اهدای عضو اهدای زندگی!!!

kakimar

عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Calibri, Geneva, sans-serif][/FONT]دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟



پسر: آره عزیز دلم

. . .


دختر: منتظرم میمونی ؟



پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم

. .


دختر: خیلی دوستت دارم
. .


پسر: عاشقتم عزیزم
. .


.
.

بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به

هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد

..


پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
. .


دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟



پرستار
: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟



دختر: بی درنگ یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟

!!


چرا به من کسی چیزی نگفته بود ؟

.. بی امان گریه میکرد""
. .
. .

. .


پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد





 

Similar threads

بالا