استفان هاکینگ : خدا خالق جهان نیست!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mojsfr1984

عضو جدید
نظم یا صناعی است یا تکوینی (طبیعی). نظم صناعی مثل نظم موجود در ساعت یا اتومبیل و امثال آن که از مدار بحث برهان نظم خارج است ؛ و اگر در ضمن برهان نظم به آن اشاره شود از باب تقریب به ذهن است.
امّا خود نظم تکوینی نیز حدّاقل دارای سه قسم است.

1. نظم داخلی
2. نظم فاعلی .3نظم غایی.

مراد ار نظم داخلی آن نظم و انسجام و هماهنگی هندسی و ریاضی است که بین اجزاء یک موجود مرکّب وجود دارد. در این قسم نظم ، نه عنایتی به فاعل آن موجود می شود نه عنایتی به غایت و هدف آن. در برهان نظم از چنین نظمی استفاده نمی شود. امّا با کمال تأسّف اکثر اشکال کنندگان به برهان نظم متوجّه این مطلب نبوده و خیال می کنند که نظم مطرح در برهان نظم همین نظم است.

امّا نظم فاعلی عبارت است از ربط ضروری بین علت فاعلی و معلول آن ؛ یعنی محال است از هر علت فاعلی هر معلولی صادر شود ؛ و محال است هر معلولی از هر فاعلی صادر شود ؛ بلکه هر معلولی علت فاعلی خاصّی دارد و هر علت فاعلی نیز معلول خاصّ خود را دارد. ــ توجه: نجّار و بنّا و ساعت ساز و امثال آنها علت فاعلی نیستند؛ بلکه مونتاژ کننده اند. علت فاعلی یعنی علتی که وجود می دهد ؛ مثلا اراده ی انسان علت فاعلی صور خیالی اوست ــ این گونه نظم نیز در برهان نظم کاربرد ندارد ؛ چون حقیقت این نظم چیزی جز قانون علّیّت نیست. لذا برهانی که با این گونه نظم ترتیب داده شود ، در حقیقت برهان علّیّت خواهد بودن نه برهان نظم مصطلح.

نظم غایی نیز خود دو معنای متفاوت دارد. گاه مراد از نظم غایی ربط ضروری بین علت غایی و معلول آن است ؛ به این معنی که هر موجود مادی غایتی مخصوص به خود دارد و محال است به غایتی غیر از غایت خود برسد ؛ مثلا محال است درخت سیب ، میوه انار بدهد ؛ یا محال است از تخم مرغ ، جوجه ادرک بیرون آید. این قسم نظم نیز در برهان نظم کاربرد ندارد ؛ چرا که این همان قانون سنخیّت بین علّت و معلول است. بنابراین ، برهان مبتنی بر آین گونه نظم نیز سر از برهان علّیّت در می آورد.

منظور دیگر از نظم غایی ، آن هماهنگی و همسویی خاصّی است که برای رسیدن به هدفی خاصّ ، بین چندین موجود برقرار می شود. برای مثال تمام اجزای یک بدن ، با این که هیچ شعوری نداشته و نسبت به همدیگر آگاهی ندارند ، دست به دست هم می دهند تا حیات کلّ بدن را حفظ کنند. چنین نظمی را نظم بیولوژیکی می نامند. یا موجودات گوناگون زنده و غیر زنده در یک محوّطه طبیعی بدون اینکه خود بدانند دست به دست هم می دهند و سیستمی به وجود می آورند که بقاء تک تک آن موجودات را تضمین می کند. از این سیستم تعبیر می شود به نظم اکولوژیکی. همچنین کلّ موجودات زمین بدون اینکه خود عالم به نقش خویش باشند ، نظمی خاصّ در کلّ کره زمین پدید می آورند که حیات زمین و موجودات آن را تضمین می کند. خود زمین نیز همراه دیگر اجرام فضایی ، نظمهایی عظیمتر را شکل می دهند. این همان نظمی است که برهان نظم بر مدار آن می چرخد. کما اینکه تمام دانشمندان عالم بر اساس پذیرش این نظم است که دنبال کشفیّات می روند. اگر چنین پیش فرضی در اذهان دانشمندان وجود نداشت ، هیچگاه علوم تجربی پدید نمی آمدند. چون علوم تجربی به دنبال یافتن این قسم نظمها هستند.

بنا بر این ، وقتی گفته می شود نظم جهان ، نمی تواند ناشی از تصادف باشد ؛ مراد این قسم نظم است نه نظم هندسی و ریاضی.(كه ظاهرا جناب هيوم از اين موضوع اطلاعي نداشتند) امّا کسانی که می گویند ممکن است نظم جهان ناشی از تصادف باشد عمدتاً مقصودشان نظم هندسی و ریاضی است. حتّی از کلمات برخی از مدافعین برهان نظم نیز چنین به نظر می رسد که خود آنها نیز متوجّه این خلط نشده اند. لذا با صد گونه زحمت تلاش می کنند تا نظم کلّ جهان را اثبات نمایند تا بتوانند از برهان نظم دفاع کنند ؛ در حالی که برهان نظم با اثبات نظم یک موجود نیز قابل ارائه است.


(به نقل از سایت کانون گفتگوی قرآنی)


دوست من
برهان نظم که چندین ساله که کاراییش رو از دست داده
کمی در مورد تئوری های بی نظمی مطالعه کنید
الان دیگه خود فلاسفه هم صرف برهان نظم پیش نمیروند،
من قصد ندارم بحث های تکراری مطرح کنم، صرفا به موارد زیر اشاره می کنم:
1- نظم نسبی است، یعنی یک مجموعه می تواند در مقایسه با مجموعه دیگری منظم تر یا بی نظم تر باشد، مثلا حرکت گروه مورچگان در مقایسه با پرواز زنبور ها منظم به نظر می رسد ولی در مقاسیه با رژه یک گردان سرباز کاملا بی نظم به چشم می خورد، نظم و آرایش همین یک گردان سرباز در حال رژه در مقایسه با نظم آرایش ملکولی یک کریستال به چشم نخواهد آمد و به الی آخر. در مورد نظم حاکم بر جهان هستی هم ملاکی برای مقایسه وجود ندارد نه اینکه این نظم مطلق است.
2- با همان تعریف شما از نظم، آیا تا حرکت مجموعه منظمی از ابر ها در آسمان یا اشکال منظم پدید آمده در بیابان را نمی توان پیدایش اتفاقی نظم خواند؟
خواهش می کنم بحث در مورد نظم را ادامه ندهید، چون اگر من هم قبول کنم، مسلما علم امروز بواسطه وجود طرح نظریه های جدید، این استدلال را قبول نخواهد کرد.
 

vxvxvx

عضو جدید
هاوکینگ

هاوکینگ

ظاهراً 3 هفته دیر رسیدم. با کاپلو کاملاً موافقم و اگر کتاباشو حالا یا به انگلیسی یا به فارسی دارین برام بفرستین. نظریه هاوکینگ به نظر درست میاد و با بقیه نظریات جور در میاد. اگر در موردش تحقیق کنید متوجه میشین. لطفاً این برهانهای نظم و چیزای شبیه این رو هم که تو مدرسه بهتون یاد دادن رو بذارید کنار. اینا فقط برهان و استدلال هستند اساس علمی ندارن. باید فیزیک رو درک کنید.
 

138

عضو جدید
من نمیدونم همین علم بدبخت بیچاره میگه که انسان تکامل یافته از موجودات دیگه هست و انسان هم خانواده میموم سانان هست و ما و شامپانزه از یک نسل مشترک هستیم و میشه گفت که پسر عمو هستیم با هم دیگه.
حالا سوال پیش میاد این قران معجزه گر گفته که ما از خاک بوجود امدیم.ما را از اسمون انداختند پایین فقط به خاطر اینکه سیب خوردیم.













vxvxvx:
ظاهراً 3 هفته دیر رسیدم. با کاپلو کاملاً موافقم و اگر کتاباشو حالا یا به انگلیسی یا به فارسی دارین برام بفرستین. نظریه هاوکینگ به نظر درست میاد و با بقیه نظریات جور در میاد. اگر در موردش تحقیق کنید متوجه میشین. لطفاً این برهانهای نظم و چیزای شبیه این رو هم که تو مدرسه بهتون یاد دادن رو بذارید کنار. اینا فقط برهان و استدلال هستند اساس علمی ندارن. باید فیزیک رو درک کنید.

سایت :طنز ایران
روزی دختر کوچولویی از مادرش پرسید:’مامان؟ نژاد انسان ها از کجا آمده اند؟
مادر جواب داد: ‘خداوند آدم و حوا را خلق کرد. اون ها بچه دار شدند و این جوری نژاد انسان ها به وجود اومد.’
دو روز بعد دخترک همین سوال رو از پدرش پرسید.
پدرش پاسخ داد: ‘خیلی سال پیش میمون ها تکامل یافتند و نژاد انسان ها پدید اومد.’
دختر کوچولو که گیج شده بود نزد مادرش رفت و گفت: ‘مامان؟ تو گفتی خدا انسان ها رو آفرید
ولی بابا میگه انسان ها تکامل یافته میمون ها هستند…من که نمی فهمم!’
مادرش گفت: ‘عزیز دلم خیلی ساده است.
من بهت در مورد خانواده خودم گفتم و بابات در مورد خانواده خودش
 
آخرین ویرایش:

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
سایت :طنز ایران
روزی دختر کوچولویی از مادرش پرسید:’مامان؟ نژاد انسان ها از کجا آمده اند؟
مادر جواب داد: ‘خداوند آدم و حوا را خلق کرد. اون ها بچه دار شدند و این جوری نژاد انسان ها به وجود اومد.’
دو روز بعد دخترک همین سوال رو از پدرش پرسید.
پدرش پاسخ داد: ‘خیلی سال پیش میمون ها تکامل یافتند و نژاد انسان ها پدید اومد.’
دختر کوچولو که گیج شده بود نزد مادرش رفت و گفت: ‘مامان؟ تو گفتی خدا انسان ها رو آفرید
ولی بابا میگه انسان ها تکامل یافته میمون ها هستند…من که نمی فهمم!’
مادرش گفت: ‘عزیز دلم خیلی ساده است.
من بهت در مورد خانواده خودم گفتم و بابات در مورد خانواده خودش

:gol::gol::gol::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
 

سکولار

عضو جدید
کاربر ممتاز
سخنان قرآن در مورد زنان
اسلامگرایان عزیز"آخرش نفهمیدیم:اسامه بن لادن و ... "اسلام رادرمورد زنان بداجرا میکنند"یا قرآن بد نوشته شده است؟!



سوره بقره آیه 223 صفحه 36
نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.

زنانتان کشتزار شما هستند. هرجا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مومنات را بشارت ده.
...................................
سوره احزاب آیه 51
تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا.

از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود، نگه دار و اگر از آنها که دور داشته ای يکی را بطلبی بر تو گناهی نيست در اين گزينش و اختيار بايد که شادمان باشند و غمگين نشوند و از آنچه همگيشان را ارزانی می داری بايد که خشنود گردند و خدا می داند که در دلهای شما چيست و خداست که دانا و بردبار است.
........................
سوره احزاب آیه 50
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.

ای پيامبر ، ما زنانی را که مهرشان را داده ای و آنان را که به عنوان ، غنايم جنگی که خدا به تو ارزانی داشته است مالک شده ای و دختر عموها و دختر عمه ها و دختر داييها و دختر خاله های تو را که با تو مهاجرت کرده اند بر تو حلال کرديم ، و نيز زن مؤمنی را که خود را به پيامبر بخشيده باشد، هر گاه پيامبر بخواهد او را به زنی گيرد اين حکم ويژه توست نه ديگرمؤمنان ما می دانيم در باره زنانشان و کنيزانشان چه حکمی کرده ايم ، تابرای تو مشکلی پيش نيايد و خدا آمرزنده و مهربان است.
..........................

سوره نساء (زنان) آیه 176

يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالاً وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.
از تو فتوی می خواهند ، بگوی که خدا در باره کلاله برايتان فتوی می دهد، : هر گاه مردی که فرزندی نداشته باشد بميرد و او را خواهری باشد ، به آن خواهر نصف ميراث او می رسد اگر خواهر را نيز فرزندی نباشد ، برادر از او ارث می برد اگر آن خواهران دو تن بودند ، دو ثلث دارايی را به ارث می برند و اگر چند برادر و خواهر بودند ، هر مرد برابر دو زن می برد خدا برای شما بيان می کند تا گمراه نشويد ، و او از هر چيزی آگاه است.

......................
سوره النساء (زنان) آیه 34 صفحه 85
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا.

مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است. و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی عفیفند و فرمان خدای را نگاه میدارند. و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است
......................
سوره نساء (زنان) آیه 25
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.

هرکس را که توانگری نباشد تا آزاد زنان مومنه را ب نکاح خود در آورد از کنیزان مومنه ای که مالک آنها هستید به زنی گیرد. و خدا به ایمان شما آگاه تر است. همه از جنس همدیگرید. پس بندگان را به اذن صاحبانشان نکاح کنید و مهرشان را به نحو شایسته ای بدهید. و باید که پاکدامن باشند نه زناکار و نه از آنها که به پنهان دوست میگیرند. و چون شوهر کردند، هرگاه مرتکب فحشا شوند شکنجه آنان نصف شکنجه آزاد زنان است. و این برای کسانی است. از شما که بیم دارند که به رنج افتند. با این همه، اگر صبر کنید برایتان بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
.......................
سوره نساء (زنان) آیه 24
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا.

و نیز زنان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها که به تصرف شما در آمده باشند (منظور زنانی است که در جنگ اسیر مسلمانان شده باشند.). از کتاب خدا پیروی کنید. و جز اینها زنان دیگر هرگاه در طلب آنان از مال خویش مهری بپردازید و آنها را به نکاح درآورید نه به زنا، بر شما حلال شده اند. و زنانی را که از آنها تمتع میگیرید واجب است که مهرشان را بدهید. و پس از مهر معین در قبول هرچه دو بدان رضا بدهید گناهی نیست. هر آینه خدا دانا و حکیم است.
....................

سوره نساء (زنان) آیه 11 صفحه 79
يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَآؤُكُمْ وَأَبناؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيما حَكِيمًا.
خدا در مورد فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است. و اگر دختر باشند و بیش از دو تن، دو سوم میراث از آنهاست. و اگر یک دختر بود نصف برد و اگر مرده را فرزندی باشد هر یک از پدر و مادر یک ششم میراث را برد. و اگر فرزندی نداشته باشد و میراث بران تنها پدر و مادر باشند، مادر یک سوم دارایی را برد. اما اگر برادران داشته باشد سهم مادر، پس از انجام وصیتی که کرده و پرداخت وام او یک ششم باشد. و شما نمیدانید که از پدران و پسرانتان کدامیک شما را سودمند تر است. اینها حکم خداست، که خدا دانا و حکیم است.
...........................
سوره بقره آیه 230 صفحه 37
فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ.
پس اگر باز زن را طلاق داد دیگر بر او حلال نیست، مگر آنکه به نکاح مردی دیگر در آید، و هرگاه آن مرد زن را طلاق دهد، اگر میدانند که حدود خدا را رعایت میکنند رجوعشان را گناهی نیست. اینها حدود خدا است که برای مردمی دانا بیان میکند.
..............................
سوره بقره آیه 221
وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.

زنان مشرکه را تا ایمان نیاورده اند به زنی نگیرید و کنیز (برده) مومنه بهتر از آزاد زن مشرکه است، هرچند شما را از او خوش آید. و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند زن مومنه مدهید. و بنده (برده) مومن بهتر از مشرک است، هرچند شما را از او خوش آید. اینان به سوی آتش دعوت میکنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آیات خود را آشکار بیان میکند، باشد که پند گیرند.
...........................

سوره بقره آیه 282 صفحه 49
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.

ای کسانی که ایمان آورده اید، چون وامی تا مدتی معین به یکدیگر دهید، آنرا بنویسید. و باید در بین شما کاتبی باشد که آن را به درستی بنویسید. و کاتب نباید که در نوشتن از آنچه خدا به او آموخته است سرپیچی کند. و مدیون باید که بر کاتب املاء کند و از الله، پروردگار خود بترسد و از آن هیچ نکاهد. اگر مدیون سفیه یا صغیر بود یا خود املاء کردن نمیتوانست، ولی او از روی عدالت املاء کند. و دو شاهد مرد به شهدات گیرید. اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن که به آنها رضایت دهید شهادت بدهند، تا اگر یکی فراموش کردد دیگری به یادش بیاورد. و شاهدان چون به شهادت دعوت شوند، نباید از شهادت خود داری کنند. و از نوشتن مدت دین خود، چه کوچک و چه بزرگ، ملول نشوید. این روش در نزد خدا عادلانه تر است، و شهادت را استوار دارنده تر و شک و تردید را زایل کننده تر. و هرگاه معامله نقدی باشد اگر برای آن سندی ننویسند مرتکب گناهی نشده اید. و چون معامله ای کنید، شاهدی گیرید. و نباید به کاتب و شاهد زیانی برسد، که اگر چنین کنید نافرمانی کرده اید. از خدای بترسید. خدا شما را تعلیم میدهد و او بر هر چیزی آگاه است.

...........................
سوره بقره آیه 228
وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكُيمٌ.

بايد که زنان مطلقه تا سه بار پاک شدن از شوهر کردن باز ايستند و، اگربه خدا و روز قيامت ايمان دارند ، روا نيست که آنچه را که خدا در رحم آنان آفريده است پنهان دارند و در آن ايام اگر شوهرانشان قصد اصلاح داشته باشند به بازگرداندنشان سزاوارترند و برای زنان حقوقی شايسته است همانند وظيفه ای که بر عهده آنهاست ولی مردان را بر زنان مرتبتی است وخدا پيروزمند و حکيم است.

............................
 

سکولار

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه خدا مرد شد؟

انسان خدا را آفريد. خدا نيز مانند هر پديده ديگر، تاريخ خودش را داراست. آفرينش خدا محصول جهل و ناتوانی، ترس و شگفتی بشر اوليه نسبت به طبيعت و پيچيدگی‌ها و خطرات آن بود. پا به‌پای تكامل بشر مفهوم خدا و درك انسان از آن تغيير يافت. اگر در جوامع اوليه، انسان، خدا را در قالب بت‌ها و سمبل‌ها و اساطير متعدد می‌پرستيد و به راز و نياز با آن می‌پرداخت، با پيچيده‌تر شدن زندگی اجتماعی و شكل‌گيری جامعه طبقاتی و ظهور طبقات و ستم بر زن، به مرور اعتقاد به خدای يكتا جايگزين خدايان بيشمار و بت‌های ريز و درشت شد. ويژگی‌های خدا نيز، همزمان با گذر جوامع از مادر تباری به پدر سالاری فرق كرد. جالب اينجاست كه در ابتدا خدايان اوليه يا از جنسيتی برخوردار نبودند، يا به اشكال مونث و مذكر موجود بودند. تنها زمانی كه نظام طبقاتی مرد سالار بر جهان حاكم شد، خدا نيز مرد شد. اين امر به بخشی لاينفك از مذاهب و اديان گوناگون بدل شد. از آن پس كليه اساطير، افسانه‌ها و سمبل‌های گذشته كه نشانی از نظام مادر تباری - مشخصا خدای زن - بر خود داشتند، مورد لعن و نفرين قرار گرفتند تا سلطه طبقات حاكم بر محكوم و سلطه مردان بر زنان حفظ شود.


خدا مخلوقی بود كه خالقش را به بند كشيد. هر چقدر روابط اجتماعی ظالمانه‌تر شد، نقش دين و خدا نيز مخرب‌تر و مضرتر شد. هر چقدر ستم بر زن نهادينه‌تر شد، مذهب و خدا نيز زن ستيزانه‌تر شد و به ابزاری برای تحميق انسان‌هايی كه اسير مناسبات ستمگرانه و استثماگرانه‌اند، بدل شد. خدا به خورشيدی دروغين مبدل شد كه تا زمانی كه انسان به گرد خويش نچرخد، او را به گرداندن حول خود وا می‌دارد.

نوشته فوق نشان می‌دهد كه چگونه اديان آسمانی يكتاپرستانه مشخصا دين يهود در رابطه با افسانه آفرينش، مرد سالاری را جايگزين زن تباری كرده است. لازم به ذكر است كه يهوديت پايه اسلام و مسيحيت نيز می‌باشد و انجيل و قرآن بر پايه تورات كتاب آسمانی قوم يهود نگاشته شده‌اند.


اين نوشته، برگرفته از بخش‌هايی از كتاب "پدريت غاصب" (منشا ستم‌كشی مشترك زنان جهان) نوشته آزاده آزاد و مقاله‌ای به‌نام "اسلام در برابر فمينيسم" از همين نويسنده (مندرج در مجموعه سخنرانی‌های بنياد پژوهش‌های زنان ايرانی در سال ۱۹۹٧) می‌باشد.


نوشته با استفاده از منابع مذكور در سه بخش تنظيم گشته است. در بخش اول، بطور مختصر به پاره‌ای از خصوصيات مذهب الهه بزرگ و برخی سمبل‌های آن اشاره می‌شود. مذهبی كه در آن الهه بزرگ بعنوان خدای باروری پرستيده می‌شد. می‌توان گفت كه اغلب ملل - هر يك به نوعی - چنين شكلی از مذهب را از سر گذرانده‌اند. در بخش دوم، به روايت افسانه آفرينش توسط دين يهود پرداخته می‌شود. بخش سوم به چگونگی سرنگونی مذهب الهه بزرگ توسط اديان يهوديت، مسيحيت و عمدتا اسلام می‌پردازد.
 

سکولار

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا حالا به سوال {ایا خدا وجود دارد؟} فکر کردید.
به نظرتون این سوال درستی هست یا غلط.؟
بیایید خارج از تعصب به این مساله نگاه کنیم.
به نظرتون به خاطر اینکه نظریات و خدایان زیادی را بشر قبول داشت.بهتر نیست بین خالق و این خدای ابراهیمی فرقی ببینیم؟
مثلا یکی بت را میپرستید و اون را خدای خودش میدونست.
یکی خورشید میپرستید و اون را خدای خودش میدونست.
یکی گاو میپرستد و این گاو را خدای خودش میدونه.
من یک سوال از شما دارم.من 3000 سال پیش از یک بت پرست میپرسیدم که ایا خدا وجود دارد
؟
اون چه چیز هایی به نظرتون به من میگفت.
ایا غیر از این بود که میگفت که مگه این همه نظم در جهان را نمیبینی؟
مگه نمیگفت که مگه میشه این همه موجودان بدون خالق باشن.
همین دلایلی که ما در سوال ایا خدا وجود دارد میاریم.



پس نتیجه میگیرم که برای اثبات وجود خدا باید 2 سوال وجود دارد.
1:ایا خالق وجود دارد؟
ج:بله .به خاطر هزار دلیل که من و شما میدونیم.
2:این خالق چیست؟ چه خصوصیاتی دارد؟بت هست خورشید؟این خدایی هست که در ادیان ابراهیمی وجود داره؟و هر چیز دیگر.
اگر هر کدوم از اینها هست چر این هست.ایا چون بت و خورشید از نظر ما رد هستند.پس این خدای ابراهیمی مورد قبول هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من از تمام شما خواهش میکنم که یک دلیل با عقل و منطق بیارید که من بتونم این خدای ابراهیمی قبول کنم.
نه اینکه بگید قلبم فلان میگه و غیره.
فقط یک دلیل برام بیارید.
چرا اگر خالقی هست.این خالق همون خالقی هست که شما میگید؟
 

mmzk

عضو جدید
منظور دیگر از نظم غایی ، آن هماهنگی و همسویی خاصّی است که برای رسیدن به هدفی خاصّ ، بین چندین موجود برقرار می شود. برای مثال تمام اجزای یک بدن ، با این که هیچ شعوری نداشته و نسبت به همدیگر آگاهی ندارند ، دست به دست هم می دهند تا حیات کلّ بدن را حفظ کنند. چنین نظمی را نظم بیولوژیکی می نامند. یا موجودات گوناگون زنده و غیر زنده در یک محوّطه طبیعی بدون اینکه خود بدانند دست به دست هم می دهند و سیستمی به وجود می آورند که بقاء تک تک آن موجودات را تضمین می کند. از این سیستم تعبیر می شود به نظم اکولوژیکی. همچنین کلّ موجودات زمین بدون اینکه خود عالم به نقش خویش باشند ، نظمی خاصّ در کلّ کره زمین پدید می آورند که حیات زمین و موجودات آن را تضمین می کند. خود زمین نیز همراه دیگر اجرام فضایی ، نظمهایی عظیمتر را شکل می دهند. این همان نظمی است که برهان نظم بر مدار آن می چرخد. کما اینکه تمام دانشمندان عالم بر اساس پذیرش این نظم است که دنبال کشفیّات می روند. اگر چنین پیش فرضی در اذهان دانشمندان وجود نداشت ، هیچگاه علوم تجربی پدید نمی آمدند. چون علوم تجربی به دنبال یافتن این قسم نظمها هستند.

فرگشت به بسیاری از این سوالات پاسخ داده است،
نظم بیولوژیکی و اکولوژیکی دیگر مسئله ناشناخته و غیر قابل توجیهی نیست،
مثلا در بیولوژیک، بی نظمی منجر به فنا است،
خوب مسلم است که بعد از میلیون ها سال، گونه های هماهنگ، شانس بقا یافته اند.
البته عواملی وجود دارد که همین نظم بیولوژیکی را مختل می کند،
مولود ناقص الخلقه و بیماری سرطان نمونه هایی ازاین بی نظمی های بیولوژیکی است و نتیجه آن هم روشن است، فنا.
بجای استناد به نقل قول ها، خود بیندیشید.
با تشکر
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
10 سوال از استفان هاوکینگ
فیزیکدان سرشناس اخیراً کتاب جدیدی به نام "طرح بزرگ" (1) منتشرکرده است. دراین جا استفن هاوکینگ (2) به سوال های خوانندگان مجله ی تایم پاسخ می دهد:


س – اگر خدا وجود ندارد پس چرا باور به وجود او تقریباً جهانگیر است؟
ج – من ادعا نمی کنم که خدا وجود ندارد. خدا نامی است که مردم برای دلیل وجود ما دراینجا گذاشته اند. اما من فکر می کنم این دلیل بیشترقوانین فیزیک است نه این که یک نفر وجود داشته باشد که بتوان با او ارتباطی شخصی برقرارکرد.


س – آیا کیهان پایانی هم دارد؟ در این صورت آنسوتراز آن پایان چیست؟
ج – مشاهدات نشانگراین است که کیهان با سرعت روزافزونی در حال گسترش است. این گسترش تا ابد ادامه خواهد داشت و کیهان خالی تر و تاریک تر خواهد شد. گرچه کیهان پایانی ندارد اما در مِه بانگ (بیگ بنگ) آغازی داشته است. ممکن است کسی بپرسد قبل از آن چه بوده؟ پاسخ این است که هیچ. همانگونه که جنوبی تر از قطب جنوب جایی وجود ندارد، قبل از مِه بانگ نیز جایی وجود نداشته.


س – فکر می کنید تمدن بشر آنقدر باقی خواهد ماند تا جهش به عمق فضا امکان پذیر شود؟
ج – فکر می کنم شانس خوبی داریم بقایمان آنقدر ادامه داشته باشد که منظومه شمسی را به زیر یوغ خود بکشیم. اما در منظومه شمسی هیچ جایی مناسب تر از زمین (برای زیست انسان) وجود ندارد، بنابر این روشن نیست که اگر زمین را تخریب کنیم بتوانیم بقایی داشته باشیم. برای بقای خود در دراز مدت باید به ستارگان دست یابیم که زمانی دراز تر خواهد خواست. بگذارید امیدوار باشیم که تا زمانی چنین دراز بقا یمان ادامه خواهد داشت.


س – اگر می توانستی با آلبرت اینشتین حرف بزنی به او چه می گفتی؟
ج – از او می پرسیدم چرا به (وجود) سیاه چاله ها باورنداشت؟ معادله میدانی تئوری نسبیت او حاکی از این است که یک ستاره بزرگ یا ابری از گاز برخود فرومی ریزد و یک سیاه چاله تشکیل می دهد. اینشتین از این امر آگاه بود اما به نوعی خودرا متقاعد می کرد که همیشه چیزی مثل یک انفجارتوده را از هم می پاشد ومانع ایجاد سیاهچاله می شود. اما اگر انفجاری اتفاق نیفتاد چه؟


س – چه کشف یا پیشرفت علمی را دوست دارید در زمان حیات خود شاهد باشید ؟
ج – دلم می خواهد گداخت هسته ای یک منبع عملی تولید انرژی شود. در این صورت ازیک منبع بی پایان انرژی بدون آلودگی محیط زیست و بدون گرمایش جهانی برخوردار خواهیم بود.


س – به باور شما بعد ازمرگ چه برسر آگاهی ما می آید ؟
ج – من فکر می کنم مغز اساساً یک کامپیوتر است و آگاهی مثل یک نرم افزار کامپیوتریست. (بنابراین) وقتی کامپیوتر خاموش شود نرم افزار کار نخواهد کرد. تئوری وار می توان گفت که این نرم افزار در یک شبکه بیرنگ (نوترال) بازآفرین خواهد شد. اما این بسیار مشکل خواهد بود زیرا نیاز به تمام خاطرات یک فرد خواهد داشت.


س – با توجه به شهرت شما به عنوان یک فیزیکدان درخشان، چه علائق معمولی ای دارید که ممکن است باعث تعجب مردم شود؟
ج – من از همه جور موسیقی، از پاپ گرفته تا کلاسیک و اپرا لذت می برم. همچنین به مسابقات (اتومبیلرانی) فرمول یک (فورمیولا وان) همراه با پسرم "تیم" علاقمندم.


س – آیا ناتوانی جسمی شما مانعی درمقابل پژوهش هایتان بوده یا به آن کمک کرده است؟
ج – اگرچه در ابتلا به بیماری موتور نورون بسیار شوربخت بوده ام اما تقریباً در همه ی جنبه های دیگر بسیار خوش بخت بوده ام. خوش شانسی من این است که زمینه کاری من در فیزیک تئوریک است که ناتوانی جسمی اثر آنچنانی در آن ندارد و بخت دیگر من آن است که کتاب هایم در جهان این چنین پر طرفدار است.


س – آیا از این که مردم انتظار دارند شما چواب تمام رمزهای (هستی) را بدانید احساس مسئولیتی بزرگ نمی کنید؟
ج – مطمئناً من جواب تمام مشکلات زندگی را نمیدانم. گرچه فیزیک و ریاضیات ممکن است به ما بگویند کیهان چگونه آغاز شد اما در پیش بینی رفتار انسانی کمک زیادی از دست آنان ساخته نیست زیرا در این جا تعداد معادلات چند مجهولی برای حل کردن بیشمار است. من در پیش بینی این که چه چیزی باعث می شود مردم، بویژه زنان، واکنش عصبی نشان دهند، نسبت به دیگران هیچ برتری ای ندارم.


س – آیا فکر می کنید زمانی خواهد رسید که مردم هر آنچه را که در حیطه فیزیک است بفهمند؟
ج – امیدوارم چنین زمانی نرسد زیرا من بیکار خواهم شد.

برگرفته از مجله تایم شماره مورخ پانزدهم نوامبر 2010
(1) = The Grand Design
(2) = Stephen Hawking
 

MHMCS3

عضو جدید
پاسخ نهایی...

پاسخ نهایی...

بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت سالار شهید را به همه عزیزان تسلیت می گم...
افرادی که فکر می کنند قرآن می خوانند و (نعوذ بالله) از آن ایراد می گیرند، لطفا به آیه 85 سوره بقره هم توجهی بکنند:

ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

آیا به قسمتی از کتاب خدا ایمان می آورید ولی به قسمتی دیگر کفر می ورزید و حقایق آن را می پوشانید؟ (اشاره به روشنفکر نما ها ...)

هرچند متن صریح آیه به همراه آیات قبل به قوم یهود خطاب می کند، ولی برای قرآن مجید هم کاملا صادق است... برای عده ای خیال می کنند (نعوذ بالله) از قرآن ایراد می گیرند...

برای تک تک موضوع های مسخره ای که آوردید (مخصوصا "سکولار") جواب دارم، ولی هم به دلیل بالا که گفتم و هم به دلیل زیر دیگه اصلا پیگیر این موضوع نمیشم ....

یادگرفتم:
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .
3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .

امیدوارم برای شما هم انجمنی های گم شده در ظلمت هم نوری تابیده بشه و از این گمراهی آشکار خارج بشید...
:gol:
یا حق
 

lan

عضو جدید
باید ببینیم منظور اقای هاکینگ از این حرف بی معنی اش چیست؟اگر او وجود خالقی با این عظمت را انکار می کند یعنی وجود این همه سیاره و کهکشان و ...را انکار میکند.اگر قرآن ساخته و پرداخته ی ذهن پیامبر بود این همه سختی را تحمل نمی کرد.وقتی آلبرت انیشتین و هزاران دانشمند مسلمان و غیر مسلمان دیگر مطالب قرآن را با مطالب علمی و دقیق روز مقایسه می کنند و گواه بر این هستند که قرآن به طور کامل با آن ها مطابق است 1400 سال پیش کدام انسانی با علم امروز اشنا بود؟!هر انسانی باید نظرات همه ی دانشمندان را مطالعه کند و در آخر تنها به عقل خود رجوع کند.این همه دلیل برای اثبات وجود خدا اگر آقای هاکینگ می تواند تنها یک دلیل برای اثبات حرف خود بیاورد.
 

shahram.cool.boy

عضو جدید
@کاپلو:
من از جناب کاپلو متشکرم بابت مطلب خوبشون، و امیدوارم روزی ایران پر از همچین آدم های باشه.

@MHMCS2 و بعضی از دوستان دیگه:
آخه آدم حسابی این چیزا چیه میگی !؟
برای یک بار هم که شده، بدون نگاه کردن به این کتاب های بی محتوا، و بدون پیش داوری و اینکه از قبل نظرت رو تعیین کرده باشی بشین فکر کن. باور کن به خاطر خودت میگم.


یا یکی دیگه از دوستان به اسم lan گفته: "وقتی آلبرت انیشتین و هزاران دانشمند مسلمان و غیر مسلمان دیگر مطالب قرآن را با مطالب علمی و دقیق روز مقایسه می کنند و گواه بر این هستند که قرآن به طور کامل با آن ها مطابق است 1400 سال پیش کدام انسانی با علم امروز اشنا بود".
آخه دوست عزیز انیشتین کجا از حقایق قرآن صحبت کرده. درسته که انیشتین هم مثل ما به صورت ارثی دین داشته، ولی این آدم اصلاً اعتقادی به دین نداشته. اگه توی ویکیپیدیا یا خیلی منابع رسمی دیگه هم جستجو کنید، این آدم رو جزء کسایی که به خدا اعتقاد نداشته یا حداقلش اینه که نگفته خدا نیست، ولی نگفته هم که هست، و در اصل فقط به فیزیک اعتقاد داشته و چندین جا گفته که به تنها چیز های که اعتقاد دارم نظریه های نسبیت خاص و عام خودمه.
و ظاهراً چند جا هم اشاره کرده که علاقه زیادی هم به این گفته داره ناپلئون که میگه: تنها چیزی که نداره حماقت آدم هاست.

حالا شما دوستانی که هیچ پشتوانه درستی ندارید، هی بیاید این آدم های بزرگ رو به نفع خودتون ضبط کنید.

احتمالاً شما می فرمایید که یکی از نظریات دانشمند های بزرگی مثل انیشتین همین چند طبقه بودن آسمان و خلق دنیا در چند روز و استراحت در روزه آخره. یا اینکه ستاره های فقط چیز های نورانی در آسمان برای هدایت آدم ها، و ....

واقعاً بعضی وقت ها آدم میمونه که چی بگه
 

mys64me

عضو جدید
سلام جناب کاپلو چند مطلب برام جالب بود : نحست اینکه آقای هاوکینگ در کتابشون میگن " کائنات می تواند آفریده خدا نباشد" که کاملا درسته ، بعد مساله ی دیگه اینه کا جالبه آدمای تحصیل کرده که با شما بحث می کردن به شما می گن چقدر بی منطق رد می کنید ولی خودشون بی منطق تر قبول کردن. سوم اینکه اصلن خدا باشه یا نباشه!! چه فرقی داره؟ انسانیت معیاره که بسیاری از دوستان که کاملا مشخص هست از حرفاشون که کتابای آقای خاوکینگ رو نخوندن به این مساله اشاره ای نداشتن. بسیاری از تند رو های دینی در سراسر دنیا و در هر دینی مسایل انسانی رو زیر پا میگذارند!!! بحث رو فکر کنم رها کنید بهتره چون کسی با خدا باشه یا بی خدا فرقی نداره.... فقط ذهن ها بیخود درگیره. تفکرات بسیار ابتدایی رو آدم میبینه که تمام اونها اجبار می کنن که باید خدا رو بپرستی. همه تو خاورمیانه این مشکل رو دارند. امیدوارم به مسایلی که اعتقاد دارند سعی کنند از سر تحلیل بهش برسند. " نرود میخ آهنین در سنگ "
 

mys64me

عضو جدید
چقدر دوستان مذهبی خودشون رو حق می دونند!!

چقدر دوستان مذهبی خودشون رو حق می دونند!!


خاطره یک روحانی از یک آتئیست:

روزگاری که درقم طلبه بودم بعلت جوانی و خامی و بی ارتباطی با جامعه معتقد بودم که فقط کسی که درقم باشد و روحانی باشد انسان ارزشمندی است.

اما وقتی در دوره ای که دانشگاه تهران بودم با شخصیت های با فضیلت روبرو شدم، فهمیدم که در خارج از قم و در اشخاص غیر روحانی هم اشخاص ارزشمند وجود دارند اما باز شیعه بودن را شرط اصلی می دانستم.

بعد با سفر به کشورهای عربی متوجه شدم که بین سایر فرق اسلامی هم انسان ارزشمند یافت می شود.

پس از سفر به اروپا به این نکته واقف شدم که در بین سایر مردم موحد نیز انسان ارزشمند وجود دارد.

پس از آن در سفر ژاپن حادثه ای برایم رخ داد که برایم معلوم شد به معنی حقیقی فضیلت و انسانیت زبان و مکان و نژاد ومذهب و رنگ نمی شناسد. زیرا در پایان سفر آمریکا و هنگ کنگ وارد ژاپن شدم، موقع بازیهای المپیک بود که در ژاپن برگزار می شد و برایشان من که با لباس روحانی بودم جالب بود و از من عکس و فیلم می گرفتند و.. ...

برای غذا به رستوران بسیار بزرگ و شلوغی رفتم و بعد چندین ساعت به جاهای دیگری رفتم ناگهان یادم آمد که ساکم را که تمام زندگیم داخل
آن بود را در آن رستوران جا گذاشته ام سرآسیمه رفتم و با کمال ناباوری دیدم ساکم همانجا است و پیرمردی کنار آن نشسته است، او گفت: "وقتی دیدم ساکت را فراموش کردی با این که وقت دندان پزشکی داشتم، ماندم تا بر گردی."

و وقتی از او تشکر کردم و گفتم: "خدا به شما اجرخواهد داد"، او در جواب گفت: "من به خدا اعتقاد ندارم، من به انسانیت معتقدم."

برگرفته از کتاب "گردش ایام"






 

mys64me

عضو جدید
گاهی دوستان حرف هایی می زنند که محترمانه به تفکری که در تضاد با تفکر اوناست بی احترامی کنند. ولی میشه اون موضوع رو به خودشون هم باز تاب داد. به حرحال ممنونم از اینکه یادآوری کردید با شما نباید بحث کرد : " یادگرفتم:
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .
3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود ."
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
از مذاکره و بیان عقایدت خسته نشو بسیاری از مردم بعضا حتی در گرید دکترا هنوز افکار قرون وسطی را دارند استدلال بیار و ادامه بده خرد را راهنمای زندگی کن و از خرد فردی بیش از خرد جمعی متابعت کن بویژه در جوامعی که خرد جمعی آنها به بیراهه هدایت شده .
خرد نگهدارت
گاهی دوستان حرف هایی می زنند که محترمانه به تفکری که در تضاد با تفکر اوناست بی احترامی کنند. ولی میشه اون موضوع رو به خودشون هم باز تاب داد. به حرحال ممنونم از اینکه یادآوری کردید با شما نباید بحث کرد : " یادگرفتم:
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .
3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود ."
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر عظیمه ؟ حجم دارد ؟ وزن دارد ؟ میتواد حرف بزند ؟ میتواند بیاشامد ؟میتواند بخورد ؟ البته جواب روشن است در قران گفته شده "بگو خدا یکیست ،او بی نیاز است ،از کسی زاده نشده ،و کسی را نزاییده ؟ و ....... اینها همه یکسری صفات سالبه هستند که وقتی بخواهی مجموعه تهی را تعریف کنی از همین صفات استفاده میکنی . بگذریم از اینکه روزی 17 بار رو به قبله می ایستی و بخدا میگی " بگو خدا یکیست !" با این اعتقادی که دارید نمیتوانید نوشتار هاکینگ رو خوب معنی کنید بهتر است یک حکم کافر به ایشان بدهید و مطابق آیه 4 سوره محمد "گردن او را بزنید " این کاریست که بسیار آسانتر از شنیدن ساز مخالف است .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
برهان نظم تعطیل شده
خرد نگهدارت
نظم یا صناعی است یا تکوینی (طبیعی). نظم صناعی مثل نظم موجود در ساعت یا اتومبیل و امثال آن که از مدار بحث برهان نظم خارج است ؛ و اگر در ضمن برهان نظم به آن اشاره شود از باب تقریب به ذهن است.
امّا خود نظم تکوینی نیز حدّاقل دارای سه قسم است.

1. نظم داخلی
2. نظم فاعلی .3نظم غایی.

مراد ار نظم داخلی آن نظم و انسجام و هماهنگی هندسی و ریاضی است که بین اجزاء یک موجود مرکّب وجود دارد. در این قسم نظم ، نه عنایتی به فاعل آن موجود می شود نه عنایتی به غایت و هدف آن. در برهان نظم از چنین نظمی استفاده نمی شود. امّا با کمال تأسّف اکثر اشکال کنندگان به برهان نظم متوجّه این مطلب نبوده و خیال می کنند که نظم مطرح در برهان نظم همین نظم است.

امّا نظم فاعلی عبارت است از ربط ضروری بین علت فاعلی و معلول آن ؛ یعنی محال است از هر علت فاعلی هر معلولی صادر شود ؛ و محال است هر معلولی از هر فاعلی صادر شود ؛ بلکه هر معلولی علت فاعلی خاصّی دارد و هر علت فاعلی نیز معلول خاصّ خود را دارد. ــ توجه: نجّار و بنّا و ساعت ساز و امثال آنها علت فاعلی نیستند؛ بلکه مونتاژ کننده اند. علت فاعلی یعنی علتی که وجود می دهد ؛ مثلا اراده ی انسان علت فاعلی صور خیالی اوست ــ این گونه نظم نیز در برهان نظم کاربرد ندارد ؛ چون حقیقت این نظم چیزی جز قانون علّیّت نیست. لذا برهانی که با این گونه نظم ترتیب داده شود ، در حقیقت برهان علّیّت خواهد بودن نه برهان نظم مصطلح.

نظم غایی نیز خود دو معنای متفاوت دارد. گاه مراد از نظم غایی ربط ضروری بین علت غایی و معلول آن است ؛ به این معنی که هر موجود مادی غایتی مخصوص به خود دارد و محال است به غایتی غیر از غایت خود برسد ؛ مثلا محال است درخت سیب ، میوه انار بدهد ؛ یا محال است از تخم مرغ ، جوجه ادرک بیرون آید. این قسم نظم نیز در برهان نظم کاربرد ندارد ؛ چرا که این همان قانون سنخیّت بین علّت و معلول است. بنابراین ، برهان مبتنی بر آین گونه نظم نیز سر از برهان علّیّت در می آورد.

منظور دیگر از نظم غایی ، آن هماهنگی و همسویی خاصّی است که برای رسیدن به هدفی خاصّ ، بین چندین موجود برقرار می شود. برای مثال تمام اجزای یک بدن ، با این که هیچ شعوری نداشته و نسبت به همدیگر آگاهی ندارند ، دست به دست هم می دهند تا حیات کلّ بدن را حفظ کنند. چنین نظمی را نظم بیولوژیکی می نامند. یا موجودات گوناگون زنده و غیر زنده در یک محوّطه طبیعی بدون اینکه خود بدانند دست به دست هم می دهند و سیستمی به وجود می آورند که بقاء تک تک آن موجودات را تضمین می کند. از این سیستم تعبیر می شود به نظم اکولوژیکی. همچنین کلّ موجودات زمین بدون اینکه خود عالم به نقش خویش باشند ، نظمی خاصّ در کلّ کره زمین پدید می آورند که حیات زمین و موجودات آن را تضمین می کند. خود زمین نیز همراه دیگر اجرام فضایی ، نظمهایی عظیمتر را شکل می دهند. این همان نظمی است که برهان نظم بر مدار آن می چرخد. کما اینکه تمام دانشمندان عالم بر اساس پذیرش این نظم است که دنبال کشفیّات می روند. اگر چنین پیش فرضی در اذهان دانشمندان وجود نداشت ، هیچگاه علوم تجربی پدید نمی آمدند. چون علوم تجربی به دنبال یافتن این قسم نظمها هستند.

بنا بر این ، وقتی گفته می شود نظم جهان ، نمی تواند ناشی از تصادف باشد ؛ مراد این قسم نظم است نه نظم هندسی و ریاضی.(كه ظاهرا جناب هيوم از اين موضوع اطلاعي نداشتند) امّا کسانی که می گویند ممکن است نظم جهان ناشی از تصادف باشد عمدتاً مقصودشان نظم هندسی و ریاضی است. حتّی از کلمات برخی از مدافعین برهان نظم نیز چنین به نظر می رسد که خود آنها نیز متوجّه این خلط نشده اند. لذا با صد گونه زحمت تلاش می کنند تا نظم کلّ جهان را اثبات نمایند تا بتوانند از برهان نظم دفاع کنند ؛ در حالی که برهان نظم با اثبات نظم یک موجود نیز قابل ارائه است.


(به نقل از سایت کانون گفتگوی قرآنی)


 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترس از قدرت طبیعت خالق تمامی توهومات بشر است او سعی میکن با ساخت و توسل به ابر قدرتی بر ترسش فائق آید بعبارتی ترس عامل اصلی ساخت خدا توسط انسان است .
حالا به نظر شما خدا انسان را آفرید یا انسان خدا رو؟
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر عظیمه ؟ حجم دارد ؟ وزن دارد ؟ میتواد حرف بزند ؟ میتواند بیاشامد ؟میتواند بخورد ؟ البته جواب روشن است در قران گفته شده "بگو خدا یکیست ،او بی نیاز است ،از کسی زاده نشده ،و کسی را نزاییده ؟ و ....... اینها همه یکسری صفات سالبه هستند که وقتی بخواهی مجموعه تهی را تعریف کنی از همین صفات استفاده میکنی . بگذریم از اینکه روزی 17 بار رو به قبله می ایستی و بخدا میگی " بگو خدا یکیست !" با این اعتقادی که دارید نمیتوانید نوشتار هاکینگ رو خوب معنی کنید بهتر است یک حکم کافر به ایشان بدهید و مطابق آیه 4 سوره محمد "گردن او را بزنید " این کاریست که بسیار آسانتر از شنیدن ساز مخالف است .

شماهم که عادت کردیدبه مظلوم نمایی انگارفقط شماتودنیافکرمیکنید.
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
به عنوان یک نمونه از جهل انسان،
ماده تاریک یا Dark Matter، مادّه‌ای فرضی است که چون از خود نور (امواج الکترومغناطیسی) گسیل یا بازتاب نمی‌کند، نمی‌توان آن را مستقیما" دید، اما از اثرات گرانشی موجود بر روی اجسام مرئی، مثل ستاره‌ها و کهکشان‌ها، می‌توان به وجود آن پی برد. بر اساس مشاهدات فعلی، که بر روی ساختارهایی بزرگتر از کهکشانها صورت گرفته‌است، و همچنین مطالب مربوط به انفجار بزرگ، ماده تاریک و انرژی تاریک تشکیل دهنده بخش زیادی از جرم موجود در جهان قابل مشاهده است (منبع)
According to the Planck mission team, and based on the standard model of cosmology, the total mass–energy of the universe contains 4.9% ordinary matter, 26.8% dark matter and 68.3% dark energy.[SUP][2][/SUP][SUP][3][/SUP][SUP][4][/SUP] Thus, dark matter is estimated to constitute 84.5% of the total matter in the universe.

این یک نمونه از مسائلی که انسان هیچ چیزی در موردش، ماهیتش، نوعش،وزنش و سایر صفاتش نمیدونه. تنها چیزی که میدونه، این که بنابر اثراتی، وجود داره. شما فقط 4.9 درصد از کل هستی
رو می‌تونی ببینی (تازه این هم خوش بینانه اگر فرض کنیم تا ته دنیا رو دیدیم)، مابقیش دارای ماهیتی کاملاً ناشناخته هست.


چقدر عظیمه ؟ حجم دارد ؟ وزن دارد ؟ میتواد حرف بزند ؟ میتواند بیاشامد ؟میتواند بخورد ؟ البته جواب روشن است در قران گفته شده "بگو خدا یکیست ،او بی نیاز است ،از کسی زاده نشده ،و کسی را نزاییده ؟ و ....... اینها همه یکسری صفات سالبه هستند که وقتی بخواهی مجموعه تهی را تعریف کنی از همین صفات استفاده میکنی . بگذریم از اینکه روزی 17 بار رو به قبله می ایستی و بخدا میگی " بگو خدا یکیست !" با این اعتقادی که دارید نمیتوانید نوشتار هاکینگ رو خوب معنی کنید بهتر است یک حکم کافر به ایشان بدهید و مطابق آیه 4 سوره محمد "گردن او را بزنید " این کاریست که بسیار آسانتر از شنیدن ساز مخالف است .
 

mor1360

عضو جدید
واقعا اطلاعات و شناختی که برخی از مسائلی مانند نظام آفرینش، جهان هستی، جهان بینی توحیدی، خدا و... دارند، در حد صفره! جالب اینجاست که با همین اطلاعات ناقص و متناقض، خیلی با اعتماد به نفس و حق به جانب از تفکرات بی بنیان غربی ( که همون رو هم خوب نفهمیده اند!) دم زده و دفاع می کنن! چنین رفتار و کرداری واقعا رقت انگیزه! :cool:
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا اینهایی که مفروض نمودید مشابه صفاتی است که برای خدا قائلید؟ آیا با توسل به این صفات میخواهید بگویید خدا و ماده تاریک یکی هستند ؟
به عنوان یک نمونه از جهل انسان،
ماده تاریک یا Dark Matter، مادّه‌ای فرضی است که چون از خود نور (امواج الکترومغناطیسی) گسیل یا بازتاب نمی‌کند، نمی‌توان آن را مستقیما" دید، اما از اثرات گرانشی موجود بر روی اجسام مرئی، مثل ستاره‌ها و کهکشان‌ها، می‌توان به وجود آن پی برد. بر اساس مشاهدات فعلی، که بر روی ساختارهایی بزرگتر از کهکشانها صورت گرفته‌است، و همچنین مطالب مربوط به انفجار بزرگ، ماده تاریک و انرژی تاریک تشکیل دهنده بخش زیادی از جرم موجود در جهان قابل مشاهده است (منبع)
According to the Planck mission team, and based on the standard model of cosmology, the total mass–energy of the universe contains 4.9% ordinary matter, 26.8% dark matter and 68.3% dark energy.[SUP][2][/SUP][SUP][3][/SUP][SUP][4][/SUP] Thus, dark matter is estimated to constitute 84.5% of the total matter in the universe.

این یک نمونه از مسائلی که انسان هیچ چیزی در موردش، ماهیتش، نوعش،وزنش و سایر صفاتش نمیدونه. تنها چیزی که میدونه، این که بنابر اثراتی، وجود داره. شما فقط 4.9 درصد از کل هستی
رو می‌تونی ببینی (تازه این هم خوش بینانه اگر فرض کنیم تا ته دنیا رو دیدیم)، مابقیش دارای ماهیتی کاملاً ناشناخته هست.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما می فرمایید 68 درصد از گیتی را انرژی تاریک و 27 درصد انرا ماده تاریک و فقط 5 درصد از باقیمانده را ماده موجود تشکیل می دهد این هم خوبست و هم از تئوری های خیلی جدیده ضمنا cosmological constant هم پیش بینی دوم را تعریف میکنه حالا نکته مهم اینجاست که بشر میتواند محاسبه کند و یک صفت موجبه آنهم مقدار سهم ماده تاریک از کل گیتی را محاسبه و اعلام کند این یعنی این مواد مقدار دارند و چون مقدار دارند وجود دارند
به عنوان یک نمونه از جهل انسان،
ماده تاریک یا Dark Matter، مادّه‌ای فرضی است که چون از خود نور (امواج الکترومغناطیسی) گسیل یا بازتاب نمی‌کند، نمی‌توان آن را مستقیما" دید، اما از اثرات گرانشی موجود بر روی اجسام مرئی، مثل ستاره‌ها و کهکشان‌ها، می‌توان به وجود آن پی برد. بر اساس مشاهدات فعلی، که بر روی ساختارهایی بزرگتر از کهکشانها صورت گرفته‌است، و همچنین مطالب مربوط به انفجار بزرگ، ماده تاریک و انرژی تاریک تشکیل دهنده بخش زیادی از جرم موجود در جهان قابل مشاهده است (منبع)
According to the Planck mission team, and based on the standard model of cosmology, the total mass–energy of the universe contains 4.9% ordinary matter, 26.8% dark matter and 68.3% dark energy.[SUP][2][/SUP][SUP][3][/SUP][SUP][4][/SUP] Thus, dark matter is estimated to constitute 84.5% of the total matter in the universe.

این یک نمونه از مسائلی که انسان هیچ چیزی در موردش، ماهیتش، نوعش،وزنش و سایر صفاتش نمیدونه. تنها چیزی که میدونه، این که بنابر اثراتی، وجود داره. شما فقط 4.9 درصد از کل هستی
رو می‌تونی ببینی (تازه این هم خوش بینانه اگر فرض کنیم تا ته دنیا رو دیدیم)، مابقیش دارای ماهیتی کاملاً ناشناخته هست.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ضمنا محققین میگن "دارک ماتر" مملو از ذراتی است که انرا baryons (چون با جذب تشعشع ابر باریونیک را مشاهده کرده اند )نامگذاری کرده اند یعنی باز هم با ماده سرو کار داریم که هنوز تمامی مشخصاتش بدلیل خیلی دور بودن فعلا امکان پذیر نیست
به عنوان یک نمونه از جهل انسان،
ماده تاریک یا Dark Matter، مادّه‌ای فرضی است که چون از خود نور (امواج الکترومغناطیسی) گسیل یا بازتاب نمی‌کند، نمی‌توان آن را مستقیما" دید، اما از اثرات گرانشی موجود بر روی اجسام مرئی، مثل ستاره‌ها و کهکشان‌ها، می‌توان به وجود آن پی برد. بر اساس مشاهدات فعلی، که بر روی ساختارهایی بزرگتر از کهکشانها صورت گرفته‌است، و همچنین مطالب مربوط به انفجار بزرگ، ماده تاریک و انرژی تاریک تشکیل دهنده بخش زیادی از جرم موجود در جهان قابل مشاهده است (منبع)
According to the Planck mission team, and based on the standard model of cosmology, the total mass–energy of the universe contains 4.9% ordinary matter, 26.8% dark matter and 68.3% dark energy.[SUP][2][/SUP][SUP][3][/SUP][SUP][4][/SUP] Thus, dark matter is estimated to constitute 84.5% of the total matter in the universe.

این یک نمونه از مسائلی که انسان هیچ چیزی در موردش، ماهیتش، نوعش،وزنش و سایر صفاتش نمیدونه. تنها چیزی که میدونه، این که بنابر اثراتی، وجود داره. شما فقط 4.9 درصد از کل هستی
رو می‌تونی ببینی (تازه این هم خوش بینانه اگر فرض کنیم تا ته دنیا رو دیدیم)، مابقیش دارای ماهیتی کاملاً ناشناخته هست.
 
آخرین ویرایش:

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
استفان هاکینگ، یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دانان نظری معاصر است که درست ۳۰۰ سال پس از مرگ گالیله، در شهر آکسفورد انگلستان به دنیا آمد و در دانشگاه کمبریج، کرسی ریاضیات لوکاس را از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۹ در اختیار داشت.

مشهورترین آثار او در بین افراد معمولی علاقمند به دانش، کتاب‌های جهان در پوست گردو، «تاریخچهٔ زمان» و «تاریخچهٔ بسیار کوتاه زمان» هستند.
زمینهٔ پژوهشی اصلی وی کیهان‌شناسی و گرانش کوانتومی است. از مهم‌ترین دستاوردهای وی مقاله‌ای است که به رابطهٔ سیاه‌چاله‌ها و قانون‌های ترمودینامیک می‌پردازد. او نشان می‌دهد که سیاه‌چاله‌ها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوج‌های ذرات مجازی که در افق رویداد (event horizon) آن تشکیل می‌شود، نابود می‌شوند.
وی در آخرین کتاب خود با عنوان "طراحی عظیم" عقیده ی خود را نسبت به وجود خدا چنین اظهار می دارد که خدا جهان را خلق نکرد و بیگ بنگ نتیجه ی غیر قابل اجتناب قوانین فیزیک است وی ادامه می دهد که یک سری تئوری های جدید وجود یک خالق را اضافی و زائد می کند.
لازم به ذکر است که هاکینگ پیش از این در کتاب دیگرش با عنوان تاریخچه ی کوتاه از زمان، عقیده ی دیگری را ابراز می دارد و می نویسد: "اگر تئوری کاملی پیدا کنیم، بزرگترین پیروزی برای منطق بشر خواهد بود و
می توانیم ذهنیت خدا را بفهمیم." و به وضوح عقیده ی خود را در کتاب جدیدش که تا یک هفته ی دیگر روانه ی بازار می شود، تغییر داده است.


این مطلب از منبع زیر ترجمه و تلخیص شده است.
منبع

:question:انسان کوته فکر با وجود اینکه دانشمنده ولی خیلی کوته فکره خدا نیاز به اثبات نداره :w16:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا