ي كشور و تفويض اختيارات وسيع به مسئولين اداره ي امور تقسيمات كوچك كشوري.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دگماتيسم Dogmatism

دگماتيسم Dogmatism


فلسفه ي جزمي، دگماتيسم، جزم انديشي، خشك انديشي : روش فكري كه اساس آن را مفاهيم تغيير ناپذير و دستورات جامد و بدون توجه به دستاوردهاي علمي و عملي جديد و شرايط مشخص زمان و مكان تشكيل مي دهد. در نهضتهاي كارگري به مفهوم انزواطلبي، رد ماركسيسم خلاق،ذهن گرايي و فقدان تماس بازندگي عملي است.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دموكراتيسم democratism

دموكراتيسم democratism


تئوري، نظام يا اصول دموكراسي.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
ريويزيونيسم Revisionism

ريويزيونيسم Revisionism


تجديد نظر طلبي، ريويزيونسيم : در ادبيات سياسي چپ يعني گرايشي در جنبش طبقه ي كارگر كه – به نفع بورژوازي – درصد كم بها دادن، سست كردن و از بين بردن ماركسيسم به وسيله ي تجديدنظر در اصول اساسي آن است. نمايندگان اصلي تجديدنظر طلبي كهن، ادوراد برنشتاين و كارل كائوتسكي بودند. نفي ضرورت انقلاب و انتقال قدرت به دست برولتاريا و نفي نقش رهبري كننده ي حزب كمونيست و نفي مبارزه ي طبقاتي از جنبه هاي تجديدنظر طلبي است. تجديد نظر در ماركسيسم هم از چپ و هم از راست صورت مي گيرد.تجديد نظر طلبي راست در جهت منافع بورژوازي و انصراف از انقلاب اجتماعي دست و تجديد نظر طلبي چپ در جهت روحيات انقلابي نماي خرده بورژوازي و تسريع تحميلي روند تكامل اجتماع در جهت حادثه جوئي و ناچيز گرفتن عوامل عيني است.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
ژاكوبينسيم

ژاكوبينسيم


طرفداري سرسختانه از دموكراسي و تساوي مطلق كه از Jacobinism عنوان ژاكوبنها، جمعيت نيرومند انقلابي و سياسي دوران انقلاب كبير فرانسه گرفته شده است آنها چون جلسات خود را در صومعه فرقه ي مذهبي ژاكوبن (يعقوبي) تشكيل مي دادند، به اين نام معروف شدند. ژاكوبنهاي انقلاب فراسنه در سياست، طرفدار روشهاي قاطع و راديكال بودند و به همين جهت در جنبشهاي كشورهاي ديگر نيز افراطيون را به اين نام خوانده اند لنين رهبر انقلاب اكتبر روسيه، هواداران خود را ژاكوبنهاي وابسته به طبقه ي كارگر ناميد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
سانتراليسم Centralism

سانتراليسم Centralism


تحت تبعيت قراردادن قدرتهاي محلي و منطقه اي از طريق يك قدرت مركزي كه بر فراز قدرتهاي ديگر است ساتنراليسم ، نوعي نظام سياسي، اداري و اقتصادي است كه به موجب آن، كليه ي واحدهاي يك كشور يا سازمان از جانب يك مركز نظارت و اداره مي شوند.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
سانتريسم Centrism

سانتريسم Centrism


مركز گرايي، سانتريسم :
1ـ دكترين دنبال كردن مركز سياسي يا پيروي از يك سياست حد وسط (بين چپ افراطي و راست افراطي)
2ـ جنبشي درون حزب كمونيست لهستان در ارتباط با گومولكا كه مخالف افراط گرايي دسته بندي هاي رقيب، و موافق وجود مركزيتي واحد براي احزاب كمونيست و ايجاد فضاي باز سياسي در لهستان بود.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
سزاريسم Czarism

سزاريسم Czarism


واژه ي سزاريسم مترادفي است براي واژه هاي تزاريسم و نظام قيصري و به مفهوم اعمال قدرت مطلقه از جانب يك فرمانروا بر اتباع خود يا به وسيله ي يك حكومت بر شهروندان خود، بدون توجه به قانون اساسي يا قوانين بازدارنده ي ديگر. واژه ي سزاريسم همچنين در سال 1855 در مورد نوع حكومت شارل لوئمي ناپلوئون (1808ـ1873) معروف به ناپلئون سوم (رئيس جمهوري دوم فرانسه) به كار رفته است كه در سال 1852 با يك كودتا، قوه ي مقننه را منحل ساخت و خود را امپراطور خواند و حكومتي به سبك سزار (قيصر) تشكيل داد و تا سال 1860 با استبداد و قدرت تمام حكومت كرد. ناپلئون سوم به تدريج از سخت گيريهاي استبداد كاست و در سال 1863 قديمي ظاهرا دموكراتيك برقرار نمود.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
سكتاريسم، فرقه گرايي Sectarism

سكتاريسم، فرقه گرايي Sectarism


قطع رابطه با افراد بيرون از فرقه، تعصب شديد نسبت به گروه خود و تبديل شدن به دسته ي جدا از مردم. در ادبيات سياسي چپ، به گونه اي انحراف سياسي در احزاب و سازمانهاي كمونيستي اطلاق مي شود كه ناشي از دگماتيسم و چپ روي است و وجه مشخصه ي آن ، جلو دويدن و يا عقب ماندن از حركت سياسي توده هاست.
 
بالا