حالا همه اینا قبول، عباس باید راه خودشو پیدا کنه ولی همه مشکلات که مادی نیست. مثه اون فیلم که تو بچگی دیدم ، یه مرد بشدت زشت بود و دختری بود تو فیلم که بهش محبت میکرد و اون مرد عاشقش میشه، باید چیکار میکرد؟ خیلی غم انگیز بود.
استدلال عباس
- شروع کننده موضوع mohandese.motefakker
- تاریخ شروع
حالا همه اینا قبول، عباس باید راه خودشو پیدا کنه ولی همه مشکلات که مادی نیست. مثه اون فیلم که تو بچگی دیدم ، یه مرد بشدت زشت بود و دختری بود تو فیلم که بهش محبت میکرد و اون مرد عاشقش میشه، باید چیکار میکرد؟ خیلی غم انگیز بود.
عباس چقدزودنتیجه گرفته؟اگه معلمش گذشت میکردعباس چه نتیجه ای میگرفت؟!
من به طور کلی می گم تمرکز روی راه حل ها بهتر از غصه خوردن برای تغییرناپذیرهاست، ای بهترین رویکردیه که در نگاه به زندگی می شه داشت. ممکنه دو سال بعد نگاهی بهتر از این پیدا کنم ولی با اطلاعات الانم جز این چاره ای نمی بینم... حالا مثلا تو بگی خدا نیست اون مرد خوشگل می شه؟ بارها گفتم من معلم دینی نیستم که مجبور باشم الکی سرتو شیره بمالم بگم قشنگی دنیا به همینه که یکی زشت باشه یکی خوشگل!!! (اگه قشنگیش به این باشه وای به حال جنبه های منفیش
) اگه اون دنیایی بود ایشالا از خودش بپرس ببین چی جواب می ده، من فقط می گم بهتره به دنبال تفکرات کاربردی تر بود، این استدلال فعلی گره گشا نیست حتی اگه درست ترین باشه و هیچ جوری نشه نقد/ نقضش کرد... موفق باشید شب به خیر
اگه گذشت میکرد همون چیزی میشد که الان تو دنیا میبینیم. هرج و مرج در کلاس!
من به طور کلی می گم تمرکز روی راه حل ها بهتر از غصه خوردن برای تغییرناپذیرهاست، ای بهترین رویکردیه که در نگاه به زندگی می شه داشت. ممکنه دو سال بعد نگاهی بهتر از این پیدا کنم ولی با اطلاعات الانم جز این چاره ای نمی بینم... حالا مثلا تو بگی خدا نیست اون مرد خوشگل می شه؟ بارها گفتم من معلم دینی نیستم که مجبور باشم الکی سرتو شیره بمالم بگم قشنگی دنیا به همینه که یکی زشت باشه یکی خوشگل!!! (اگه قشنگیش به این باشه وای به حال جنبه های منفیش
شب به خیر
این چیزایی که تو گفتی تو این تاپیک همشو خودم میدونستم، خیلیای دیگه هم میدونن. تلخ ولی واقعی. موضوع تاپیک این نبود که خدا باشه یا نباشه فرقش چیه؟ البته موضوع مهمیه و به همین سادگی هم که تو گفتی چه فرقی میکنه، نیست. ولی موضوع اینه که بگیم خدا هست یا نه. چون باید این روشن بشه موضوع کمی نیست. یکم فک کردن بهش حداقل در حد یک تاپیک بد نیست. چون خیلیا دارن از این راه نون میخورن بقول تو.
ینی خداهمش توکارای مادخالت کنه؟پس اختیارچی میشه؟
آفرین ، خوب شد از اختیار گفتی. این چه اختیاری هست که یکی تو سومالی بدنیا میاد یکی تو دانمارک؟ یکی فلجه یکی قدش بالای دومتر.
بنظرم اختیار معنایی نداره. بله اینکه من فردا برم سر کار یا نرم اختیار دست خودمه. ولی یه جبری وجود داره اونم اینه که اگه نرم سر کار گشنه میمونم! این چه اختیاریه؟
پسرخوب
اعتقادشیعه رونمیدونی دیگه
شیعه میگه نیم اختیارنیم اجبار
شمافلج به دنیامیای اجباره ولی این که این حقوداری که به مردم خوبی کنی یابدی اختیاره
زندگی جبره ولی اگه ناراحتی میتونی تمومش کنی این میشه اختیار
:| من دیگه حرفی ندارم! عجب منطقی :|
اگر من مدعی می‌شدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید می‌گردد، هیچ‌کس قادر نبود مدّعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم می‌بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی‌ترین تلسکوپ‌ها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش می‌رفتم که می‌گفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم می‌شدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تأیید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا درباره آن به وعظ می‌پرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرو می‌کردند، تردید در وجود آن نشانهٔ نامتعارف بودن تلقی میشد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید می‌فرستادند.
برتراند راسل
برتراند راسل
اون نیم اختیار هم آخه بیخوده! نباشه سنگین تریم!
اتفاقامن باشمابحث دارم
این که میگی زندگی جبرکامله تعریف نادرستی هست چرااینجورمیگی؟
خداپدرومادرتوبرات نگه داره که جواب خودتودادی
پس معلومه ازجهنم میترسی ونمیخوای انتخابش کنی پس معلومه اختیارداری
خب گفتم قبلا دیگه.
مثل اینکه به یکی بگی برو زندان هر کاری دلت میخواد بکن.
یا مثلا تو بازی کامپیوتری فیفا میتونه با کاراکتر رونالدو به چپ بری ، به راست بری ، بدوی یا شوت کنی ولی آیا اختیار داری وسط زمین رو کف سرت بچرخی؟ ما هم تو دنیا مثه اون کاراکتر تو بازی هستیم. تسلیم نویسنده برنامه دنیاییم و قوانین اون
بحث جبرواختیاریک بحث قدیمیه
اشکال نداره به بحث گذاشته بشه ولی چون عباس ی کاری کرده نمیشه نتیجه گرفت که حق باعباسه
پس معلوم شدجبرمطلق وجودنداره درسته؟
ببخشیدجوابام کوتاهه بخاطراینکه باتمرکزبخونی
الان خودت گفتینخیر از جهنم نمیترسم..
استاد شهید مطهری درباره اختیار و آزادی انسان می گوید: انسان مختار و آزاد آفریده شده است؛ یعنی به او عقل، فکر و اراده داده شده است. انسان در کارهای ارادی خود مانند سایر موجودات نیست که مجبور باشد. بشر همیشه خود را در سر چهارراه هایی می بیند که هیچ گونه اجباری ندارد که فقط یکی از آنها را انتخاب کند. سایر راه ها بر او بسته نیست. یکی از آنها به نظر و اراده شخصی او مربوط است؛ یعنی فکر و انتخاب اوست که یک راه خاص را معین می کند.
امتیاز انسان از سایر موجودات این است که اعمال و افعال وی از آن سلسله حوادثی است که سرنوشت حتمی و تخلف ناپذیر ندارد؛ زیرا که افعال انسان به هزاران علل و اسباب بستگی دارد و از آن جمله اراده، انتخاب و اختیاری است که از خود بشر ظهور پیدا می کند
امتیاز انسان از سایر موجودات این است که اعمال و افعال وی از آن سلسله حوادثی است که سرنوشت حتمی و تخلف ناپذیر ندارد؛ زیرا که افعال انسان به هزاران علل و اسباب بستگی دارد و از آن جمله اراده، انتخاب و اختیاری است که از خود بشر ظهور پیدا می کند
الان خودت گفتی
گفتم گناه کبیرس گناه کبیره هم حرامه!
خدا میگه تو قدرت اختیار داری بعد از یه طرف دیگه میگه اگه خودتو بکشی کار حرام کردی باید تنبیه بشی!این کجاش اختیاره؟
نه دیگه، همون اختیاره خودش جبره.
بشر طی قرون متمادی ، نه تنها بر سایر حیوانات روی زمین برتری خود را به ثبوت رساند ،بلکه طبیعت و جلوه های گوناگون آن را نیز مقهور خود کرد. به اختراعات و اکتشافات شگرفی نائل آمد. ذرات اتم را شکافت و بر روی کره ماه که اجداد او روزگاری دراز آن را خدای خود می پنداشتند، قدم نهاد. بی شک آنچه از ترقیات این «انسان عاقل» قرن بیستم دیده می شود ، تنها مقدمه ای است بر پیشرفت ها و اکتشافات بزرگتری که درآینده به آن ها دست خواهد یافت . ولی علیرغم همه ترقیات علمی و فنی و دست آورد های فلسفی در حل بسیاری از مبهمات و چند و چون زندگی ، بشر هنوز در زمینه اعتقادات دینی و باور های ماوراء طبیعه ، به ساده دلی اجداد خود ، که هزاران سال قبل در جنگل ها و غارها زندگی می کردند ، باقی مانده است. بشر اولیه از رابطه علت و معلول آگاه نبود. در رنج از گرما و سرما ، سوزش آفتاب و گرسنگی و بیماری ، تکیه گاهی می جست. با مغز ابتدایی خود، از هر چه درمخیله او می گذشت خدائی می ساخت و در برابر آنچه خود ساخته بود به زانو در می آمد. از گناهان خود طلب عفو می نمود و برای سلامتی و ازدیاد محصول ، قربانی ها تقدیم آن می کرد.
گذشت قرن ها در اصل و جوهر این پندار تغییر محسوسی نداده است. خدایان ساخته تصور بشر، اشکال و اسامی گوناگون به خود گرفته اند.محدوده عمل آن ها به تدریج وسعت یافته و به هیئت قادر متعال و مقدر کننده سرنوشت افراد بشر در آمده اند. ولی ماهیت و جوهر اصلی خدای ساخته اندیشه و دست انسان، به همان صورت نخستین باقی مانده است. بسیاری ازمعتقدات مردمی که در آستانه قرن بیست و یکم میلادی زندگی می کنند بر پایه باور های دینی و سنت های کهن مذهبی و احساسات تند و آتشینی بنا شده است که از اجداد ما به ارث باقی مانده و با منطق و عقل فرسنگ ها فاصله دارد. بشر از نظر معتقدات دینی ، هنوز در عصر معجزات زندگی می کند. باور این مطلب که خسوف و کسوف از معجزات الهی است و یا مردم عاد و ثمود، به مجازات گناهانی که مرتکب شده بودند ، به امر خدا یک شبه از صحنه ی گیتی محو شدند و بسیاری دیگر از این قبیل ، هنوز پایه اعتقادی دینی غالب مردم جهان ما را تشکیل می دهد. آنچه مانع بیداری مردم و تفکر و تعقل در ارزیابی معتقدات متعصبانه دینی و مذهبی است، در درجه اول حضور دائمی باورهای موروثی در کلیه شئون زندگی بشر است. از اولین سخنانی که مادران به نوزادان خود می آموزند، تا آخرین جملاتی که بر جنازه ی آنان تلقین می شود ، از نخستین درس هایی که اطفال در دبستان ها فرا می گیرند تا نمایشات و فیلم های تلویزیونی ، امواج ماهواره یی و حتی عبادت گاه هایی که به عنوان آثار تاریخی در ایام تعطیل و مسافرت ها از آن بازدید می شود، همه و همه اثر تلقینی خلسه آور و مخدر تدریجی خود را بر قوای دماغی و ضمیر باطن شخص باقی می گذارند و جهت اعتقادی او را تنها به یک سوی منحرف می نمایند .آنچه این دستگاه های تلقینی دینی را در طول عمر تقویت و تغذیه می نماید و آتش معابد را همیشه فروزان نگاه می دارد، کوشش بی حد مکتب داران دین و متولیان مذهبی است که منافع اقتصادی و دنیایی خود را در سکون معتقدات دینی و اشاعه باور های خرافی می دانند و آخرین توانایی خود را در پایداری و زنده نگهداشتن آن به کار می برند.
گذشت قرن ها در اصل و جوهر این پندار تغییر محسوسی نداده است. خدایان ساخته تصور بشر، اشکال و اسامی گوناگون به خود گرفته اند.محدوده عمل آن ها به تدریج وسعت یافته و به هیئت قادر متعال و مقدر کننده سرنوشت افراد بشر در آمده اند. ولی ماهیت و جوهر اصلی خدای ساخته اندیشه و دست انسان، به همان صورت نخستین باقی مانده است. بسیاری ازمعتقدات مردمی که در آستانه قرن بیست و یکم میلادی زندگی می کنند بر پایه باور های دینی و سنت های کهن مذهبی و احساسات تند و آتشینی بنا شده است که از اجداد ما به ارث باقی مانده و با منطق و عقل فرسنگ ها فاصله دارد. بشر از نظر معتقدات دینی ، هنوز در عصر معجزات زندگی می کند. باور این مطلب که خسوف و کسوف از معجزات الهی است و یا مردم عاد و ثمود، به مجازات گناهانی که مرتکب شده بودند ، به امر خدا یک شبه از صحنه ی گیتی محو شدند و بسیاری دیگر از این قبیل ، هنوز پایه اعتقادی دینی غالب مردم جهان ما را تشکیل می دهد. آنچه مانع بیداری مردم و تفکر و تعقل در ارزیابی معتقدات متعصبانه دینی و مذهبی است، در درجه اول حضور دائمی باورهای موروثی در کلیه شئون زندگی بشر است. از اولین سخنانی که مادران به نوزادان خود می آموزند، تا آخرین جملاتی که بر جنازه ی آنان تلقین می شود ، از نخستین درس هایی که اطفال در دبستان ها فرا می گیرند تا نمایشات و فیلم های تلویزیونی ، امواج ماهواره یی و حتی عبادت گاه هایی که به عنوان آثار تاریخی در ایام تعطیل و مسافرت ها از آن بازدید می شود، همه و همه اثر تلقینی خلسه آور و مخدر تدریجی خود را بر قوای دماغی و ضمیر باطن شخص باقی می گذارند و جهت اعتقادی او را تنها به یک سوی منحرف می نمایند .آنچه این دستگاه های تلقینی دینی را در طول عمر تقویت و تغذیه می نماید و آتش معابد را همیشه فروزان نگاه می دارد، کوشش بی حد مکتب داران دین و متولیان مذهبی است که منافع اقتصادی و دنیایی خود را در سکون معتقدات دینی و اشاعه باور های خرافی می دانند و آخرین توانایی خود را در پایداری و زنده نگهداشتن آن به کار می برند.
خب تعریف احتیارهمینه دیگه
اختیاربین بدی وخوبی/راه درست ونادرست
اصلامسئله انتخاب ازاینجاشکل میگیره دیگه.کارخوب انجام بدی پاداششوبگیری وکاربدانجام بدی سرزنش بشی و...
قبول ندارم حرفتو شمامیگی اصلااختیاروجودنداره درصورتی که زندگی ماپرازاختیاراته که همین اخیتارات زندگی ماروشکل میده
من الان دارم آهنگ گوش میکنم حس خوبی دارم میتونم آهنگو عوض کنم ولی نمیکنم چون حسم خوبه این حس خوب مث پاداش کارخوبه
پس ماهم توزندگی حق انتخاب داریم که تشویق بشیم یاتنبیه
چون خدا دوستمون داره.
رجاشومتوجه نشدی دوباره میگم
...
Similar threads
Similar threads
-
-
با استدلال ناجا درباره کراوات، این نیرو نیز باید از پوشیدن لباس فرم منع شود- شروع شده توسط coherent
- پاسخ ها: 2
-
-
-
