phalagh
مدیر بازنشسته
سخـﻦرانی حجـﺔ الاسلام سید محمد انجوی نژاد
به مناسبت شب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها - جمعه 17/03/13
به مناسبت شب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها - جمعه 17/03/13
***************************************************************
مقدمه
مقدمـﻪای که عرض مـﻰکنم عنوان بحث را مشخص مـﻰکند.
1. یک عده اعتقاد دارند که خداوند تبارک و تعالی ما را در کرﻩی زمین قرار داد و یک سری از لذﺕها، یک سری از خوﺏها و خوبـﻰها و یک سری از مسایل شادﻯبخش را در کرﻩی زمین برای ما قرار داد و بعد گفت که اصل این را من در آخرت گذاشتـﻪام، اگر کسی به سمت این لذﺕها، به سمت این خوبـﻰها و به سمت این شادمانـﻰها نرود، من قول مـﻰدهم که در آخرت جبران کنم و اسم ایـﻦها را گناه گذاشت، که در زبان عربی به آن ذنب مـﻰگویند.
ذنب یعنی دُم، چرا به گناه دم مـﻰگویند؟ به این دلیل که مـﻰگویند گناه دنباله دارد: هذا مقام من تداولته ایدی الذنوب. امام سجاد – علیه السلام – در مناجات تائبین مـﻰفرمایند ایـﻦجا جاﻯگاه کسی است که گناهان دست رشتـﻪاش کردﻩاند، همین بازی که بچـﻪها مـﻰکنند که توپ نباید زمین بیافتد. مـﻰفرمایند گناه نمـﻰگذارد كه انسان به زمین تقوا برسد یعنی اگر انسان به سمت یک گناه برود، و بعد بخواهد ترک کند، گناه اولی او را به دست یک گناه دیگر مـﻰدهد. بحث ما گناه نیست. این نظریه را باز کرديم که مـﻰگویند گناه یک چیز لذﺕبخش است و خدا فرموده این محرمات را مرتکب نشو، تا من روز قیامت جبران کنم. پس ایـﻦطور که ایـﻦها مـﻰگویند یعنی ما در دنیا جلوی برخی از شهواﺕمان را مـﻰگیریم، بعضی از چیزها را نمـﻰخوریم، مثلاً مـﻰگویند مشروبات الکلی نخور تا در قیامت یک مشروب الکلی به تو بدهیم که درصدش خیلی بالاتر است، دنبال شهوات نرو، شهواتی که در قیامت برای تو جور مـﻰکنيم خیلی خیلی مرتـﺐتر است. این یک نظریه است، یعنی در حقیقت ذنب یا گناه را یک چیز شیرین و لذﺕبخش مـﻰدانند که ما به خاطر ایـﻦکه به شیرینـﻰها و لذﺕبخشـﻰهای آخرت برسیم، خودمان را کنترل مـﻰکنیم.
2. نظریـﻪی دوم مـﻰگوید که اصلاً چنین بحثی نیست. بحث بر سر این است که بعضی چیزها در دنیا ظاهرش شیرین است، اما نه برای آخرت، که برای دنیای ما هم مضر است. ایـﻦجا است که کلمـﻪی تقوا مطرح مـﻰشود. تقوا یک کلمـﻪی اعم است و خیلی بالا است و زیرمجموعه دارد. تقوای ستیز داریم، تقوای پرهیز داریم، که این بحـﺚها را قبلاً شنیدﻩاید. یکی از زیرمجموعـﻪهای تقوا به معنای کنترل است، کنترل نفس از منهیات، يعني چیزهایی که خدا نهی کرده است. پس بحث ما اثرات کنترل است. اثرات زيادي بر کنترل مترتب است که ما در حد بضاعت و وقت صحبت مـﻰکنم.
اول باید کلمـﻪی ترس را معنا کنیم، شما به این قسمت از دعا دقت بفرمایید: بسم الله الرحمن الرحیم یا من لا یرجی الا فضله و لا یخاف الا عدله. ای کسی که هیـﭻکس در عالم هیچ امیدی ندارد مگر به فضل تو و هیـﭻکس در عالم هیچ ترسی ندارد مگر از عدل تو. آدم چـﻪطور مـﻰتواند از خدا بترسد؟ این سؤال خیلی مهمی است، ما از پدر و مادرمان نمـﻰترسیم، هر چـﻪقدر هم جنایـﺖکار باشیم مـﻰگوییم اگر کار ما دست پدر و مادرمان بیافتد مسئله حل است. مگر مـﻰشود که از خالق این مهر و محبت ترسید؟ در یکی از تکـﻪهای تاریخی در کتب عرفانی آمده که عابدی در حال عبادت بود، خدا دید که این عابد حال خیلی خوبی پیدا کرده، به او الهام کرد که بندﻩی من آیا مـﻰخواهی پردﻩی اعمالت را کنار بزنم تا هیـﭻکس دیگر به تو نگاه هم نکند. این عابد خداشناس هم سرش را بالا کرد و گفت مـﻰخواهی من هم به مردم بگویم که تو چـﻪقدر محبت داری و مهربانی تا هیـﭻکس تو را عبادت نکند. خدا فرمود نه تو و نه من اين كار را نميكنيم.
آدﻡهای مریض هستند که شکنجه مـﻰدهند، آدﻡهای عادی کوچـﻚترین شکنجـﻪای که ببینند دلشان رحم مـﻰآید، اصلاً طاقت ندارند، چـﻪگونه ممکن است از مرکز مهربانـﻰها شکنجه بدهند آن هم امثال شما را؟ ممکن نیست. ما از چه باید بترسیم؟ بله، یک سری از آیات قرآن هست که به عدﻩای مـﻰگوید شما باید بترسید. مشرکینی که آیات قرآن را مسخره مـﻰکنید! بترسید.
البته من همین بحث را که آماده مـﻰکردم یک بحث جدید هم درآوردم که ان شاء الله اگر مناسبتی بود به آن هم بپردازیم، تحت عنوان چگونه بترسیم؟ یا کمی بترسیم!
عدل یعنی یک چیزی که اتفاق مـﻰافتد. مثلاً من مـﻰگویم اگر خودم را از این بالا با سر پایین بیندازم، چون خدا کریم و ارحم الراحمین است دردم نمـﻰگیرد. عدل مـﻰگوید سرت که به زمین خورد دردت مـﻰگیرد، همین مخی هم که نداری تکان مـﻰخورد، بی زحمت همان بالا بنشین! عدل این است. ولی وقتی سراغ افعال خداوند مـﻰآییم و عدالت را در خدا مـﻰبینیم مـﻰگوییم از عدل تو مـﻰترسیم اما باز همین جا ائمـﻪی معصومین – علیهم السلام – یک مفر قرار دادﻩاند و فرمودﻩاند الهی عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک، یعنی ما از عدل هم فرار مـﻰکنیم و به دنبال فضل هستیم.
در ادامه ی همین دعا آمده که جللت ان یخاف منک الا العدل. معصوم – علیه السلام – مـﻰفرماید تو منزهی از ایـﻦکه کسی از تو بترسد، مگر از خودش و عمل خودش.
تو خودت خودت را از بالای منبر به پایین پرت کردی بنابراین اگر سرت درد گرفت ربطی به خدا ندارد، اعمال خودت است. در آیات قرآن هم داریم که مـﻰفرماید این جهنمی که ما برای شما به تصویر مـﻰکشیم، هیزمش از اعمال خودتان تهیه مـﻰشود. پس این ترسی که داریم ترس از عمـﻞکرد خودمان هست و عدالتی که ممکن است جاری شود.
*************************************