ابتدا مراحل خلقت انسان
آیه 20 سوره روم:
و از نشانه هاى او اين است كه شما را از خاك رس (تراب) آفريد
تراب= خاک رس قبل کوزه گری
آیه 2 سوره انعام:
اوست كسى كه شما را از گل (طین) آفريد
طین = گل پس از خیس کردن خاک رس
آیه 26 سوره حجر:
و در حقيقت انسان را از گلى خشك (صلصال) از گلى سياه و بدبو (حما مسنون) آفريديم
حما مسنون = گل سیاه شده قبل از سفال گری
صلصال = گل خشک شده مانند کوزه و خشت
اما در مورد سئوالی که از من پرسیدی که من به چه دردی میخورم.
هدف ما رسیدن به یک جامعه آرام هست.
به امید آرامش و ایرانی که در آن صداهای مختلف در آزادی شنیده شود.
باشه آيه هاي قراني كه آوردي قبول.
لامصب سياست يه طوري هست كه هر جاشو بگيري از اون ور در ميره.
الان ميخواي بگي جامعه دست مذهبيونه و بقيه دارن خفه ميشن.چون نميتونن دهنشونو باز كنن.
اونايي كه آزاد فكر مكينن چقدر آزاد فكر ميكنن.يني ميخوام بگم اين ازادي ميخواد به چي برسه ؟به آرامش؟
ما جامعه آزاد نداريم.تو بقيه مملكتا كه جامعه ازاد دارن به كجا رسيدن؟پس چرا اون ازادي كه ماها رويامونه هيچ وقت نتونسته حق يه سياه پوست رو ادا كنه.
همه سنگ اين آزادي رو به سينه ميزنن الا رعايت كردنشو.
اگه شما يه نقدي يا حرفي داري بيا بگو.بيا كامل بگو و درست بحثو مطرح كن.درست جواب بده و درست بشنو.
شما نوشتي به اميد آرامشي و ايراني كه در آن صداهاي مختلف در آزادي شنيده شود.
فعلا كه خود تو داري صداي مذهبيون رو ميشنوي ولي اصلا ازادي و آرامشو رعايت نميكني.
توي اون آزادي شما، صداي فكر مذهبيون جايگاهي نداره.چه برسه به اينكه گفته شه و بنا بر آزادي كاري به كار كسي نداشته باشيم!!!!!
اصلا آزاديه.كسي به كسي كاري نداره اين يني هر كس هرجا دلش خواست هر كاري كه خودش فكر كرد درسته رو انجام بده.اين يني آزادي شما.
فرگشتو از حرفاي خودت خوندم.اگه درست متوجه نشدم پس به درست نوشته نشدنش برميگرده.
الان خود تو توي همه جوابايي كه دادي ميخواستي يه جوري به همه بگي كه اين موضوع به اين شكله و بايد نگاه اين شكلي بهش داشتت.يني همون كاري كه فكر ميكني مذهبيون با بقيه انجام ميدن رو تو داري راجع به تفكرات خودت پياده ميكني.پس نگو آزاديه.نگو صداهاي مختلف شنيده شود.چون كلا يه سري ادما هستن كه خوششون نمياد يه سري حرفارو بشنون(چه مذهبي چه معتدل چه غير مذهبي).پس نگو ازادي داريم يا نداريم.
نگو كه ميخواي همه يك دست فكر كنن يا يك انديشه نزديك بهم داشته باشن كه اينطوري ميشه به آرامش زسيد.نه اينطور نميشه.چون هميشه يه سري منافع در ميون هست.اين منافع ميتونوه گاه براي شخصبي باشه گاه ميتونه براي يك جامعه رقم بخوره.
خواهش ميكنم بهم نگو كه اگر آزادي وجود داشته باشه و صداهاي مختلف رو بشه شنيد هيچ كس بهت نميگه بالا چشمت ابرو هست.
ولي به نظر من اينطور كه از حرفات فهميدم چون تو از قانون الاني كه وجود داره خوشت نمياد به همين خاطر نسبت بهش جبهه گرفتي و ميگي هر آزادي باشه به غير از ايني كه تو الان قبولش نداري.
ببين كلا اينور بزني يار گله داره اونور بزني يار گله داره.
تو براي اينكه آزادي رو مفهوميتر كني مطمئنا به اشتباهاتي كه الان داره توي اين جامعه رقم ميخوره دامن ميزني و اينطوري ميخواي چهره شو هرچه بيشتر خراب كني تا بگي : ديدي گفتم اين غلط بود.
ولي اينو بدون امان از اون روزي كه حرف تو (آزادي دلخواهت)پياده شه بعد وضع از ايني كه هست اسفناكتر شه.
نگاه و ديدگاه تورو قبول ندارم.ميدوني چرا؟
چون ميخواي كلا يه قانوني رو پيدا كني كه براي ميليونها جمعيت و اتفاق يك جواب واحد داشته باشه.كلي حرف ميزني اما جزئي مثال ميزني.ميگي ميليونها حيات در سالهاي مختلف از بين رفتن اما دي ان اي ماهي به چه دردي ميخوره.
واسه همين نگاه كلي اشتباهت به من ميگي مذهبيون تندرو.
من اگه از مذهبيون تندرو بودم اون چهارتا آيه اي كه گذاشتي رو خودم زودتر از تو ميزاشتم كه توي اين پستم نگم تو درست ميگي.
راستي اون جامعه اي كه ميگي هيچ انساني حرف خود را برتر از ديگران نداند و به صورت قانون به خورد مردم نده و از طرفي افكار آدمي مثل توام كه خدا رو قبول نداره بعد همه دارن خوب و خوش در كنار هم زيست ميكنن بعد همه يك دستن و همه حرفا شنيده ميشه ولي كسي سعي نميكنه دهن اون يكي رو ببنده بعد آرامش هم وجود داره همون
نداشتن خود بزرگ بيني و ديگر كوچيك بيني مسلموناس
همون رعايت حقوق ديگران در اسلامه
همون محبت و كمك تعريف شده توي اسلامه.
فقط فرقش اينه كه چون يه سري چهره اسلامو خراب كردن تا ميگي اسلام همه پس ميزنن.
توي اين اسلام هيچ وقت زوري به كسي گفته نشده.عدالت مطلقه.
اما چون نميتوني ببيني(براي منافعت)نميتوني پيادش كني(به خاطر اخلاقت)اصلا قدرتشو نداري كه عدالتو رعايت كني به همين خاطر فكر خيليارو خراب ميكني.آقاي وكيل منظور از جمله آخرم تو نبودي.كلا دلم براي مذهبي به اسم اسلام سوخت كه چه راحت هر كس هر بلايي كه ميخواد سرش مياره.بعد اون هر كس خبر نداره كه با افكار آدماي ديگه چه ميكنه.
تو ميخواي دليل هركاري رو بدوني.باشه عاليه.اصلا اين سفارشو يكي از بزرگان مذهبيون به اسم علي هم گفته ،
گفته گمشده مومن حكمت اموري هست كه اتفاق ميافته.
اما من از تو ميخوام كه هرجايي كه ميخواي راجع به موضوعي بگي كه چرا اينجوري اتفاق افتاده در مقام يا جايگاهي باش كه بتوني علتشو بگي.يني يه جورايي به اون حادثه احاطه داشته باش كه بدوني صفر تا صدش چجوري بوده بعد بگو آزادي انديشه نيست،يه سري حرفا چون به نظر بعضي آدما برترن بايد قانون شن و ...
مثلا اينجا نگو خواب ديدن (از نظر روانشناسان)يه سري فعل و انفعالات مغزه/احساسه/خاطرس نه اوني كه مذهبيون ميگن جدا شدن روح آدمي از جسم انسانه ورفتن به جاهايي كه تاحالا نرفته.
تو كه هنوز نميدوني خواب ديدن يه سري افراد واقعا خاص هست نميتوني واقعه خواب ديدن رو خوب و كامل تفسيرش كني.چون هيچ احاطه اي به اون يه سري افراد نداري و صفر تا صد كارو نميدوني چيه.
ماها خيلي خوب با حدس و گمان يه سري چيزاي مطلق مثه اعتماد(از لحاظ اخلاقي)بهم رو از بين ميبريم.