اگر شیطان نبود باز انسان گمراه می شد؟

raminbabak

اخراجی موقت
علیک سلام
این سواله تحقیق اندیشه 2 بنده هست با 100 تا مکافات استادمون بهمون قالب کرد از بس غیبتم در این درس زیاده ..بگذریم برای خودم هم موضوع جالبی شده باورتون نمیشه بخاطرش چند تا آیه هم خوندم به یه نتایجی رسیدم ولی می خام یه چیز کامل و دهن گیر بنویسم و خودم هم قانع بشم ...
به نظر شما دوستان اگر شیطان نبود آیا انسان گمراه می شود؟ نظرتون چیه می خام از نظرات شما یه جمع بندی بکنم..:gol:
 

پیر بابا

عضو جدید
علیک سلام
این سواله تحقیق اندیشه 2 بنده هست با 100 تا مکافات استادمون بهمون قالب کرد از بس غیبتم در این درس زیاده ..بگذریم برای خودم هم موضوع جالبی شده باورتون نمیشه بخاطرش چند تا آیه هم خوندم به یه نتایجی رسیدم ولی می خام یه چیز کامل و دهن گیر بنویسم و خودم هم قانع بشم ...
به نظر شما دوستان اگر شیطان نبود آیا انسان گمراه می شود؟ نظرتون چیه می خام از نظرات شما یه جمع بندی بکنم..:gol:
شیطان باعث گمراهی انسان نمیشه. البته اگه راهی باشه. کدوم راه رو میگن ؟ راهی نیست.
 

مصطفی.س

اخراجی موقت
اجازه فعالیت با این نام کاربری رو ندارم
خلاصه میگم، بیشتر خواستید صحبت کنیم در پیام خصوصی هستم در خدمتتون...

البته سوال سختیه، نظر شخصیم رو میدم

بله امکانش بود، چون انسان مختار آفریده شده، کار شیطان دخالت در اختیار انسان نیست، کار شیطان وسوسه است و دعوت به اطاعت از هوای نفس نه اجبار به اطاعت از هوای نفس. شیطان نقش کاتالیزور داره، سرعت میده به گرایش انسان به گناه...

انسان خودش هوای نفس داره، نفس اماره که دعوت کننده به بدی و گناه است:

اماره در لغت به معنای بسیار امر کننده است این کلمه در قرآن و روایات اغلب پسوند "بالسوء" دارد; بنابراین‌، نفس اماره‌، یعنی نفسی که بسیار انسان را به کار بد می‌کشد. در قرآن مجید، این واژه یک بار به کار رفته است‌. در سوره یوسف آمده است‌: "وَ مَآ أُبَرِّئُ نَفْسِی‌َّ إِن‌َّ النَّفْس‌َ لاَ ?َمَّارَة‌ُم بِالسُّوَّءِ إِلآ مَا رَحِم‌َ رَبِّی‌َّ; (یوسف‌،53) من هرگز نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم‌; همانا نفس‌، بسیار انسان را به بدی‌ها فرمان می‌دهد، مگر این که لطف و رحمتی از جانب خداوند، نصیب انسان گردد."

در آیاتی که از پرستش هوا نهی می‌کند، مراد نفس اماره است‌: "وَ لاَ تَتَّبِع‌ِ الْهَوَی‌َ فَیُضِلَّکَ..."; (ص ،26) هرگز متابعت هوا مکن که تو را از راه خدا گمراه می‌کند."; "وَ أَمَّا مَن‌ْ خَاف‌َ مَقَام‌َ رَبِّه‌ِی وَ نَهَی النَّفْس‌َ عَن‌ِ الْهَوَی‌َ # فَإِن‌َّ الْجَنَّة‌َ هِی‌َ الْمَأْوَی‌َ"(نازعات‌،40و41 ) اما کسی که بترسد از مقام پروردگار خویش‌، و باز دارد نفس را از پرستش هوا، همانا بهشت‌، جایگاه او خواهد بود." باید توجه داشت بزرگ‌ترین خطری که انسان را تهدید می‌کند، همین نفس اماره است‌، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد: "أَفَرَءَیْت‌َ مَن‌ِ اتَّخَذَ إِلَـَهَه‌ُو هَوَغ‌ه‌ُ" (جاثیه‌،23) آیا دیدی کسی که معبود خود را هوی و هوس خویش قرار داده بود." علی‌در این باره فرموده‌اند: "همانا نفس‌، بسیار انسان را به بدی فرمان می‌دهد، پس کسی که به او اعتماد کند، به او خیانت می‌کند، و کسی که به او اتکا کند، او را هلاک می‌کند."( میزان الحکمه‌، محمد محمدی ری شهری‌، ج 10، ص 130. ) خطر نفس اماره‌، به اندازه‌ای زیاد است که حتی امامان معصوم‌: از آن به خدا شکایت کرده‌اند. حضرت امام سجاد7 در مناجات به درگاه الهی عرض می‌کند: "الهی الیک اشکو نَفْساً بالسوء امّاره‌...; خدایا به سوی تو شکایت می‌کنم از نفسی که به بدی بسیار امر می‌کند، و به سوی خطاها و گناهان مبادرت می‌ورزد، و برای معصیت و نافرمانی نمودن تو حریص است‌; نفسی که لغزش‌های آن زیاد، و آرزوهای آن طولانی است‌.( بحارالانوار، مرحوم مجلسی‌;، ج 94، ص 143. )
 

daryanian

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظر من اینه که نه به هیچ شرط، چون اگر شیطانی نباشد انسان به گمراهی نمی رود، اگر شیطان حضرت آدم و حوا را وسوسه نمی کرد ما همه الان در بهشت چت می کردیم(شوخی بود) ،ولی حضرت آدم حق انتخاب داشت،
نظر دوستم که فوق لیسانس حدیث و قرآن رو گرفته اینه که شیطان صرفا وسوسه کننده است و این انسان است که خود را به ضلالت و گمراهی می کشد،
 

M.Reza2008

عضو جدید
جوابتون رو از طرف یکی از اساتیدم میدم. ولی پیش استاد اندیشتون مطرحش نکنید؛ چون برای بیان این مباحث یکم زوده.
اول از همه چند تا چیزو مد نظر قرار میدیم:
1-خدا به همه چیز عالمه، یعنی هیچ اتفاقی نمیتونه صورت بگیره و خدا ندونه یا بعدا بفهمه
2- انسان از همون اول هم اختیار داشته، خدا گفته "به اون درخت نزدیک نشید" یعنی میتونید بشید
3- هدف از آفرینش انسان یه چیز خیلی بزرگه و با یه شیطنت برنامه به کلی عوض نمیشه
حالا میرسیم به بررسی این موارد:
خدا به همه چیز عالمه، یعنی میدونه شیطان سجده نخواهد کرد؛ میدونه آدم و حوا رو وسوسه میکنه و در نهایت میدونه که برنامه ای که واسه انسان چیده برای هبوط و ... دقیقا چیه و حتی جزئیاتش هم عوض نمیشه.
وقتی خدا انسان رو می آفرید گفت میخوام واسه خودم جانشینی بسازم. جانشین خدا چیکار میکنه؟ اختیارات خدا رو بدست میگیره و نقش خدایی ایفا می کنه (یقه رو ول کن، من چیکار کنم خدا گفته جانشین میسازم:d) حالا خدا قدرتهاشو حفظ میکنه یا همشو به انسان میده کسی نمیدونه
شما بیل گیتس رو تصور کنید و فرض کنید یه پسر 8ساله داره. اگه تو این سن و سال اختیار همه مایملکشو بده به پسرش اون چقدر میتونه از این ثروت استفاده و برداشت کنه؟ تقریبا هیچی
ولی رفته رفته که بزرگتر میشه و عقلش میرسه میتونه مقدار بیشتر از اونو استفاده کنه و حتی بیشترش کنه.
انسان هم دقیقا همینطوره. تا زمانی که به کمال نرسیده باشه آمادگی دریافت این قدرتها رو نداره و رفته رفته میتونه اونارو استفاده کنه. اگه الان به انسان این قدرتهارو بدی فوری واسه خودش باغ و حوری میسازه؛ ولی وقتی به کمال رسید دیگه حتی فکر این چیزارو نمیکنه. در واقع به نقشه عظیم خدا برای انسان پی میبره و در جهت اون تلاش میکنه.
و اما هدف انسان تو این چرخه: رسیدن به کمال
تو فیزیک و قوانین نیوتن داریم که اگه به جسمی نیرویی وارد نشه اگه ثابت باشه وایمیسه و اگه متحرک باشه تا ابد به حرکتش ادامه میده.
حرکت انسان هم به طرف کمال همینطوره؛ اگه شیطان نبود با کوچکترین تلنگری ما به حرکتمون ادامه میدادیم و رسیدن به کمال هیچ زحمت و ارزشیب نداشت.
پس شیطان باید وجود داشته باشه، هم اونجا و هم این دنیا. برای معنا دادن به حرکت انسان.
و نتیجه آخر اینکه این یه برنامه از پیش تعیین شده دقیقه و صرفا (یعنی ابدا) یه لج و لجبازی بین خدا و شیطان نیست
 

raminbabak

اخراجی موقت
بله چون بعضی خصائل انسان نیازی به وسوسه شیطان ندارند مانند حسد، غضب و عجب و ...، اینجور معاصی نیازمند وسایس شیطان نیستند، من قانع شدم شما رو نمی دونم

ممنون ..نظر چند نفر رو هم پرسیدم اونا هم این نظر رو داشتند ..مثلا هوای نفسانی نیازی به شیطان ندارد.. حالا منتظر نظرات ما بقی دوستان هم هستم داره مسئله جالبتر میشه
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
انسان دارای دو بعد حیوانی و الهی است.بعد حیوانی آن نفس اماره است، و بعد الهی دارای مراتبی می‌باشد، که ابتدا نفس لوامه و بعد مطمئنه نام دارد.پایین‌ترین مرتبه نفس،نفس اماره بالسوء است که مربوط به حالت نقص نفس است و مرحله‌ای است که انسان از درون میل به کج روی و افراط و تفریط در امور زندگی ،و گرایش نفس اماره همان خود طبیعی است که تحت تاثیر غرایز قرار گرفته و بدون تسلیم شدن به روح ملکوتی یا قیافه عالی نفس(خود انسان) طالب اشباع بدون قید و شرط می‌شود. کاری که شیطان انجام میده، تنها قلقلک کردن نفس اماره انسان هست. (جهت مطالعه بیشتر)
 

ساز دهني

اخراجی موقت
وقتی یکی مثل من پیدا میشه شیطانو درس میده چطور توقع داری شیطان نباشه به گناه کشیده نشی ؟!
 

raminbabak

اخراجی موقت
این هم جواب مرکز پاسخگویی به سوالات دینی به سوال من:


با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز چه شيطان به عنوان يک عامل انحراف و تهديد کننده در مسير زندگي انسان ها وجود داشت و چه نداشت، انسان به عنوان يک موجود صاحب اختيار مي توانست هر راهي را، چه خير و سعادت و چه شر و شقاوت انتخاب کند، زيرا تنها عامل گرايش انسان به سمت بدي ها و انحرافات و گناه ،شيطان نيست ،بلکه شيطان در نقش محرک و تقويت کننده ميل ها و گرايش هاي نادرست دروني عمل کرده، انسان را به ورطه گناه و انحراف مي اندازد. نمونه آن در ماه رمضان است که به شهادت روايات ،شيطان در بند مي شود اما همچنان گناه و معصيت هرچند کم تر وجود دارد . آنچه که انسان ها را به بدي وا مي دارد ، «نفس اماره» و هواها و هوس ها در وجود انسان است . اگر هم شيطان بخواهد انسان را فريب دهد ، از طريق نفس اماره است . تا آمادگي دروني در انسان به سوي گناه نباشد ، از شيطان کاري ساخته نيست. اين حقيقتي است که در آيات متعدد قرآن به آن اشاره شده و منشا گناهان و انحرافات در انسان ها را نفس اماره و هواهاي نفساني آن ها برشمرده است . در سوره يوسف آمده است: «وَ مَآ أُبَرِّئُ نَفْسِيَّ إِنَّ النَّفْسَ لاَ َمَّارَةُ بِالسُّوَّءِ إِلآ مَا رَحِمَ رَبِّيَّ؛ (1) هرگز نفس خويش را تبرئه نمي کنم؛ نفس، بسيار انسان را به بدي ها فرمان مي دهد، مگر اين که لطف و رحمتي از جانب خداوند، نصيب انسان گردد». همچنين آياتي ديگر از پيروي هواي نفس نهي مي کند:«وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَيَ فَيضِلَّک؛ (2) هرگز متابعت هوا مکن که تو را از راه خدا گمراه مي کند». «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهوَنَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَيَ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَي؛ (3) اما کسي که بترسد از مقام پروردگار خويش، و باز دارد نفس را از پرستش هوا، بهشت، جايگاه او خواهد بود». «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ؛ (4) ما انسان را آفريده‏ايم و مى‏دانيم كه نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏كند، و ما از شاهرگ [ او ] به او نزديك تريم. اصولا از ديدگاه قرآن بزرگ ترين خطري که انسان را تهديد مي کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خداي خود قرار دهد. «أَفَرَءَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـَهَهُ هَوَيه؛ (5) آيا ديدي کسي که معبود خود را هوي و هوس خويش قرار داده بود». امام علي (ع)در اين باره فرمود: « نفس، بسيار انسان را به بدي فرمان مي دهد، پس کسي که به او اعتماد کند، به او خيانت مي کند، و کسي که به او اتکا کند، او را هلاک مي کند». (6) از طرف ديگر قرآن کريم تصريح مي کندکه قلمرو نفوذ شيطان در انسان فقط در حد وسوسه و جلوه دادن و زينت دادن خيالي يک امر باطل است، که با عناوين وسوسه، تزيين و تسويل بيان شده است .او هيچ‏ گونه اکراه و اجبارى بر انسان ندارد. اين حقيقت را قرآن کريم از زبان شيطان چنين نقل مى‏کند: «و ما کان لى عليکم من سلطان الاّ ان دعوتکم فاستجبتم لى فلا تلومونى ولوموا انفسکم (7)؛ شيطان در قيامت خطاب به گمراهان مى‏گويد: در دنيا هيچ گونه قدرت و تسلطى بر شما نداشتم جز اينکه شما را به سوى باطل فرا خواندم و اجابت کرديد. پس مرا بر گمراهى خويش ملامت نکنيد، بلکه خود سزاوار سرزنش هستيد». در تفسير «الميزان» در ذيل همين آيه آمده است: خداوند در اين آيه هر گونه سلطه ظاهرى و معنوى را از شيطان نفى کرده؛ يعنى، نه چنين قدرتى دارد که در اراده انسان نفوذ کند و چيزى را بر او تحميل کند و بر کارى اجبار نمايد ؛نه دليل و برهانى دارد تا عقل و انديشه انسان را تحت تصرف خود قرار دهد .در نتيجه انسان را ناچار به پذيرش القائات خود بکند. تنها نقشى که او در زندگى انسان دارد، دعوت به سوى باطل است .دعوت شيطان از طريق نفس اماره صورت مي گيرد . در واقع نيروهاي اماره در وجود انسان در طول القائات شيطاني قرار دارد . شيطان بي واسطه آمادگي دروني انسان نمي توان کاري صورت دهد. پس شيطان هيچ تسلطي بر انسان ندارد.» (8) با توجه به وجود اميال و هواهاي نفساني و غريزي در وجود انسان و آلوده بودن روح انسان ها به برخي رذائل اخلاقي ،زمينه آلودگي به گناه و انحراف در او وجود دارد . البته در اين راه وسوسه ها و مقدمه چيني هاي شيطان بي تأثير نيست، لکن نه در آن حد که اگر شيطان نبود ،انسان هيچ گاه ميل به گناه و خطا و انحراف پيدا نمي کرد. البته حقيقتا نمي توان حدس زد اگر داستان شيطان و کينه او از انسان ها و فريب دادن آدم و حوا عليهما السلام از ابتدا پيش نمي آمد، وضع امروزي ما چگونه بود اما همين اندازه بايد دانست که «باز انسان بود و اختيارش». پي نوشت ها: 1. يوسف(13) آيه 53. 2. ص (38) آيه 26. 3. نازعات (79) آيه 40 ـ 41. 4.ق(50) آيه 16. 5. جاثيه(45) آيه 23. 6. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 10، ص 130.نشر دار الحديث قم 1407 ق. 7. ابراهيم(14) آيه 22. 8. علامه طباطبايي ، الميزان با ترجمه سيد باقر موسوي همداني، ج12 ،ص64 ،نشر جامعه مدرسين قم، 1374 ش
 
بالا