اصول مدیریت در خانواده

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانه خود را خوب مدیریت کنیم


مدیریت خانه، كارى تمام وقت است. متأسفانه در كشور ما این فعالیت هنوز به صورت علمى شناخته نشده است.مدیریت خانواده كارى مستمر است كه از والدین به خانواده و فرزندان تسرى پیدا مى كند. درباره مدیریت خانه سلسله مباحثى مطرح است كه به بخشى از آنها اشاره مى شود.
الف) اصول مدیریت در خانواده
- برنامه ریزى زندگى براساس اهدافى كه شرع، عرف، اخلاق و عقل حكم مى كند.

- در نظر گرفتن ابعاد مختلف اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در برنامه ها.

- اجراى اصل فعالیت هر عضو خانواده به اندازه ی توان و استفاده هر عضو به اندازه نیاز.

- احترام به بزرگترها و توجه به كوچكترها.

- ایجاد محیطى مناسب به منظور دستیابى به همكارى چندجانبه میان افراد خانواده.

- تقسیم عادلانه ی كارها میان افراد خانواده.

- توزیع وظایف خانه میان افراد و آموزش فرزندان براى انجام بهتر كارها به جاى انجام آن كار به وسیله پدر یا مادر.

ب) شیوه مدیریت خانواده
طى دو قرن گذشته، علاوه بر شیوه ی مدیریت سنتى، شیوه مدیریت مشاركتى نیز مورد استفاده قرار گرفته كه نتایج خوبى داشته است.

وجود قوانین براى ایجاد انضباط در جوامع و گروه هاى انسانى لازم است. ولى در خانواده هایى كه قوانین بدون مشاركت اتخاذ مى شود، همیشه اعضاء این قوانین را تحمیلى تلقى مى كنند. اگر مردم و گروه ها در وضع قوانین دخالت داشته باشند، آن را بهتر درك كرده، با انگیزه ی قوى ترى در اجراى آن مى كوشند و با دیده احترام به آن مى نگرند.

در خانواده هاى جدید، كودكان و نوجوانان، حكم انسان صاحب عقل و احساس را دارند. وقتى به افراد خانواده این فرصت داده شود كه در تدوین قوانین و خط مشى خانواده مشاركت داشته باشند، آنان احساس بهترى نسبت به خود خواهند داشت.

ج) جلسات خانوادگى
به منظور اجراى یك روش مدیریت مشاركتى، لازم است خانواده ها به صورت مرتب جلسات خانوادگى داشته باشند. این جلسه ها یك گردهمایى منظم و برنامه ریزى شده با شركت همه ی افراد خانواده است تا در آن اعضا:

* حرف ها و دردو دل هاى یكدیگر را بشنوند.

* كارهاى خانه را بین یكدیگر تقسیم كنند.

* شكایات خود را عرضه كنند.

* اختلاف ها را برطرف كنند.

* راه هاى جدیدى براى حل مشكلات خانواده ارائه كنند.

د) مقررات شوراى خانواده
مقررات این شورا مى تواند شامل این موارد باشد:

* همه افراد خانواده در شورا حق اظهار نظر دارند.

* همه افراد خانواده در تصمیم گیرى شریك هستند.

* ریاست این شورا باید دوره اى و در اختیار افراد بالغ باشد.

* پدر، مادر و فرزندان بزرگتر، ریاست آن را به ترتیب برعهده دارند.

* شورا باید دستور كار داشته باشد و برنامه هاى آن از قبل نوشته شده باشد.

* جلسات شورا باید به طور مداوم تشكیل شود.

* در مواقع اضطرارى، جلسات فوق العاده تشكیل شود.

* حكم شورا باید براى همه افراد خانواده لازم الاجرا باشد.

و) اجزاى برنامه ریزى در خانواده

اساسى ترین موضوع در تشكیل و بقاى یك خانواده، داشتن هدف مشخص است. هدف نقطه اى است كه كوشش ها براى رسیدن به آن صورت مى گیرد. هدف هاى یك خانواده در درازمدت، ادامه ی نسل و تعالى اعضاء از لحاظ مادى و معنوى است. خانواده در راه رسیدن به این اهداف اصلى، هدف هاى فرعى و مقطعى دیگرى از قبیل تربیت، آموزش و انتخاب همسر خوب و شغل مناسب براى فرزندان را نیز مدنظر قرار مى دهد.
فعالیت هاى اقتصادى به منظور كسب درآمد كافى براى گذران زندگى فعلى و داشتن پس انداز براى ایام پیرى، از جمله هدف هاى مادى محسوب مى شود. در فرآیند دستیابى به این اهداف ، خانواده باید از اصول خاص كه در جامعه داراى ارزش و احترام است، پیروى كند.

منبع: سایت مدیر یار
 
آخرین ویرایش:

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدیریت خوانواده

مدیریت خوانواده

خانواده يکي از ارکان مهم و اساسي هر جامعه اي مي باشد . خانواده محل تجلي بسياري از خواسته هاي جامعه است و شکوفايي هر جامعه اي در شکوفايي نهاد خانواده نهفته است ، مديريت هر خانواده نيز نقش بسزايي در رشد و شکوفايي سازمان ها اعم از دولتي و خصوصي دارد و بسياري از اصول و مقررات سازمان ها نيز نشأت گرفته از اصول و مقررات حاکم بر خانواده ها مي باشد . خانواده به منزله يک واحد منسجم و پويا مي باشد که در جهت نيل به اهداف واحد گام برمي دارد و همه اعضاي يک خانواده مي بايست همگام با يکديگر در جهت تأمين خواسته هاي مشروع خانواده تلاش و حرکت نمايند . به منظور تأمين خواسته هاي مشروع خانواده لازم است خانواده ها همانند سازمان داراي اهداف و برنامه هاي مشخص و معين باشند و براي رسيدن به اين اهداف و برنامه ها اصول و موازيني را به کار ببرند که اهم اين اصول و موازين به شرح ذيل مي باشد :

۱- اصل وحدت هدف :

يکي از اصول مهم و اساسي در مديريت خانواده ، داشتن هدف و يا اهداف واحد مي باشد . هر خانواده بايد براي خود هدف يا اهداف واحدي داشته باشد و تمام سعي و تلاش خانواده بر اين باشد که اهداف همسو و هم جهت باشد . داشتن اهداف متضاد و متفاوت مي تواند مشکلاتي را در فرآيند سازگاري خانواده ايجاد و خانواده را دچار دوگانگي يا چند گانگي نمايد .

۲- اصل وحدت مديريت :

يکي ديگر از اصول مديريت خانواده ، وحدت رويه در مديريت خانواده و مديريت واحد در خانواده مي باشد . منظور از وحدت مديريت اين است که خانواده داراي مدير واحدي باشد و مديريت و هدايت اهداف و برنامه هاي خانواده را پذيرفته باشد . البته داشتن يک مدير واحد در خانواده به مفهوم اين نيست که ساير اعضاي خانواده نقشي در مديريت و اداره امور خانواده ندارند بلکه به اين مفهوم است که مدير خانواده نقش هماهنگ کننده بين اعضاي خانواده را دارد و صرفاً در تصميم گيري هاي اساسي که اعضاء خانواده مي بايست تابع نظرات مدير خانواده باشد و در ساير موارد تصميمات تعامل محور باشد.

۳- اصل تقسيم کار :

يکي ديگر از اصول مديريت در خانواده اصل تقسيم کار مي باشد . اصل تقسيم کار به اين مفهوم است که هر کس در خانواده متناسب با نقش و توان خود مسئوليتي را بپذيرد و همگام با ساير اعضاي خانواده به منظور تحقق اهداف و برنامه هاي خانواده ايفاي نقش نمايد . يکي از مزيت مهم اصل تقسيم کار در اين است که از هر کس متناسب با مسئوليتي که بعهده او گذاشته شده انتظار مي رود که وظايف خود را به نحو احسن انجام داده و پاسخگوي ساير اعضاي خانواده باشد و اين احساس که همه مسئوليت ها بر دوش يک نفر باشد و سايرين وظيفه اي در قبال خانواده نداشته باشد . کاهش يافته و حس و روحيه تعاون و همکاري در خانواده جايگزين حس عدم مسئوليت پذيري گردد .

۴- اصل مشورت :

يکي از اصول مهم و اساسي در مديريت خانواده اصل مشورت و تبادل نظر در بين اعضاي خانواده مي باشد . هر يک از اعضاي خانواده متناسب با ظرفيت و توانايي هاي خود همچنين متناسب باشد مکاني و زماني وظيفه دارد که در پيشبرد اهداف خانواده بحث و تبادل نظر نموده و هم از تجارب ساير اعضاي خانواده در تصميم گيري ها بهره مند باشد و هم خود با توجه به تجارب خود ساير اعضاي خانواده را در تصميم گيري ها بهره مند سازند . کاربرد اين اصل در مديريت خانواده موجب حس تفاهم و همدلي خانواده مي گردد و خانواده احساس هويت و ارزشمندي بيشتري مي يابد و ميزان مشارکت و همکاري اعضاء در پيشبرد اهداف خانواده افزايش مي يابد .

۵- اصل برنامه ريزي :

يکي ديگر از اصول مديريتي خانواده اصل برنامه ريزي مي باشد . منظور از اصل برنامه ريزي اين است که مديريت خانواده براي پيشبرد اهداف خانواده مي بايست متناسب با منابع موجود در خانواده برنامه ريزي و نيازهايي را بر اساس سلسله مراتب نيازها و ترتيب تقدم هر کدام از نيازها اولويت بندي نمايد . اصل برنامه ريزي موجب ايجاد تعادل درخواستهاي منطقي خانواده مي گردد و خانواده را در رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده رهنمود مي سازد .

۶- اصل نظم و انضباط :

شايد به جرات بتوانيم بگوئيم که يکي از اصول مديريت در خانواده وجود نظم و انضباط دقيق و منطقي در بين تک تک اعضاي خانواده در انجام وظايف و تکاليف محوله مي باشد . چنانچه بدون وجود نظم و انضباط در خانواده هر سعي و تلاشي قرين موفقيت نخواهد بود . بنابراين لازمه پيشبرد اهداف و برنامه ها وجود نظم و انضباط حاکم بر فضاي خانواده مي باشد و اين مهم بعهده مديريت خانواده مي باشد که با ايجاد نظم و انضباط و نظارت بر فعاليت هاي اعضاي خانواده به حداکثر نتيجه مطلوب برسد .

۷- اصل تصميم گيري :

يکي ديگر از اصول مديريت خانواده اصل تصميم گيري است . لازمه تصميم گيري در اداره امور خانه اين است که مدير خانواده پيرامون موضوع يا مسئله که قرار است درباره آن تصميم گيري شود اطلاعات لازم را کسب نموده و پس از جمع آوري اطلاعات کافي و لازم در مورد آن موضوع‌، با تبادل نظر بين اعضاي خانواده و بحث و بررسي منطقي بر اساس اطلاعات موجود ، اقدام به تصميم گيري نمايد.



منبع: مدیر یار
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
آموزش مدیریت مالی کودکان و نوجوانان

آموزش مدیریت مالی کودکان و نوجوانان

آموزش مديريت مالي کودکان و نوجوانان
حسن حاجي زاده اناري​


آموزش مسائل مالي به فرزندان و پرورش عادات مالي خوب در آنها داراي مزاياي بلند مدت بوده و تلا شي ارزنده به شمار ميآيد. بي توجهي والدين در اين باره مي تواند پيامدهايي ناخوشايند براي آتيه فرزندان به همراه داشته باشد. متاسفانه برخي والدين در آموزش مسائل مالي به فرزندان خود کوتاهي مي کنند زيرا فکر مي کنند که اساسا حرف زدن راجع به پول به فرزندان درست نيست يا براي اين کار وقت و پول کافي دراختيار ندارند. والدين صرف نظر از هر سطحي از درآمد وظيفه دارند فرزندان رابا پول و مسائل پيرامون آن آشنا سازند.
آموزش مسائل مالي به کودکان و نوجوانان تنها به آماده کردن آنها براي بازار کار و اشتغال يا آموزش پس انداز پول به آنها محدود نمي شود. ما به عنوان والدين بايد به فرزندان خود کمک کنيم تا معاني مثبت و منفي پول را درک کنند. اين که آنها صرفا به پول علا قه داشته باشند کافي نيست بلکه بايد به آنها آموخت که براي به دست آوردنش بايد تلا ش کنند. والدين و فرزندان بايد احساسات و عقايد خود را راجع به پول بيان کنند تا بتوانند در اين مورد به يک نظر واحد برسند. برخي پدر و مادرها احساس و نظرخوبي راجع به پول ندارند. اين موضوع بعضا از تجربيات ناخوشايند و باورهاي خانوادگي غلط خود آنها ناشي مي شود. به هر حال آموزش مسائل مالي به فرزندان مستلزم داشتن يک رويه و نگرش واحد راجع به پول است.
براي آموزش مسائل مالي به کودکان و نوجوانان بايد در چارچوب ذهني آنها بينديشيم و عمل کنيم. بچه ها براي فهم موضوعات مالي نيازمند شبيه سازي، مثال عيني، تمرين و ... هستند.
آنها دقيقا مي خواهند بدانند که چطور بايد مثل آدم بزرگ ها عمل کنند. هر وقت پول در ميآوريم، پول جابه جا مي کنيم، پول خرج مي کنيم، پولي رابه کاري اختصاص مي دهيم، پولي به کسي مي بخشيم، از کسي پول قرض مي کنيم، همه و همه فرصت هايي هستند که با استفاده از آنها مي توانيم به بچه هاي خود نحوه عملکرد پول و شيوه تصميم گيري مالي را بياموزيم. فقط به خاطر داشته باشيم که درآموزش مسائل مالي به فرزندان بايد از ديکته کردن چيزها، جهت دادن، نقد کردن بي مورد اجتناب کرد و در عوض به آنها اجازه داد تا به روش کودکانه آزمون و خطا به مسائل پي ببرند.
اولين و مهمترين گام براي اين منظور آشنا ساختن فرزندان با مفاهيم عمده مالي اعم از کسب درآمد، خرج کردن، پس انداز، قرض کردن و بخشيدن است.
البته درک مفاهيمي چون قرض کردن و بخشيدن براي کودکان کم سن و سال به ويژه آنهايي که تازه شروع به حرف زدن مي کنند دشوار است زيرا آنها هنوز قادر به انجام محاسبات مالي و درک مسائل از زاويه هاي متفاوت نيستند. بنابراين، بهتر است والدين با آموزش سه مفهوم اول آغاز کنند. يادگيري درست مهارت هاي مالي در کودکان و نوجوانان نيازمند گذر زمان است. در ادامه، معنايي کلي و قاعده هر يک از اين مفاهيم را توضيح مي دهيم و راهنمايي هايي را براي سهولت کاروالدين ارائه مي کنيم.
کسب درآمد- درآمد يا کسب درآمد به روش پول درآوردن گفته مي شود. براي کسب درآمد و پول درآوردن راه هاي زيادي وجود دارد. فرزندان ما مي توانند از ميان راه هاي درست و مشروع راهيبراي خود انتخاب کند. خرده فروشي، کمک به پدر و مادر ولو به طور مقطعي، خريد سهام، ارائه خدمات کوچک به تناسب توانايي و از اين قبيل. براي کسب درآمد هيچ راهي بر ديگري برتري ذاتي ندارد و مهم رضايت فرد و مشروع بودن آن است. ما به عنوان والدين بايد به فرزندانمان بياموزيم کار کردن شرافتمندانه براي کسب درآمد (با در نظر گرفتن محدوديت هاي سني) به هيچ وجه عار نيست ولو اين که راهمان به ظاهر راهي پيش پا افتاده و کوچک باشد. بنابراين، بايد فرزندان را از سنين پايين با مفهوم کسب درآمد مانوس کنيم. فرآيند کسب درآمد و پول درآوردن مشروع همراه با برنامه ريزي درست، موضوعي نيست که فرزندانمان بخواهند به بعد از فارغ التحصيل شدن از دانشگاه، هنگام تشکيل زندگي مشترک و... به آن فکر کنند. آشنايي عملي فرزندان با کسب درآمد آزادي، قدرشناسي، استقلا ل مالي، استانداردها و عادات شغلي درست، شيوه هاي ارزيابي مشاغل، مسووليت پذيري و رابطه ميان پول، زمان، مهارت و انرژي را به آنها مي آموزد. براي اين منظور لا زم است والدين به نکات زير توجه کنند:
- براي تقويت روحيه مسووليت پذيري، در کارهاي خانه به فرزندان خود وظايفي را بدون پرداخت اجرت محول کنيد. اين وظايف ارتباطي با وظايفي که در قبالش به آنها پول مي پردازيد ندارد.
- اگر فرزندتان در بيرون از خانه صاحب شغلي است درباره شرايط کاري، مسووليت و سمت شغلي، خطرات و مشکلا ت مالي مربوط به آن شغل، انتظارات تان از نحوه استفاده از درآمد و کمکي که مي توانيد براي بهبود شغلش ارائه دهيد با وي گفت وگو کنيد (براي مثال رساندن وي به محل کار در روزهاي باراني.)
- به فرزندتان کمک کنيد که کليه درآمدها و هزينه هاي خود را به طور منظم در يک دفترچه يادداشت درج کنند. نقطه سربه سر - نقطه اي که هزينه ها با درآمدها برابر مي شود - را به وي بياموزيد.
- سعي کنيد فرزندانتان را در حين اشتغال دائما حمايت کنيد و به يک باره از حمايت وي دست نکشيد.
- زماني که به کسب درآمد اختصاص داده مي شود بايد از زمان فراغت و تفريح، مطالعه، انجام تکاليف مدرسه يا وظايف خانه جدا باشد. براي مثال، فرزندان نبايد کار و کسب درآمد را بهانه اي براي فرار از درس و تحصيل يا برعکس تحصيلا ت را بهانه اي براي فرار از کسب درآمد و مسووليت هاي خانگي قرار دهند.
خرج کردن - خرج کردن يا هزينه کردن به شيوه استفاده فرزندان از پول و درآمد اطلا ق مي شود. فرزندان ما روش هاي مختلفي براي خرج کردن پول خود انتخاب مي کنند. خريدن البسه و پوشاک، وسايل تفريح و سرگرمي، کتاب، رفتن به مسافرت و... خرج کردن به فرزندان ما تفاوت بين خواسته ها و نيازها، فرصت مقايسه و انتخاب گزينه هاي مختلف، نحوه تصميم گيري و پذيرش مسووليت اين تصميمات و نحوه محاسبه را مي آموزد. در مورد نحوه خرج کردن فرزندان به نکات زير توجه کنيد:
- به فرزندان خود اجازه دهيد تا اشتباه کردن و پيامدهاي ناشي از آن را عملا تجربه کنند. مطمئن باشيد فرزندانتان مي دانند که شما نيز در زندگي مرتکب اشتباهاتي شده ايد. اشتباه کردن ناپسند نيست بلکه تکرار اشتباهات و درس نياموختن از آن ناپسندتر است.
- معيارهايي همچون کيفيت بالاتر، سهولت دسترسي، قيمت مناسب و ديگر معيارهاي مقايسه و گزينش را به فرزندان خود بياموزيد. فکر نکنيد که آنها خود از اين مفاهيم و اصطلاحات سر در مي آورند.
- به فرزندان خود اجازه دهيد که بدانند شما هميشه نمي توانيد آنچه را که دلتان مي خواهد بخريد. اين موضوع را مي توانيد هنگام خريد هاي خياباني به او بياموزيد.
- هنگام تصميم گيري مالي سعي کنيد يک تصوير مالي جامع در ذهن او ترسيم کنيد. براي مثال، به وي بياموزيد که رفتن به سينما فقط شامل پرداخت بهاي بليط فيلم نيست، بلکه براي اين منظور شما متحمل هزينه هاي ديگري از جمله بنزين ماشين ، تنقلات و خوراکي، نوشيدني ها و از همه مهم تر وقت و انرژي نيز مي شوند. اين کار به آنها کمک مي کند به هنگام تصميم گيري مالي آگاهانه تر عمل کنند.
- درباره پول و مسائل مالي با او حرف بزنيد. حتي آنها را در بحث ها و تصميم گيري هاي مالي خانواده البته به مقتضاي سن و ميزان درکشان دخالت دهيد. با اين کار آنها احساس ارزشمندي و احترام مي کنند و پول و امور مربوط به آن را تابو قلمداد نمي کنند.
پس انداز کردن - پس انداز به پولي گفته مي شود که بچه ها براي استفاده از آن در آينده کنار مي گذارند. با پس انداز کردن، فرزندان ما ياد مي گيرند که براي تامين خواسته ها و نيازهاي آينده خود بايد از خواسته هاي غيرضروري امروز خود چشم پوشي کرد. آنها مي آموزند که در اولويت بندي ها بايد اول به خودشان پرداخت کنند. نتيجه برنامه ريزي امروز آنها رضايت خاطر در آينده مي باشد. آنها ياد مي گيرند که بين هزينه کردن و درآمد کسب کردن رابطه متقابل وجود دارد و در نهايت آنها با نحوه پس انداز برنامه ريزي شده و منظم براي اهداف مختلف آشنا مي شوند. متداول ترين شيوه پس انداز بچه ها تهيه قلک است. آنها معمولا قسمتي از پول تو جيبي، عيدي و هداياي نقدي خود را در يک قلک مخصوص جمع آوري مي کنند و در مواقع نياز از آنها استفاده مي کنند. هر چند که اين کار آنها نياز به مديريت و هدايت والدين دارد. در مورد پس انداز فرزندان به نکات زير بايد توجه کرد:
- تفاوت بين پس انداز کوتاه مدت و پس انداز بلند مدت را براي فرزندان خود تشريح کرده و آنها را در تنظيم اهداف بلند مدت و کوتاه مدت پس انداز ياري کنيد. آنها بايد بياموزند براي نيازها و خواسته هاي روزمره و موارد ضروري پيش بيني نشده در آينده چگونه بايد پس انداز کنند. سعي کنيد فرق بين نيازهاي ضروري و اوليه و نيازهاي غيرضروري و ثانويه انسان را براي آنها توضيح دهيد. آنها را راهنمايي کنيد که براي پس انداز از چه زماني شروع کنند، چه مبلغي را پس انداز کنند، کجا پس انداز کنند، چه موقع بايد از پس انداز خود برداشت کنند و...
- آنها را راهنمايي کنيد تا با ثبت مبالغ پس انداز دائما از ميزان موجودي پس انداز خود آگاه باشند.
- به آنها بياموزيد به پس انداز خود پايبند باشند. برداشت بي مورد و برنامه ريزي نشده از پس انداز براي مصارف و نيازهاي غيرضروري در صورت تبديل شدن به عادت، اهداف پس انداز فرزندانمان را دچار مشکل مي کند. براي جلوگيري از اين کار به آنها کمک کنيد تا به دقت موارد برداشت و مصرف پول پس انداز شده خود را تنظيم و يادداشت کنند.
براي ترغيب فرزندانتان به پس انداز از جوايز غيرنقدي استفاده کنيد. درک مزاياي پس انداز براي بچه هاي کم سن و سال دشوار است. تشويق ها مي تواند تا اندازه زيادي براي پس انداز بلند مدت آنها يک قوت قلب به شمار آيد. براي مثال، ساليانه ميزان پس انداز آنها را با همديگر کنترل کنيد. اين کار مي تواند نوعي تجديد روحيه براي آنها باشد.
قرض کردن- قرض کردن يا قرض گرفتن به اين معناست که فرزندان مي توانند پولي را براي رفع نيازهاي امروز خود از کسي گرفته و بعدها در موعد مشخص به آنها برگردانند. البته فرزندان ما در عمل کمتر به قرض گرفتن متوسل مي شوند. کسب درآمد و پس انداز بهترين روش هاي تامين نياز هاي فرزندان است و عمل قرض گرفتن نبايد براي آنها تبديل به يک عادت شود. برعکس، آنها بايد به لحاظ استطاعت مالي به سطحي برسند که براي تامين نياز هم سن و سالا ن خود به آنها پول قرض بدهند.هر چند، قرض گرفتن آنها را با هزينه هاي قرض گرفتن، ساختار و اصول قرض گرفتن، پيامدهاي خريدهاي امروز و پرداخت هاي فردا، زمان مناسب اين کار، ضرورت بازپرداخت پول قرض گرفته شده و محدوديت هاي مالي آشنا مي کند. در اين مورد به نکات زير توجه کنيد:
اگر فرزندانتان از شما درخواست قرض کردند حتما توانايي آنها را در بازپرداخت پول در نظر بگيريد. هرگز بيش از حد توان به او پول قرض ندهيد. سعي کنيد ميزان واقعي نياز مالي او را ارزيابي کنيد. ممکن است فرزندان ما درست نتوانند مبلغ مورد نياز واقعي خود را تشخيص دهند و به کمک ما نياز داشته باشند.
قرض گرفتن بايد در مواقع ضرورت و اضطرار و براي تامين بخشي از وجوه کلي مورد نياز انجام شود. به فرزندان خود بياموزيد که نيازهاي خود را از طريق کسب درآمد، پس انداز و سرمايه گذاري تامين کنند.
هر مبلغي به فرزند خود قرض مي دهيد، طي يک قرارداد کتبي شرايط و زمان بازپرداخت آن را مشخص کنيد. با اين کار تعهد پذيري و پايبندي به تعهدات را به آنها مي آموزيد.
روش هاي صرفه جويي در هزينه ها و مخارج را به او بياموزيد تا به جاي قرض کردن از مبالغ صرفه جويي شده براي تامين و خريداري مايحتاج خود استفاده کنند.
بخشيدن- بخشش يا بخشيدن، به اين معناست که فرزندان ما بخشي از داشته هاي خود را با ديگران- به ويژه افراد فقير و نيازمند- سهيم شوند. بخشش به عنوان يک صفت پسنديده انساني مي تواند نقش قابل توجهي در رشد معنوي فرزندان ما ايفا کند. بخشش به فرزندان ما ميآموزد چگونه با کمک به ديگران، در خود و همنوعان خود احساس شادي و رضايتمندي واقعي بيافرينند. بخشش فراتر از همه چيز يک از خود گذشتگي است. بايد به فرزندان خود بياموزيم بخشش درست و به جا نه تنها به معناي از دست دادن چيزي نيست، بلکه با برخورداري از ثواب الهي و کسب يک فضيلت انساني ارزشمند، در واقع به دست آوردن بالا ترين ارزش ها قلمداد مي شود. البته درک چنين مفهومي شايد براي فرزندان ما دشوار باشد. اما با رعايت محدوديت هاي سني و جوانب امر مي توان به تدريج اين خصلت پسنديده را در فرزندان پرورش داد. در خصوص بخشش لا زم است والدين به نکات زير توجه کنند:
به فرزندان خود بياموزيم که بخشش فقط شامل دادن پول به ديگران نيست، بلکه آنها مي توانند از دانش و اطلا عات، وقت، مهارت، لوازم قابل استفاده غير ضروري و حتي شادي و لبخند خود نيز به ديگران ببخشند.
شيوه درست بخشش اعم از رعايت کامل جوانب اخلا قي، تمييز ميان نيازمندان واقعي از نيازمندان غيرواقعي و شناخت موارد به جا و نا به جاي بخشش را به فرزندان آموزش دهيم.
با مصاديق عيني و عمل، بخشيدن را به بچه هاي خود بياموزيد نه گفتار و پندآموزي صرف.
چنانچه زمينه مناسبي براي انجام کارهاي خيريه براي فرزندان خود پيدا کرديد مي توانيد آنها را در اين فعاليت ها مشارکت دهيد. ميزان مشارکت مهم نيست، بلکه نفس عمل ارزشمند است.
شايد درک مصاديق بخشش معنوي و فرهنگي براي فرزندان دشوار باشد، سعي کنيد به آنها در اين رابطه کمک کنيد.
آنها را نسبت به بخشش هاي بي حساب و کتاب و نا به جا آگاه کنيد.
سرمايه گذاري- آموزش مفهوم درستي از سرمايه گذاري و کسب سود مي بايست با ظرافت بيشتري صورت پذيرد و شايد براي برخي سنين پايين اين موضوع به سادگي جا نيفتد. تشريح نحوه عمل حساب هاي سرمايه گذاري بانک ها يا خريد تعدادي سهام از بورس و توضيح نحوه کسب سود حاصل از آن، مي تواند به تدريج درک درستي از مفهوم سرمايه گذاري را براي آنان ايجاد کند.


منبع: مدیر یار
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشانه های خانواده خوشبخت

نشانه های خانواده خوشبخت

وَ مِن ءَاَیتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِّن أَنفُسِكُم أَزوَجَاَ لّـِتـَسكُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَكُم مَّوَدَّةَ وَ رَحمَةً إِنَّ فِی ذَلِكَ لَأَیتٍِِِِ لِّقَومٍ َیتَفَكَّرُونَ و از نشانه های او خدا این كه از [ نوع ] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید ، و میانتان دوستی و رحمت نهاد . آری ، در این ( نعمت ) برای مردمی كه می اندیشند قطعاً نشانه هایی است. (سوره روم آیه 21 )

طبیعی ترین شكل خانواده ، این است كه هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفكند . كوشش مصلحان جامعه – مخصوصاً پیامبران خدا – این بوده است كه نظام خانواده ، یك نظام مستحكم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این كانون سعادت را متلاشی گرداند . به هر حال خانواده ی خوشبخت نشانه هایی دارد كه ما دراینجا به چند نمونه ی آن اشاره می كنیم . امید است كه خانواده ی شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.

1 – در بین اعضای خانواده جمله " به من چه یا به تو چه " رد و بدل نمی شود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می كنند.

2 – افراد به یكدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی كنند و اعتماد را یكی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می دانند.

3 – تا جایی كه امكان دارد با هم هستند و در مهمانی ها یا كارهای مربوط به خانواده تنها نمی روند. همدلی، همكاری، همفكری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند. 4

– با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف ، با گفتگو و مشورت به تفاهم می رسند و سعی می كنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این كه كسی بفهمد حل كنند.

5 – به سلیقه ها و عقاید یكدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می كنند.

6 – نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می كنند.

7 – به حریم یكدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.

8 – نگران سلامت روحی و جسمی یكدیگر بوده و از هم مراقبت می كنند . اگر چنانچه مشكلی به وجود آید ، سعی وافر در حل مشكل را دارند. 9

– در بیشتر اوقات لحظات خوشی را كه با یكدیگر بوده اند مرور می كنند؛ دنبال خاطرات تلخ نیستند، دوست دارند همیشه در خوشی، شادی و نشاط زندگی كنند.

10 – برای فامیل ها و همسایه های خود اهمیت قائل اند و پذیرای فامیل یكدیگر هستند.

11– از امور مالی یكدیگر خبر دارند و چیزی را از یكدیگر پنهان نمی كنند . صرفه جویی و پس انداز كردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است.

12 – برای رشد یكدیگر تلاش كرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم می كنند. 13

– افراد به هم افقی نگاه می كنند نه عمودی . یعنی هیچ كس خود را برتر از دیگری و در مقام قدرت نمی بیند. دیكتاتوری ، زور و قدرت طلبی حاكم نیست.

14 – همه اعضا احساس برنده بودن، موفق بودن، امید داشتن می كنند و خودشان را در زندگی برنده می دانند.

15 – در كنار هم احساس امنیت و آرامش می كنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری.

16 – علاقه، عشق، محبت، صفا و یكدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یكدیگر ابراز می كنند.

17 – از یكدیگر انتظار بیجا و توقع نامناسب ندارند.

18 – اگر مشكلی پیش بیاید به راه حل فكر می كنند و به دنبال مقصر و گناهكار نمی گردند. دست به علت یابی و ریشه یابی آن مشكل می زنند و راه حل منطقی ارائه می دهند.

19 هریك از طرفین پیوسته به فكر خوشحال نمودن و راضی نگه داشتن یكدیگر هستند .

20 – زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی می كنند : اول خود بعد دیگران. زندگی آنها به خاطر بچه ها یا ترس از طلاق و حرف مردم نیست.

21 – زن و مرد می توانند هر روز به دنیای اختصاصی یكدیگر نزدیكتر شوند، كار به مسائل خصوصی و زندگی دیگران ندارند.

22 – با درخواست های یكدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند.

23 – زن و مرد در كنار یكدیگر هستند نه رو در رو و رقیب یكدیگر، بلكه رفیق هم هستند و واكنش منفی از خود نشان نمی دهند.

24 – خانواده های خوشبخت تلاش دارند كه بچه های خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند.
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدیریت خانواده اسلامی

مدیریت خانواده اسلامی

گذران امور خانواده ـ که مؤسسهای کوچک ولی بسیار مهم است ـ باید تابع ضوابط و تحت نظر مدیر و گردانندهای باشد که امر مسئولیت آن را بر عهده میگیرد. در اسلام توصیه شده است که حتی اگر دو تن به سفر میروند یکی از آنان باید امر مدیریت این سفر را بر عهده گیرد. خانواده نیز لااقل متشکل از دو تن است: زن و مرد، البته بعدها فرزندان و گاهی دیگر افراد هم به آن اضافه میشوند. شک نیست که در چنین وضع و شرایطی مسئولیت، مشترک میشود و هر عضو به تناسب شرایط و موقعیت خاص خود عهدهدار وظیفهای میگردد.

خط مدیریت
اداره و مؤسسه خانواده در عین وجود اعضا و کارکنان، نیازمند مدیر است و اسلام این مدیریت کلی و اجرای ضوابط لازم را به عهدهمردان گذشته است، زیرا هم، امر نفقه و تأمین هزینههای لازم را به عهده دارد و هم در عرصهی حیات اجتماعی ظاهر و بارز است و به رموز و شرایط جریانات آگاهتر است. خط مدیریت بر اساس هوس نبوده و دلخواه او نیست، چرا که او عبد خداوند است و پیش از پدید آمدنش، خداوند ضوابط حقی را برای انجام وظایف بندگان مقرر کرده است. او از یک سو منبع اجرای ضوابط را باید از خداوند بگیرد و از سوی دیگر مراقب باشد که با حق رو در رو نگردد.
حضرت علی (ع) در وصف بندگان محبوب خدا میفرماید: نوای پر فروغ برای او درخشیدن گرفته که روشنگر شاهراه توحید است و در پرتو آن، راه پیموده میشود؛ و به طبع ادارهی امور زندگی بر اساس آن خط روشن تعقیب گردد.(1)
در وادی مسئولیت
در امور ازدواج، ظاهراً بحث از عهد و پیمان و قرارداد زندگی بین دو فرد است، ولی حق این است که در رأس، این مثلث خدا دارد که حکمش بر هر دو نافذ است و حلیت ازدواج و روابط بر اساس حکم اوست، و بدینسان مسئولیت اداره خانواده، مسئولیتی خدایی است و اگر در آن سستی و کاستیای باشد، طرف حسابرسی خداوند است.
زن و فرزند در واقع تحت سرپرستی مرد و زیر دست او هستند و در رابطه با زیردستان سخن عامی از حضرت علی(ع) است که میفرمود: بخشی از حقی که بر توست حفظ و نگهداری تو از خود، و تلاش تو در نظارت سازنده بر زیردستان است که آن چه از آن به تو میرسد، برتر از آن است که از نیروی تو در این راه سرمایهگذاری میشود.(2)
البته بندهی محبوب خدا به هنگامی که قدم در راهی مینهد، سعی دارد، آن راه برای او روشن باشد؛ او باید بررسی و تحقیق کند که خداوند در حفظ و پاسداری اعضای زیردست، از او چه خواسته است و چه تکلیفی برای او معین نموده است و این بررسی برای کشف و شناخت بخشی از وظیفه و مسئولیت مدیریتی است و امام در این زمینه فرمود: مآلاندیشی قبل از انجام کار، مایهی ایمنی از پشیمانی است.
با توکل به خدا انجام ده
در انجام وظیفهای که برای هر کس معین شده، خود باید بیندیشد و جوانب کار را در نظر گیرد و در نهایت آن را به مرحلهی اجرا رساند. مدیر یک مؤسسهی تجاری یا اداری، مسئول اقدامات خویش است و دیگران نمیتوانند، در کار و حیطهی مسئولیت او چون و چرا کنند. البته این سخن بدان معنا نیست که او استبداد به خرج دهد و هر گونه که خواست عمل کند. در مواردی مشورت لازم است. اما جمعبندی، تصمیمگیری و اجرا به عهده اوست که قرآن میفرماید: آنچه خود تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده. (3)
در امر خانواده نیز مسئولیت به همین گونه است. زن در کارهای خانه، خود شخصاً تصمیم میگیرد و مرد نیز همین طور. مرد در رابطه با مسئولیت زنان تابع است و زن نیز در مسئولیت مردان باید تابع باشد.
عدم تحمیل به زن
شک نیست که ادارهی امور زندگی، در مواردی نیازمند به کمکرسانی دیگران و به خصوص زن خانواده است. کمکخواهی از او اشکالی ندارد اما تحمیل کار بر زنان و یا واگذاری امور شاق به آنان مورد نهی است. طبع لطیف و جسم ظریف او توانایی انجام کارهای سنگین را ندارد.
از حضرت علی(ع) نقل است که بار سنگین مسئولیت خود را بر زنان بار نکنید.(4)
توزیع وظایف:
وظایف در اسلام، چه در عرصهی جامعه، و چه در اداره، یا خانواده توزیع شده است. تکلیف زمامدار و تکلیف یک کارمند مشخص است. یک مدیر خوب باید وظایف و اعمالی را با توجه به توان و نیروی هر فرد تقسیم کند که امکان بازخواست فرد باشد. همانگونه که پیامبر(ص) فاطمه زهرا(س) را به خانه علی(ع) برد و تکلیف هر کدام را بر اساس خواست فاطمه(س) روشن کرد. وظایف داخل خانه بر عهدهی فاطمه(س) شد و بیرون آن به عهدهی علی(ع). حتی در محیط خانه اگر پسران و دختران در حد توانایی خود قادر به کاری هستند، باید برایشان وظیفهای معین شود. در واگذاری وظیفه، باید افراد را به گونهای تربیت کرد که در آن از هیچ اقدام مقتضیای فروگذار ننمایند و در راه و کار آن از هیچ هدف نیک و ارزندهای دست برندارند که این وصف بندگان محبوب خداست.
عدم تضییع حق
مدیریت خانواده اسلامی با تصویری که از خانواده و اهمیت آن ارائه دادیم و با یادآوری این نکته که آنان امانت خداوند در دست یکدیگرند، و هم با توجه به این امر که وظایف اعضای خانواده از سوی خداوند برای انسانها معین شده است؛ باید گفت که وظیفه سنگین، سهلانگاری در آن نوعی تضییع حق و نادیده گرفتن حکم و فرمان خداوند است. حضرت علی (ع) میفرمایند: برای آدمی این گناه کافی است که افراد زیر دست را ضایع و تباه سازد (و یا حق آنان را نادیده گیرد) زیرا بر اثر آن، چیزی را که اعضای خانواده باید داشته باشند، از آنان سلب کردهایم. و اصل این است که مدیر خانواده دارای وسعت دید و نظر باشد و در امر اداره و مسئولیت، او حتی خود را در رنج و زحمت اندازد تا زیردستان در راحتی و آسایش باشند که بندهی پرهیزگار بر اساس تصویر حضرت علی (ع)، کسی است که از وجودش در رنج است و مردم از او در آسایش هستند در انتخاب همسر، اصالت و نجابت خانوادگى، كفويت و مسائل ژنتيكى را نيز بايد در نظر داشت. ژنها به عنوان عوامل انتقال صفات از نسلى به نسل ديگرند كه در برخى روايات به تلويح بدان اشاره شده است. در روايتى از پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آمده است:
«بنگر فرزند خود را در كجا قرار مى‏دهى؛ زيرا رگ (ژن) تأثير خود را باقى مى‏گذارد.»
در اين زمينه به روايت جالب ديگرى از رسول خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ‏و سلم توجه میکنیم كه مى‏فرمايند:
براى انتخاب همسر، تحقيق و بررسى و شناخت برادران و خواهران كسى كه مى‏خواهد از او خواستگارى كند، خود يك معيار و ملاك مى‏تواند باشد؛ چه اين كه همسران همانند برادران و خواهران خويش فرزند مى‏آورند.
مسأله كفويت نيز اين چنين مورد توجّه قرار گرفته است:
«در گزينش همسر براى خود، محلّ مناسب انتخاب كنيد و از اشخاص همشأن خود زن بگيريد و به آنان زن بدهيد.»
خواستگارى از دختران شايسته و واجد شرايط فاميل ـ در لسان برخى از روايات ـ در شمار يك اولويت است، چنان كه در اين روايت آمده است:
«النّاكح فى قومه كالمُعْشب فى داره» (آن كه از خاندان خويش زن گيرد، چنان است كه در خانه خويش علف چيند.)
از مهم‏ترين معيارهاى انتخاب همسر، ديندارى اوست، در رواياتى كه از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ساير ائمه اطهار عليهم‏السلام به يادگار مانده، مى‏توان بهترين ملاك‏ها و معيارهاى انتخاب را به دست آورد و در پرتو آن رهنمودهاى والا و ارجمند، زندگى سعادتمندانه‏اى پى ريخت. در ذيل، برخى از آن روايات را به عنوان راهكارهايى بس ارزشمند به خانواده‏هاى مؤمن تقديم مى‏كنيم:
1. زن را براى چهار چيز گيرند: مال، شرف، جمال و دين.«و تو زن ديندار بجوى.»
2. اگر كسى به خواستگارى (دختر) شما آمد كه از ديندارى و امانتدارى او راضى هستيد، به او زن دهيد...»
4. تربيت فرزند
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه مدیریت خانواده اسلامی

ادامه مدیریت خانواده اسلامی

خانواده، نقش مهم و مؤثرى در تربيت فرزند ايفا مى‏كند. شخصيتِ آدمى عمدتاً در سنين كودكى و از طريق امر و نهى‏هاى والدين و ديگر اعضاى خانواده شكل مى‏گيرد. به طور كلّى والدين، فرزندان خود را با آموزش مستقيم و غير مستقيم تربيت مى‏كنند. فرزندان، بسيارى از الگوهاى رفتارى، خصوصيات اخلاقى، انگيزه‏ها و نگرشها و ارزشهاى والدين خود را از طريق فرايندهاى تقليد و همانندسازى كسب كرده و زمان بسيارى را براى مشاهده رفتار والدين و الگوبردارى از آن صرف مى‏كنند. هنگامى كه والدين، با اشتياق، تعهد و قاطعيت معقولى به وظايف خويش روى مى‏آورند، كودكان تمايل پيدا مى‏كنند كه خود را با اين جنبه از منش آنان وفق دهند.
اصولاً كودكان موجوداتى پاك و خداجوى هستند. محيط مناسب خانواده مى‏تواند اين فطرت توحيدى را در آنان بارور و شكوفا سازد؛ در حالى كه محيط نامناسب، سدّى در برابر رشد و تعالى آنان خواهد بود و يا موجب رشد معيوب، منحرف يا يك بُعدى آنان خواهد شد. شاكله وجودى انسان و اساس خصوصيات اخلاقى وى از ابتداى كودكى ـ به خصوص در سالهاى اوليه عمر ـ در خانواده پىريزى مى‏شود. علاقه فراوان به فراگيرى و انعطافپذيرى عميق در برابر تأثيرات رفتار و عكسالعملهاى والدين و اطرافيان، ويژه مرحله خردسالى و قبل از ورود به مکتب است. به همين دليل، همه معلومات، عادتها، عكسالعملها و ويژگيهاى اخلاقى‏اى كه در اين دوران تحصيل مى‏گردد، به طور ريشه‏دار و مستحكم و عميق، در روح كودك باقى مانده و بناى اصلى شخصيت و سازمان و شاكله وجودى او را تشكيل مى‏دهد و بر اساس آن، شخصيت او شكل مى‏گيرد. اعضاى بزرگتر خانواده‏ها ـ به ويژه پدران محترم و مادران گرانقدر ـ مسئوليت دارند كه با طرح ارزشهاى والاى اخلاقى در قالب قصه‏ها و داستان‏ها و مثل‏هايى از تاريخ زندگى ائمه معصومين عليهم‏السلام و بزرگان و با زبانى ساده و دلنشين، كودك را با پاكى‏ها، صداقت‏ها، رشادت‏ها، كرامت‏ها، ايثارها و گذشت‏ها آشنا ساخته و روح و روان او را صيقل دهند. كودكان از همان اولين سال‏هاى زندگى خود داراى استعداد قابل توجهى براى مشاهده، يادگيرى و الگوسازى هستند. پدر و مادر آگاه، بايد اولين تقليدها و همانندسازى‏هاى مثبت فرزند خود را به فال نيك بگيرند و او را در مسير مطلوب، هدايت و تشويق كنند.
در متون اسلامى ما نقل شده است: زمانى كه پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به سجده مى‏رفتند، امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بازى‏كنان سوار بر دوش رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏شدند و آن بزرگوار به قدرى سجده خود را طولانى مى‏كرد كه آنان خسته شده، پايين بيايند. اى كاش ما نيز در رفتار و گفتار خود، كودكان را جذب كنيم تا آنان نيز به اخلاق و دین علاقه‏مند شوند! در هر حال، پدر و مادر بايد توجه داشته باشند كه اولين الگوهاى فرزندان هستند و اگر آنان در وظايف دينى صادق و جدى باشند فرزندان خود را نيز مى‏توانند دینی بار بياورند. اين نكته نيز در خور توجه است كه هر چه پدر و مادر در تربيت مذهبى فرزندان خود هماهنگ‏تر باشند و كسانى كه با كودك سر و كار دارند هماهنگ عمل كنند، رشد گرايش‏هاى اخلاقى و مذهبى در كودكان و نوجوانان سريع‏تر خواهد بود. هماهنگى بعدى بايد ميان خانه و مکتب و سرانجام مطلوب‏ترين نتيجه، هنگامى حاصل خواهد شد كه خانواده، مکتب و فرهنگ اجتماعى با يكديگر هماهنگ باشند و انتظارات‏شان از كودكان و نوجوانان نيز هماهنگ، واقعبينانه و در حدّ توان كودك يا نوجوان باشد.
يكى از آموزه‏هاى تربيتى در «سيره نبوى» توزيع عادلانه محبت بين فرزندان است! در اين باره رواياتى از آن حضرت نقل شده است از جمله:
«اعدلوا بين اولادكم كما تحبّون ان يعدلوا بينكم فى البرّ و اللطف» (بين فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد، چنان كه مى‏خواهيد [مردم و فرزندان] در نيكى و لطف، با شما به عدالت رفتار كنند.)
نقل است شخصى كه دو فرزند پسر داشت، در حضور حضرت يكى را بوسيد و به ديگرى توجهى نكرد، پيامبر با نگرانى به او فرمود: چرا ميان دو فرزندت فرق گذاشتى!؟28 و در كلامى گهربار فرمود:
«انّ اللّه تعالى يحبّ ان تعدلوا بين اولادكم حتّى فى القُبل29؛ خداوند دوست دارد كه ميان فرزندان خود حتّى در بوسيدن آنها، به عدالت رفتار كنيد».
یکی دیگر از مواردی که غربیان و به اصطلاح حافظان حقوق بشر و حامیان حقوق زن به عنوان پایمال شدن حقوق زن در جامعه ما به آن پرداخته و آن را ناشی از شریعت اسلام و احکام آن میدانند، محصور بودن زن در چارچوب خانه و عدم اجازه کار به زن است. آنان به دلیل عدم آشنایی با حقوق زن در اسلام و رفتار سنتی عده کثیری از مردم ما، چنین برداشتی داشته و از آن علیه اسلام استفاده مینمایند.
آنچه در توضیح این مسئله باید عنوان نمود، این است که در جامعه ما با وجود اسلامی بودن آن، تمام رفتار مردم، ریشه در اسلام ندارد، بلکه برخی از این رفتارها به آداب و رسوم قبایل و سنتهایی باز میگردد، که تنها ارتباط مختصری با اسلام داشته و بیشتر ناشی از کجفهمی مردم عوام از دستورات اسلامی است.
چنانکه قبلاً هم گفتیم از دیدگاه اسلام زن و مرد از شخصیت انسانی و حقیقت وجودی یکسانی بهرهمندند و از این حیث تفاوتی با یکدیگر ندارند، لیکن از نظر تواناییها و استعدادها یکسان آفریده نشدهاند و به همین دلیل حقوق و تکالیف یکسانی نخواهند داشت. سرّ این تفاوت نیز در نوشتههای گذشته در ضرورت جذب و تسخیر متقابل این دو صنف به عنوان عامل اساسی تشکیل هسته اولیه زندگی اجتماعی انسان یعنی خانواده دانسته شد.
باید گفت اسلام از آنجایی که کاملترین دین و یا به تعبیر دیگر بینقصترین برنامه زندگی ابنای بشر با در نظر داشت فلسفه خلقت انسان میباشد و واضع آن، آفریننده جهان و جهانیان و آگاه به اسرار خلقت است، به تقسیم کار در جامعه بین زن و مرد و با توجه به تواناییها و استعدادها پرداخته است.
مطابق تعلیمات قرآن، در این تقسیم کار، مسئولیت امرار معاش و مدیریت خانواده بر عهده مرد و امور پرورشی و عاطفی آن بر عهده زن قرار داده شده است. البته باید اشاره کرد که از نظر اسلام هیچ یک از این مسئولیتها نشانه کمال و تقرب به خدا و فخر معنوی نیست.
پیرامون این موضوع گاهی برخی از آیه 34 سوره مبارکه نساء استفاده نموده و از مسئولیت مرد در خانواده به قیومیت مرد بر زن تعبیر مینمایند. ولی باید گفت، این تعبیر با آنچه در قرآن کریم آمده منطبق نیست. شریعت اسلامی مرد را قیم زن نمیداند و زن را موجودی مستقل، دارای شخصیت و مسئولیت قانونی دانسته و اگر سخن از مدیریت خانواده و مسئولیت امرار معاش به میان میآید، این موضوع محدود به روابط زن و شوهر در خانواده است و به روابط سایر زنان و مردان غیر از این رابطه ـ به طور مثال رابطه مادر و پسر یا رابطه برادر و خواهر ـ سرایت نمینماید.
اگر در این آیهی مبارکه از سوره نساء گفته میشود که «مردان را بر زنان تسلط و نگهبانی است، به واسطه آن برتری که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته است و هم به واسطه آن که مردان از مال خود باید به زنان نفقه دهند.» بحث از فضل و برتری نیست، بلکه آیه به پرداخت نفقه زن توسط مرد اشاره دارد.
این موضوع نیز مرتبط با همان تفاوتهای فیزیکی و جسمی است که قبلاً به عنوان دلیل بر تفاوتهای حقوق و تکالیف مطرح گردید. به عبارتی توانایی مرد در مسایل اجتماعی و اقتصادی و کوشش برای تحصیل مال و تأمین مایحتاج منزل بیشتر است و چون مسئول تأمین هزینه زندگی خانوادگی مرد است، سرپرستی خانواده نیز با اوست. البته این مسئولیت یک کار اجرایی و وظیفهای است که بر عهده مرد گذاشته شده
و فضیلتی برای مرد نیست. در این آیه قرآن کریم به زنفرمان داده نشده است که تو در فرمان مرد هستی بلکه به مرد میگوید، تو سرپرستی زن و خانوادهات را بر عهده داری و به این معنا نیست که زن اسیر مرد است و او نمیتواند به دلخواه خود عمل نماید. مدیریت و سرپرستی خانواده مانند مدیریت در هر جامعه و دستگاهی، صرف یک مسئولیت اجرایی است و از نظر بهرهمندی از فضیلتها و ارزشهای انسانی، ممکن است کسی که تحت سرپرستی است از سرپرست خود برتر و نزد خدا مقربتر باشد.
واگذاری این مسئولیت به مرد نه به خاطر برتر بودن گوهر مرد نسبت به زن، بلکه به علت استعداد و تواناییهای روحی و جسمی او نسبت به این وظیفه است.
در کنار این استعدادها بهرهگیری از دو عنصر محوری علم و عقل توسط مرد نیز ضروری است، زیرا از نظر اسلام مهمترین شرط سرپرستی در خانواده یا اجتماع، عمل کردن سرپرست بر اساس علم و عدالت میباشد. با این حال قوام داشتن شوهر نسبت به زن یک قاعده آمره و تخلفناپذیر نبوده و در صورتی که زن استقلال اقتصادی داشته باشد و بتواند امور خود را شخصاً اداره و تدبیر و از حیثیت خود حراست کند، میتواند در ضمن عقد نکاح به عنوان شرط، قوامیت مرد را محدود نماید. قومیت از نظر اسلام اختصاص به گوهر مرد ندارد، قوامیت مرد نسبت به زن فقط در روابط زوجین جاری است و خارج از این رابطه ممکن است، زن نسبت به مرد قوامیت داشته باشد، مثلاً به موجب احکام اسلامی اطاعت فرزند از پدر و مادر واجب است. بنابراین اگر مادر پسر خود را امر به کاری نماید یا از آن نهی کند، پسر مؤظف به اطاعت از امر و نهی اوست.
کار کردن زن در بیرون از خانه نیز نفی نشده است. چنانچه زن مسلمان قادر به فعالیت در بیرون از خانه البته بدون مزاحمت در زندگی خانوادگی و با رعایت انجام وظیفه محوله که مهمترین آن ایجاد مهر و محبت در بین اعضای خانواده است باشد، میتواند به آن نیز بپردازد.
این موارد در صورتی که منافی با اخلاق اسلامی نباشد و کاری را که زن در بیرون انجام میدهد، از نظر شئون خانوادگی با خانواده وی سازگاری داشته باشد(1) هیچ کسی ـ از دیدگاه اسلام ـ حق نهی وی را ندارد. چرا که زن شخصیت کاملی است و اهلیت تصمیمگیری در امور خود را دارد و از لحاظ اقتصادی نیز میتواند استقلال داشته باشد.
نکته دیگری را که اینجا باید به آن اشاره نمود، این است که زن تابع بیچون و چرای مرد نیست و اگر بحث از سرپرستی و قوامیت مرد به میان میآید، دستورات مرد در چهارچوبه اوامر الهی نافذ است و چنانچه مرد خارج از این محدوده بخواهد در خانواده اقدام و اعمال مدیریت نماید، برای همسرش تکلیفی نسبت به اطاعت و همراهی نخواهد بود.
علم، عدالت و تقوا شرایط اساسی مدیریت و سرپرستی در شریعت اسلامی است که باید توسط مرد در اجرای وظیفهاش مورد توجه قرار بگیرد. در مقابل وظیفه سرپرستی و اداره خانواده که بر عهده مرد گذاشته شده، زن عهدهدار شئون پرورش و تربیت و تربیت عاطفی و تلطیففضای زندگی خانوادگی است که از عهده مرد خارج است.
در کل میتوان گفت که زن از نظر اسلام در خانواده که زیر بنای جامعه است دارای دو وظیفه است؛ یکی این که سازنده مجدد شخصیت، توانایی و کارایی مفید مرد است که به گفته ویل دورانت، زن از آنجایی که مرد خیالی و سرگردان را به مرد فداکار و پایبند به خانه و کودکان خود تبدیل میسازد، حامل حفظ و بقای نوع است و دیگری این که رسالت مادری را بر عهده دارد که بنا بر این رسالت، نقش اصولی و زیربنایی در جامعه را ایفا نموده و انسانساز است.
زن از آغاز تشکیل نطفه در رحم به راستی پرورشدهنده فرزند تا دوران مکتب است. در دوران بعد از آن نیز اگر چه فرزندان استقلال مییابند، ولی با آن هم، همواره تا واپسین لحظات حیات مادر تحت تأثیر وی قرار دارند.
مؤثرترین این دوران نیز دوران شیرخوارگی و کودکی است که همه ابعاد شخصیت کودک در آغوش گرم مادر شکل میگیرد و کودک به آنجا میرسد که باید برسد و این دوران است که میتواند تفسیر گفتار بسیار زیبای پیامبر اکرم(ص) باشد که «الجنه تحت اقدام الامهات» هم به واقع سعادت انسان بستگی به عملکرد مادران دارد.
با این اوصاف سئوالی که طرح میشود این است که آیا تساوی و یکسانی در حقوق و تکالیف زن و مرد که غرب و حقوق بشر ساخته است و فکر آنها، مدعی آن است، به زن اجازه خواهد داد که مسئولیت واقعی خود را در جامعه ایفا نماید
؟


پاورقی

1ـ نهجالبلاغه، خطبه 210، بند 1.
2ـ نهجالبلاغه، نامهی 59، بند 4.
3ـ سوره آل عمران، آیه 159.
1ـ رعایت شأن در اسلام از مهمترین مسایل است که از آن به مروت یاد میشود.

پى‏نوشت‏ها

1. تقرير پيامبر(ص) و يا ائمه(ع) يعنى كسى كارى انجام دهد و آن بزرگواران ـ در شرايط عادى، نبودن ضيق وقت و به دور از ترس و تقيه و مأيوس نبودن از تأثير ـ بر كار او صحّه گذارند. ر.ك: اصول الفقه، ج 2، ص 66.


منبع: مدیر یار
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدیریت خانواده برنامه ای مدون برای زندگی

مدیریت خانواده برنامه ای مدون برای زندگی

مدیریت خانواده؛ برنامه ای مدون برای زندگی
دکتر علی حاتمی




اسلام به عنوان مکتبی انسان ساز بیشترین عنایت را به تکریم، تنزیه و تعالی خانواده دارد و این نهاد مقدس را کانون تربیت، مهد مؤدت و رحمت می شمرد. لذا سعادت و شقاوت جامعه انسانی را منوط به صلاح و فساد این بنا می داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای مادی، عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش بر می شمارد.
انسان ها در خانواده به هویت و رشد شخصیتی دست می یابند و در خانواده های سالم و رشید به تکامل معنوی و اخلاقی نایل می شوند. لذا خانواده عامل کمال بخشی، سکونت، آرامش و بالندگی به اعضا خویش است که در تحولات اساسی جوامع نقش عمده ای ایفا می کنند.

با توجه به اهمیت خانواده در زندگی اجتماعی جوامع پیشرفته و اهمیتی که در نظام اجتماعی اسلام دارد، بررسی آن از نظر علمی امری ضروری است. مدیر خانواده عنوانی برای میلیون ها زن و بعضی از مردان در سرتاسر دنیاست.

مدیریت خانواده یک فعالیت و کار تمام وقت است اما در کشور ما هنوز این فعالیت به صورت علمی تبیین نشده و حوزه آن ناشناخته است. لذا خانواده ها، به علت عدم اطلاع از حوزه عملیات و مسئولیت های خود، برنامه مدون و علمی برای زندگی ندارند، از این رو در صدد هستیم به بررسی علمی ابعاد مدیریت خانواده بپردازیم تا زن و شوهر به عنوان استوانه های خانواده با بهره گیری از آن، زندگی آسوده و مرفه تری داشته باشند و فرزندان بهتری به جامعه تحویل دهند تا مسیر پیشرفت را فراهم نمایند.

مدیریت خانواده یک فعالیت و کار تمام وقت است اما در کشور ما هنوز این فعالیت به صورت علمی تبیین نشده و حوزه آن ناشناخته است. لذا خانواده ها، به علت عدم اطلاع از حوزه عملیات و مسئولیت های خود، برنامه مدون و علمی برای زندگی ندارند.

مدیریت خانواده از تشکیل خانواده زوج اول شروع می شود و بعداً به فرزندان نیز تسری می یابد.نظام مدیریت خانواده ممکن است به صورت پدرسالاری، مادرسالاری یا فرزندسالاری باشد یا در خانواده تمامی اعضاء در نظام تصمیم گیری نقش داشته باشند.

اصول مدیریت در خانواده

- برنامه ریزی زندگی براساس اهدافی که شرع ، علم، اخلاق و عقل حکم می کند.

- برنامه ها باید جنبه های مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را در بر گیرند.

- اجرای اصل فعالیت هر عضو خانواده به اندازه توان و استفاده از هر عضو به اندازه نیاز.

- احترام به بزرگترها و توجه به کوچکترها.

- ایجاد محیط و شرایط مناسب به منظور دستیابی به یک همکاری چند جانبه بین افراد خانواده.

- توزیع عادلانه وظایف بین افراد و آموزش فرزندان برای انجام بهتر کارها به جای انجام آن صرفاً توسط پدر یا مادر.

- توزیع عادلانه منابع مالی خانواده بین اعضاء خانواده به ویژه پدر یا مادر به طوری که زنان خانه دار نیز از درآمد سهم مساوی دارند.

در زندگی شخصی و خانوادگی خود برنامه سیستمی داشته باشید یعنی وقت و امکانات را برای کارکردن، تفریح، مطالعه، عبادت و استراحت تقسیم کنید.

شیوه مدیریت خانواده

در قرون متوالی ، شیوه های متعددی برای اداره خانواده ها شکل گرفته ولی بهترین شیوه اداره خانواده «مدیریت مشارکتی» است که در آن همه اعضاء خانواده در وضع قوانین و اداره خانواده مشارکت دارند و با انگیزه قوی آن را اجرا می نمایند. کودکان و نوجوانان نیز در حکم انسان صاحب عقل و بینش در سرنوشت خود مؤثرند.

20 درصد درآمد خانواده را به صورت سرمایه گذاری پس انداز، 14 درصد آن را صرف هزینه خوراکی و 66 درصد آن را صرف هزینه غیر خوراکی مثل مسکن، آموزش، پوشاک و رفاه عمومی نمایید.

ویژگی های مدیریت خانواده کارآمد و مناسب

تمامی اعضای خانواده از الگوهای مشخص زندگی استفاده می کنند که جنبه علمی و شرعی دارند.

تمامی اعضای خانواده در مسیر توسعه قرار دارند و امکانات بین فرزندان عادلانه توزیع می شود.

یاد گیری و یاد دهی بین اعضای خانواده رایج است و به افکار جدید اهمیت داده می شود.

الگوی مشخص زندگی یک خانواده

-20 درصد درآمد خانواده را به صورت سرمایه گذاری پس انداز، 14 درصد آن را صرف هزینه خوراکی و 66 درصد آن را صرف هزینه غیر خوراکی مثل مسکن، آموزش، پوشاک و رفاه عمومی نمایید.

- بهترین ساعات خواب در شب بین ساعت 10 تا 6 صبح است.

- حداقل 20 دقیقه از وقت خود را روزانه صرف مطالعه یا آموزش نمایید.

- روزانه حداقل 6 ساعت و حداکثر 10 ساعت کار مفید انجام دهید.

- سالیانه حداقل یک بار برای انجام تفریحات سالم به مرخصی 10 روزه بروید.

- در هر شرایط زندگی، از تجزیه و تحلیل موقعیت خانواده خود غافل نباشید.

- در زندگی شخصی و خانوادگی خود برنامه سیستمی داشته باشید یعنی وقت و امکانات را برای کارکردن، تفریح، مطالعه، عبادت و استراحت تقسیم کنید.



منبع: مدیر یار
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
راهکارهای موفیت در اقتصاد خانواده

راهکارهای موفیت در اقتصاد خانواده

اشاره :
«کسب در آمد حلال» و «مدیریت هزینه ها» دو گزاره ی اساسی اقتصاد خانواده است. در متون اسلامی – به ویژه در مباحث اخلاقی - عرفانی موضوعی به نام «زهد» بیان شده است. که متأسفانه تعبیر نادرست برخی از افراد آن را مترادف ترک دنیا و بسنده کردن به امور ناچیز مادّی تعریف کرده است! و حال آن که در احادیث و سیرة معصومان: «زهد، به معنای عدم دلبستگی به دنیا و مظاهر مادّی آن است ». یکی از مباحث کلیدی در زندگی، شناخت مبانی اقتصاد خانواده و پرهیز از افراط و تفریط در امور مالی و اقتصادی است.
مقدمه:
اقتصاد خانواده نقش مهمی در اقتصاد ملل مختلف دارد. بخش قابل توجهی از کسب وکارهای موجود بر پایه مدیریت یا مالکیت خانوادگی استوار است، به طوری که حدود نیمی از تولید ناخالص ملی از طریق این کسب وکارها تامین می شود. اما تصور و باور اکثر ما از اقتصاد خانواده چیست؟ شیوه ی مدیریت اقتصادی خانواده ها امروزه بخش عمده ای از هویت آنان را تشکیل می دهد. رونق و شکوفایی اقتصادی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت. آنچه باعث حفظ و رونق اقتصاد خانواده ها و به تبع آن اقتصاد کشورها می گردد، آموختن این مطلب است که چگونه با کسانی که به آنها علاقه و ارتباط عاطفی داریم، ارتباطات مالی سالم و مناسبی داشته باشیم. شاید این کار ساده به نظر برسد اما در واقع چندان هم ساده نیست.
اقتصاد خانواده و مدیریت آن:
آنچه به راستی اقتصاد خانواده را منحصر به فرد می کند وجود ارتباطات درونی بین نقش های شغلی و خانوادگی است، یعنی رابطه ای که به طور معمول و در غیر از مباحث اقتصادی خانواده یافت نمی شود. درک این ارتباطات درونی را می توان شاه کلید سالم سازی اقتصاد خانواده دانست. نگرش سیستمی درک روشنی از تاثیر متقابل دو سیستم فرعی خانواده و اقتصاد را بریکدیگر و برمحیط ارائه می دهد. باید باور داشت که اقتصاد خانواده یک فعالیت جدی و رسمی است نه تفنن و سرگرمی. این بدین معنا نیست که شما نمی توانید یا نباید ارتباطی عاطفی با فعالیت های مربوط اقتصاد برقرار کنید، بلکه موضوع اصلی این است که برای تامین هزینه ها ، به اقتصادی حلال، سودآور و موفقیت آمیز نیاز است. مهمترین نکته در اقتصاد خانوار و مدیریت اقتصادی خانواده بی شک دستیابی به الگوی صحیح مصرف (برای مدیریت هزینه ها) و برقراری سیستم درآمدی مناسب و حلال (برای مدیریت درآمد) است.
مديريت اقتصادي خانواده در شرايط عادي بايد بر اساس ميزان درآمدهاي هر يك از اعضاي خانواده و هزينه ها تنظيم شود. همان طور كه در خانواده، والدين بايد مديريت عاطفي، رواني و اجتماعي را اعمال كنند، در بحث هزينه كردن و ايجاد تعادل بين دخل و خرج نيز نياز به مديريت است.هر خانواده بنگاه اقتصادي كوچكي تلقي شده است كه نياز به مديريت بر منابع دارد. صرفه جويي، قناعت و پرهيز از تجمل گرايي و چشم و هم چشمي از ملزومات اجراي مديريت اقتصادی خانواده ها و تضمین کننده ی موفقیت آن است.
راهکارهای موفقیت در اقتصاد خانواده:
اگر بخواهیم اقتصاد خانواده خود را بر مبنای اصول دینی و علمی دوام و قوام بخشیم می بایست به راهکارهای زیر توجه داشته باشیم:
1- برنامه ریزی برای آینده اقتصاد خانواده: بی شک برنامه ریزی برای آینده ی زندگی در تمامی خانواده ها مطرح است. در بطن یک مدل سیستمی اقتصاد خانواده، خانواده و اقتصاد آن را نمی توان از هم مجزا کرد. بنابراین زمانی که برای هر یک از آنها برنامه ریزی می کنیم، ناگزیریم دیگری را نیز مدنظر قرار دهیم. توجه به نیازهای آتی خانواده و همچنین شناخت فرصت ها و تهدیدهای اقتصاد خانواده در این راستا اهمیت دارد.این کار برای تمام اعضای خانواده مفید خواهد بود. می توان جلسات خانوادگی را روی این موارد متمرکز کرد.
2- انجام مشاوره های اقتصادی: بعضاً خانواده ها در مدیریت اقتصادی خود از توان لازم برخوردار نیستند. و یا این که با مسائل و مشکلاتی مواجه می شوند که به تنهائی از عهده ی آنان برنمی آیند. امروزه منابع و مراجع بسیاری با موضوع اقتصاد خانواده وجود دارد. برگ برنده، شناخت مرجع شایسته و مراجعه به آن و کسب مشاوره صحیح است. از منابع بالقوه اطلاعات و مشاوره می توان به موارد زیر اشاره کرد: دوستان و آشنایان، اقوام، اعضای خانواده، همکاران شغلی و ... .
3- افزایش سطح دانش اقتصادی خانواده: ابتدایی ترین مرجع برای افزایش سطح دانش و آگاهی و به روزماندن، کتاب ها و نشریات است. ارائه آموزش های لازم به فرزندان و ارتقا سطح عمومی دانش اقتصادی خانواده می تواند زمینه ی خوبی برای تصمیم گیری های صحیح اقتصادی باشد.
4- روحیه همکاری بین اعضای خانواده: تعامل مناسب بین اعضای خانواده و همچنین اولویت بندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده می گردد.
5- توجه به آموزه های دینی: ترویج مسائل اقتصاد اسلامی و دینی در خانواده و پرهیز از روحیه ی اسراف و تبذیر می تواند اقتصاد خانواده را قوام بخشد.
6- پرداخت خمس و زکات و وجوهات شرعی: یکی از مهمترین آسیب های اقتصاد خانواده غافل شدن از این دو واجب دینی است. بی شک در دین مبین اسلام برکاتی در قالب رعایت این دو مهم برای خانوارها وجود دارد.
جایگاه فرزندان در اقتصاد خانواده:
نقش کودکان و فرزندان به عنوان یکی از مصرف کنندگان عمده در خانوده ها از یک سو و همچنین جایگاه آنان در آتیه اقتصاد خانواده ها از سوی دیگر لزوم توجه به آموزش صحیح و هدایت آنان را ایجاب می نماید. با رهبری صحیح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمع‏گرایی، صداقت، دلسوزی، صرفه‏جویی، مسئولیت‏پذیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش می‏یابد.
بایدهای شناختی فرزندان از اقتصاد خانواده:
همان طور که ذکر شد هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبود ها و محدودیت های اقتصادی خانواده ها می تواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیت نگری آنان نقش مهمی ایفا نماید. در این راستا مبانی شناختی زیر بعنوان مسائل اساسی اقتصاد خانواده در ارتباط با فرزندان نقل می گردد:
۱ـ محل کار والدین: بچه‏ها باید از محل کار والدین، حرفه آنان و سختی های شغل‏شان آگاهی داشته باشند.
۲ـ همکاران: بهتر است والدین فرزندان خود را با برخی از همکاران‏شان آشنا کنند.
۳ـ اهمیت خانه داری: بچه‏ها باید اهمیت وظایف، کار و زحمات خانه‏داری را بدانند و به آن احترام بگذارند. بچه‏ها باید بدانند که کارهای خانه به زحمت و تلاش فراوان نیاز دارد.
۴ـ احتیاجات عمومی و مشترک: فرزندان باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده مانند فرش، رادیو، تلویزیون، کتاب و … را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود جهت رفع نیازهای دیگر اعضای خانواده صرف نظر نمایند.
۵ـ بودجه خانواده: بهتر است بچه‏ها با بودجه خانواده آشنا باشند و از مقدار حقوق و یا دستمزد والدین خود آگاهی یابند.
۶ـ پرهیز از غرور در هنگام رفاه: نباید به بچه‏ها اجازه داد که اگر وضع مالی خانواده رضایت‏بخش است خود ببالند. در خانواده‏هایی که از رفاه نسبی بیشتری برخوردارند، بهتر است پول‏ها صرف نیازهای عمومی خانواده بشود. به عنوان مثال خرید کتاب بهتر از خریدن لباس اضافی است.
۷ـ روحیه تلاش و کوشش: فرزندان باید بدانند که انسان‏ها در سایه ی تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی احساس غرور می‏کنند تا در پول اضافی و ثروتی که بدون دردسر به دست آمده است.
8- صبر در تنگدستی: در هنگام تنگدستی خانواده باید روحیه صبر، بردباری و تلاش در راه آینده‏ای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ و پرورش داد. والدین هرگز نباید در مقابل بچه‏ها از وضع زندگی خود بنالند و یا شکایت کنند. بر عکس آنها باید خود را خوشبخت نشان بدهند و برای بهبود معیشت خانواده تلاش کنند و روزهای بهتری را برای خود و خانواده آرزو نمایند.
9 ـ پس انداز کردن: لازم است از درآمد خانواده مبلغی برای روزهای مهم و حساس پس‏انداز شود.
10- مصرف عاقلانه: فرزندان باید بیاموزند که از وسایل زندگی به طور عاقلانه‏ای استفاده نمایند و نسبت به وسایل مشترک و عمومی خانواده دلسوزی لازم را از خود نشان بدهند.
11ـ ملاحظه‏کاری در استفاده از وسایل: ملاحظه‏کاری جنبه خاص دلسوزی است. دلسوزی بیشتر در افکار و تصورات انسان‏ها تجلی می‏یابد اما ملاحظه‏کاری در عادات ظاهر می‏شود. بچه‏ها باید قادر باشند و یاد بگیرند بدون اینکه لوازم و وسایل خانه را کثیف کنند یا بشکنند، از آنها استفاده نمایند.
۱2ـ افزایش حس مسئولیت پذیری کودکان: نباید بچه‏ها را برای خراب کردن یا از بین بردن سهوی وسایل خود و خانواده، مجازات یا تهدید نمود. بچه‏ها باید از بی‏احتیاطی‏شان، خودشان شخصاً احساس تأسف و مسئولیت کنند.

سخن پایانی:
اقتصاد خانواده دو جنبه ی اساسی دارد: اول؛ مدیریت درآمد از طریق کسب روزی حلال و دوم؛ مدیریت هزینه ها از طریق دستیابی به الگوی مصرف صحیح است. تلاش کافی در جهت دستیابی به منافع اقتصادی در صورتی که با یک سری اصول همراه باشد اقتصاد خانواده را سالم و پایدار می نماید. مثلاً اگر بچه‏ها از محل عایدی خانواده خود اطلاعی نداشته باشند و عادت کنند صرفاً نیازمندی‏های خود را مرتفع سازند و به خواسته های سایر اعضای خانواده بی‏اعتنا باشند در بازه ی زمانی کوتاهی تبدیل به مصرف‏کنندگان حریصی تبدیل می شوند که بعدها می‏توانند هم برای خود و هم برای جامعه زیان‏های جبران‏ناپذیری به بار بیاورند. از طرف دیگر، اگر والدین تنها در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورند، خوب بپوشند و در یک کلام همه چیز داشته باشند، در عین حالی که خود را از ضروری‏ترین چیزها محروم می سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا می برند. آنان از نیازهای والدین‏شان بی‏اطلاع مانده و تنها راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. بر این اساس شایسته است همواره در اقتصاد خانواده جایگاه مناسبی برای آموزش و ارتقا سطح آگاهی و آمادگی فرزندان جهت مواجهه با مسائل مالی و اقتصادی در نظر گرفته شود.


منبع مدبر یار
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهل نکته در خانواده

چهل نکته در خانواده

خانواده اگر با معيارهاي درست عقلي و ديني تشكيل شود ، كانون مهر و محبت ، سازندگي و انرژي زايي مي شود . ولي واقعيت هايي موجود در جامعه ممكن است سوالاتي در اذهان ايجاد كند كه به دنبال پاسخ آن باشيم . سوالاتي از جمله :
چرا ازدواج ها و پيوندها به جدايي مي انجامد؟
چرا پيوندهاي عاشقانه بعد از ازدواج گسسته مي شود و فرو مي پاشد؟
چرا بعضي از زوج ها با يكديگر همدلي و همفكري دارند و برخي ندارند؟
چرا زنان و شوهراني كه با هم تفاهم دارند، پس از مدتي به عدم تفاهم مي رسند؟
چگونه مي شود زنان و شوهراني كه مدعي بودند نمي توانند با يكديگر زندگي كنند، پس از چندي توانسته اند به خوبي با هم زندگي كنند؟
چرا اكثر روان شناسان راه اصلي حل و فصل مسائل زناشويي را رسيدن به تفاهم و برقراري ارتباط انساني ذكر مي كنند و از سويي، برخي از مردم راه اصلي حل و فصل مسائل زناشويي را عشق ورزيدن ذكر كرده اند؟ حال آن كه بايد دانست عشق شرط لازم است، اما به تنهايي كافي نيست.
دوست عزيز
40 نكته زير مي تواند پاسخي براي شما و همه زوج هاي جوان و نيز كساني كه در مرحله تصميم گيري براي ازدواج يا در آستانه ازدواج قرار دارند، مفيد و موثر باشد:
1- با مطالعه كتب مربوط به انتخاب همسر، آيين همسرداري، چگونگي ايجاد ارتباط با ديگران و نيز شركت در جلسه هاي آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در اين زمينه افزايش دهيد.
2- با همدلي، همفكري، همكاري و مشورت با يكديگر در باره مسائل مختلف ميان اعضاي خانواده روابط سالم پديد آوريد.
3- هر يك از زوجين ديگري را نزديك ترين و محرم ترين فرد بداند و او را نيمه تن، حامي و پشتيبان خود تلقي كند.

4- با يادگيري مهارت هاي ارتباطي نظير فعالانه به حرف هاي يكديگر گوش كردن، احترام به نظرها و عقايد يكديگر و تشريك مساعي و مشورت كردن روابط خود را بهبود بخشيد.
5- بكوشيد، با ايجاد كانوني گرم و صميمي، تمام اعضاي خانواده به ويژه زن و شوهر مسووليت رسيدن به تفاهم را پذيرا شوند.
تا كه از جانب معشوق نباشد كششي كوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد
6- هنگام اختلاف نظر يا سوء تفاهم، به جاي سرزنش كردن يكديگر يا تفسير نادرست، به شناسايي مساله و يافتن راه حل آن بپردازيد و در صورت لزوم كمك و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب كنيد.
7- براي رسيدن به امنيت رواني و عاطفي در روابط زناشويي داشتن صداقت، پذيرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهيد.
8- در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستين فرصت ممكن به حل و فصل آن بپردازيد تا به فرآيندي مخرب و پيشرونده تبديل نشود.
9- به هر طريق ممكن رفتارهاي مطلوب همسرتان را مورد توجه و تاييد قرار دهيد: به گونه اي كه همسرتان بفهمد برايش ارزش قائل هستيد.
10- تشويق و تاييد و بيان نكات مثبت به طور آشكار يا در جمع باشد و تذكر نكات منفي و انتقاد به طور محرمانه و در تنهايي صورت گيرد.
11- براي خصوصيات و نيازمندي هاي يكديگر ارزش قائل شويد و در روابط كلامي، عاطفي، اقدام ها و تصميم گيري ها به افكار و خواسته هاي همسرتان توجه كنيد.
12- اگر رفتار خاصي براي شما مبهم است، ساده ترين راه اين است كه از همسرتان هدف وعلت آن رفتار را بپرسيد و با روش مسالمت آميز، صميمانه و خوش بينانه موضوع را روشن كنيد.
13- خشونت همسرتان را با خشونت پاسخ ندهيد. خشونت را با سكوت پاسخ گوييد و در موقعيتي مناسب در باره مساله مورد نظر به بحث و گفت و گو بپردازيد.
14- بكوشيد در سراسر زندگي، به خصوص در روابط بين خود و همسرتان، به جاي هر گونه پيش داوري يا مشاهده اشكالات و ضعف ها نقاط مثبت و قوت را ببينيد: به عبارت ديگر، به جاي توجه به نيمه خالي ليوان به نيمه پر آن توجه كنيد.
15- سعي كنيد در برنامه ريزي براي فعاليت هاي اجتماعي، اوقات فراغت، ديد و بازديدهاي خانوادگي و نظاير آن به مشورت كردن با يكديگر بپردازيد و از يك جانبه نگري بپرهيزيد.

16- در هر فرصتي كه پيش مي آيد، با همسر و اعضاي خانواده تان ارتباط كلامي و عاطفي برقرار كنيد. شايان ذكر است زن ها از صحبت كردن با همسرشان بيش تر لذت مي برند. بنابراين، مردان بايد فعالانه به سخنان همسرانشان گوش كنند و واكنش مناسب نشان دهند.
17- اگر هر يك از زوجين در شرايط خاصي نمي تواند به سخنان همسرش گوش كند، بايد صادقانه و صميمانه اين موضوع را به وي انتقال دهد، و تقاضا كند صحبت كردن در باره آن موضوع را به فرصتي ديگر واگذارد.
18- هر از چند گاهي زوجين در فضايي محرمانه، محبت آميز و صميمانه به ارزيابي رفتار و روابط يكديگر بپردازند و از يكديگر بپرسند، چه بايد كرد تا روابطمان بهتر و با نشاط تر شود؟
19- هميشه، در رويارويي با مسائل و مشكلات خانوادگي، خود را در وضعيت طرف مقابل قرار دهيد و با قبول مسووليت خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روي آوريد.
20- در روز يا در هفته زمان مشخصي را براي گفت و گو در باره مسائل و مشكلات و به اصطلاح درد دل كردن با همسرتان اختصاص دهيد.
21- از داشتن نگرش هاي آرمان گرايانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشويي و نيز انتظارات غير واقع بينانه اجتناب كنيد.
22- ارتباط زوجين بايد از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست و غير واقع بينانه دور باشد. اگر موضوع و مساله اي ذهن يكي از زوجين را به خود مشغول كرده است، بايد آن را به صراحت و صادقانه مطرح كند و درستي و نادرستي اش را با همسرش مورد بررسي قرار دهد.
23- هر يك از زوجين بايد زمينه هاي بروز سوء تفاهم ها و سوء ظن ها را از بين ببرد و از رفتارهايي كه موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن مي شود، خود داري كند.
24- هر يك از زوجين بايد بكوشد با روان شناسي همسرش آشنا شود تا بداند زن يا مرد به چه اموري بها مي دهد و نظام ارزشي اش چگونه است: براي مثال معمولاً زن به وابسته بودن، كسب امنيت عاطفي و مورد حمايت واقع شدن اهميت مي دهد و مردان مي خواهند مستقل و خود مختار باشند و آزادي عمل را داراي ارزش مي دانند.
25- زن و شوهر از مسخره كردن يكديگر و گفتن سخنان طعنه آميز و دو پهلو جدا پرهيز كنند.
26- از رفتارهايي نظير متلك، تحقير، سرزنش و به رخ كشيدن يكديگر كه موجب افزايش مقاومت هاي رواني در طرف مقابل است، جدا بايد پرهيز شود.
27- در سراسر زندگي، از جمله در زندگي خانوادگي، بكوشيد به نقاط مثبت، موهبت و نعمت هايي كه در اختيار داريد بينديشيد نه به اموري كه در اختيار نداريد.

28- از خطاهاي يكديگر سريعا بگذريد و خطاهاي همديگر را تحمل كنيد.
29- با ياد آوري برخي ايام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظاير آن و دادن هديه هايي هر چند كوچك (مثل يك شاخه گل) به طور نمادين يا سمبليك عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام كنيد.
30- خود را در برابر همسرتان آراسته و پاكيزه و جالب توجه نگه داريد از پريشاني و وضع نامرتب بپرهيزيد.
31- در انتخاب دوست و برقراري روابط دوستانه و معاشرت هاي خانوادگي با زوج هاي ديگر دقت كنيد و اين امور را با توافق يكديگر انجام دهيد.
32- از هر گونه رفتاري كه به مرد سالاري يا زن سالاري مي انجامد، پرهيزكنيد.
33- خطاي يكديگر را در حضور ديگران، فرزندان، آشنايان، والدين يكديگر و ... بازگو نكنيد.
34- هرگز همسرتان را با زن يا مرد ديگر مقايسه نكنيد.
35- از رفتارهاي مطلوب همسرتان تشكر كرده، او را تشويق كنيد و انگيزه تكرار آن رفتار را بيش تر سازيد.
36- از تصميم هاي نادرست و غير منطقي و كلي گويي هاي منفي و شكل گيري افكار منفي در باره همسرتان شديداً پرهيز كنيد.
37- حتي المقدور به قول هايي كه به همسرتان داده ايد عمل كنيد تا به سلب اعتماد و احساس فريب خوردگي نينجامد.
38- از نسبت دادن القاب و زدن بر چسب هاي ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، زرنگ، شلخته، كله شق، يك دنده، لجباز و خود خواه به يكديگر پرهيز كنيد.
39- در مواردي كه غمگيني و افسردگي و يا عصبانيت زن يا شوهر شدت مي يابد و احتمال اختلال در كار سيستم عصبي يا غدد دورن ريز به ويژه غده تيروئيد وجود دارد، در نخستين فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنيد تا از عادي بودن ترشح غدد از جمله غده تيروئيد مطمئن شويد.
40- براي داشتن يك زندگي با نشاط و موفق خوب بينديشيد، وقت بگذاريد، احساس مسووليت كنيد، موانع ارتباط سالم را از ميان برداريد و به عوامل ايجاد كننده روابط سالم توجه كنيد.
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدیریت مصرف در خانواده

مدیریت مصرف در خانواده

مدیریت مصرف در خانواده
محسن بهشتی پور



نيمي از خانواده هاي ايراني به دليل نداشتن مديريت اقتصادي در دخل و خرج خانوار، با مشكلات مالي روبه رو هستند. اين در حالي است كه تحقيقات آماري نشان مي دهد مديريت اقتصادي در خانوار بيش از ٥ درصد مشكلات مالي را كاهش مي دهد. عضو كميسيون برنامه و بودجه مجلس، با اشاره به اين مطلب به گزارشگر ما گفت: در تعريف مديريت اقتصادي خانواده، هر خانواده سازمان و بنگاه اقتصادي كوچكي تلقي شده است كه نياز به مديريت بر منابع دارد كه به بخش هاي مديريت اقتصادي شرايط عادي، شرايط غير عادي و بحراني تقسيم بندي مي شود.
همان طور كه در خانواده، والدين بايد مديريت عاطفي، رواني و اجتماعي را براي ايجاد روابط دوستانه و رسيدن به تكامل اعضاي خانواده بر عهده گيرند و اعمال كنند، در بحث هزينه كردن و ايجاد تعادل بين دخل و خرج نيز نياز به مديريت است؛ اهميت مديريت منابع اقتصادي در خانواده تا آنجاست كه مديريت صحيح در اين بخش مي تواند منجر به تحكيم بنيان خانواده و كاهش تنش ها و مشكلات خانوادگي شود. مديريت مالي خانواده بايد با چه كسي باشد؟ معمولا مشاركت پدر و مادر در اين امر منجر به موفقيت خانواده در امور مالي و كاهش مشكلات اقتصادي مي شود اما بسياري از جامعه شناسان بر اين اعتقادند كه زنان به دليل دقت نظر در اداره كردن امور مالي خانواده، از موفقيت بيشتري برخوردارند.

مديريت اقتصادي خانواده در شرايط عادي بايد بر اساس ميزان درآمدهاي هر يك از اعضاي خانواده و هزينه ها تنظيم شود، و در اين ميان خانواده هايي موفق ترند كه در اين فرمول جايي را نيز براي پس انداز و به اصطلاح « روز مبادا» در نظر بگيرند، چرا كه به اعتقاد كارشناسان برابري هزينه ها و درآمد نشان از اين دارد كه خانواده بر اساس شرايط حال تصميم گيري كرده است؛ اما اگر در مديريت اقتصادي جايي نيز براي پس انداز در نظر گرفته شود، نشان از آينده نگري خانواده دارد كه معمولا اين گونه خانواده ها كمتر دچار مشكلات مالي و اقتصادي مي شوند و در مشكلات و پيشامدهاي غير منتظره مستاصل نمي شوند. در شرايط غير عادي و بحراني كه هزينه هاي خانواده به دلايل مختلف از جمله بيماري، بيكاري و... بيش از درآمد مي شود، مديريت بحراني مي تواند پيامدها و مشكلات ناشي از اين حادثه يا واقعه را كاهش دهد.

در اين وضعيت خانواده هايي كه آينده نگري را پيشه خود كرده اند، راحت تر از بحران مي گذرند و آن دسته از خانواده هايي كه پس اندازي نداشته اند با مشكلات بسياري روبه رو مي شوند. اين خانواده ها اغلب به شدت دچار مشكلات مالي مي شوند.بنابراين در علم اقتصاد خانواده، مديريت بايد همراه با آينده نگري و پرهيز از هزينه هاي اضافي باشد.وي همچنين گفت: در حال حاضر به دليل گسترش پديده تجمل گرايي، مخارج اضافه، نداشتن قناعت و صرفه جويي و تبعيت از الگوهاي مصرف اسراف گونه، تنها نيمي از خانواده هاي ايراني مديريت اقتصادي را در خانواده خود اعمال مي كنند و نيمي از آن ها نيز به دليل نداشتن مديريت بر دخل و خرجشان با مشكلات مالي روبه رو مي شوند. درست است كه تورم در جامعه بالاست و هر روز هزينه هاي كالاي ضروري، مسكن و... افزايش مي يابد، اما با رعايت مديريت اقتصادي مي توان تا حدودي از بار مشكلات كاست.

بنا به اعتقاد بسياري از كارشناسان، صرفه جويي، قناعت و پرهيز از تجمل گرايي و چشم و هم چشمي از ملزومات اجراي مديريت مالي است. با اين حال بايد در نظر داشته باشيم خانواده هايي كه داراي درآمد نيستند و خانواده هايي كه به هر دليلي سرپرست آن ها بيكار است شامل اين امر نمي شوند؛ چرا كه آن ها دخلي ندارند كه بخواهند آن را مديريت كنند. يكي از مباحثي كه در حال حاضر مطرح مي شود اين است كه افزايش قيمت ها و هزينه هاي سرسام آور زندگي، آرامش را از خانواده ها سلب كرده است و باوجودي كه پدر و مادر دو يا سه شيفت كار مي كنند، نمي توانند از پس هزينه ها برآيند.

به اعتقاد من اين افراد دچار نقص در مديريت خانواده هستند و فرهنگ قناعت و صرفه جويي در اين خانواده ها بسيار كمرنگ است. با مديريت اقتصادي و مالي بر درآمدهاي خانوار همراه با صرفه جويي و پيشه كردن قناعت و فرهنگ سازي در زمينه «به آن چه داريم، راضي باشيم»، آرامش، شادابي و نشاط در خانواده حاكم مي شود. چرا كه ديده شده است بسياري از خانواده هاي مرفه باوجود در اختيار داشتن امكانات مالي، افسرده، مضطرب و از هم گسيخته هستند. بنابراين با تلفيق مديريت اقتصادي خانواده با آموزه هاي ديني مثل پرهيز از اسراف و پيشه كردن صرفه جويي و قناعت مي توان به آرامش دست يافت. جامعه ما در حال حاضر با شتاب به سوي تجمل گرايي و مصرف زدگي كه هزينه هاي خانوار را افزايش داده است، پيش مي رود. آمارها نشان مي دهد ٨� درصد هزينه هاي زايد و سربار خانوار ناشي از تجمل گرايي و چشم و هم چشمي است. بنابراين در اقتصاد خانواده بايد براساس داشته ها و درآمدها براي هزينه ها برنامه ريزي كرد و نه براساس خواسته ها؛ اين مسئله مهم ترين اصل در مديريت اقتصادي خانواده است.


مدیر یار
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارزش یک نفر در یک جمع

ارزش یک نفر در یک جمع

علامه جعفری در سمیناری که دانشمندان داخلی و خارجی بودند. ایشان به این آیة معروف «من أحیاء نفسا فکأنما....» استناد کردند. که از این آیه دست می‌آید که یک انسان در مقابل انسان دیگر قرار می‌گیرد آن انسان یک انسان نیست طبق این آیه. بنده که در مقابل یک انسان قرار گرفتم در برابر شش میلیارد انسان قرار گرفتم . یک فرد بهای مجموعة انسانیت را دارد .
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
علامه جعفری در سمیناری که دانشمندان داخلی و خارجی بودند. ایشان به این آیة معروف «من أحیاء نفسا فکأنما....» استناد کردند. که از این آیه بدست می‌آید که یک انسان در مقابل انسان دیگر قرار می‌گیرد آن انسان یک انسان نیست طبق این آیه. بنده که در مقابل یک انسان قرار گرفتم در برابر شش میلیارد انسان قرار گرفتم . یک فرد بهای مجموعة انسانیت را دارد .
 
بالا