آهنگ ساز بسیار پر ذوق جهان Yann tierson

shs1366

عضو جدید


سرگذشت یان تیرسون:
چرا فیلم باید موسیقی داشته باشد؟ مگر سكوت مطلق چه چیزی كم دارد كه فیلمسازی همچون ‍”ژان پیر ژونه” هم برای خلق شاهكار ِ “سرنوشت شگفت انگیز ِ املی پولن” به سراغ آهنگ سازی می رود به نام “یان تیرسن”، تا آن چه را كه تصاویر و دیالوگ های فیلمش از بیان آن ناتوانند، موسیقی توصیف كند؟ “یان تیرسن” آهنگ ساز مینیمالیستِ فرانسوی‌ست كه موسیقی زیبا و به یاد ماندنی اش در فیلم ” سرنوشت شگفت انگیز ِ املی پولن” ، نامش را در فهرست آهنگ سازان مشهور جهان قرار داد.
روزی “ژان پیر ژونه” در اتوموبیلی نشسته بود كه ضبط صوتش یكی از آلبوم های “یان تیرسن” را پخش می كرد، از آن موسیقی خوشش آمد و سریع با جوان هنرمند هم وطنش تماس گرفت، اما آهنگ ساز جوان ِ اهل “بریتانی” سرش شلوغ بود و داشت آلبوم جدیدش را تنظیم می كرد. هم نمی توانست پیشنهاد وسوسه برانگیز”ژان پیر ژونه” را رد كند و هم زمان زیادی برای تنظیم آهنگ فیلم نداشت.در نهایت قطعاتی از آلبوم های قبلی اش را انتخاب كرد و چندتایی هم قطعه ی جدید نوشت.نتیجه خوب از كار در آمد و قطعات انتخابی آن قدر با ” املی پولن” جور در می آمد كه انگار “تیرسن” قبل از آشنایی با “ژونه” می دانسته قرار است برای فیلمش آهنگ بسازد. “املی پولن” خدمتكار ساده ی رستورانی ا ست در محله ی “مون مارت” پاریس كه مادرش را در همان روزگار كودكی از دست می دهد و به كمك پدرش بزرگ می شود.”املی” جوانی را به تنهایی سپری می كند اما تمام فكر و خیالش كمك كردن به آدم هایی‌ست كه گرفتار نوستالژی ای هستند مربوط به زمان های از دست رفته ی گذشته.”املی” ناگهان عاشق می شود ، مرد دلخواهش را پیدا می كند و این بار به داد دل ِ تنهای خویش می رسد.”سرنوشت شگفت انگیز املی پولن” با استقبال خوبی روبرو شد ، طوری كه در دو ماه اول اكرانش ۴ میلیون نفر برای دیدن فیلم به سینماهای فرانسه هجوم آورند. در نهایت با فروشی ۲۱ میلیون پوندی ، فیلم “پرل هاربر” را كه رقیب اصلی اش در سال ۲۰۰۱ به حساب می آمد، با فروشی دو برابر شگفت زده كرد.
نقش موسیقی “تیرسن” در موفقیت فیلم “ژونه” انكار ناپذیر است.موسیقی ساده ی فیلم “املی” ورق را برای آن دسته از موسیقیدانانی كه پیچیدگی و ابهام را از الزامات موسیقی خوب می دانند بر می گرداند و با جسارت تمام اثبات می كند كه برای نوشتن یك موسیقی خوب و انسانی آن چنان نیازی هم به سمفونی های پرزرق و برق و ده ها نوازنده ی قهار نیست.با سازهای معمولی و گاه دور از ذهن هم می شود به همین سادگی موسیقی انسانی نوشت. ذوق می خواهد و كمی جسارت. “زبیگنیف پرایزنر” آهنگ ساز لهستانی فیلم های “كریستف كیشلوفسكی” در رابطه با موسیقی انسانی می گوید:”به آسانی می شود برای فیلم موسیقی نوشت، اما سئوال اینجا است كه چرا اصلا فیلم باید موسیقی داشته باشد.ارتباط بین فیلم و موسیقی كاملا متافیزیكی است، چون شما هیچ گاه موسیقی را نمی بینید بلكه آن را احساس می كنید.به عقیده من بهترین موسیقی برای فیلم ، سكوت مطلق است.موسیقی اغلب فیلم های آمریكایی را آهنگسازانی همچون جان ویلیامز نوشته اند و همه جای فیلم، موسیقی است كه به شما می گوید چه طور فكر كنید و چه احساسی داشته باشید.در صحنه ای ترسناك، بوق و كرنای رعب انگیز و در صحنه ای عاشقانه، نغمه ای رمانتیك به كار می برند، اما من به سخن بودلر نویسنده فرانسوی معتقدم كه می گوید:”دغدغه هنرمند باید این باشد كه آنچه را كه احساس می كند ، تشریح كند و نه آن چه را كه می بیند”.”(۱)موسیقی “یان تیرسن” در این فیلم برای آن ساخته نشده است كه به شما بگوید چه احساسی داشته باشید و چه طور فكر كنید ، برعكس، موسیقی فیلم “املی” تلاش می كند تا آن گوشه ای از احساس املی را كه تصاویر از توصیف كردن آن عاجزند، تشریح كند. اگر قرار باشد “املی پولن” را در سكوت تماشا كنید، همان بهتر كه از خیر دیدنش بگذرید.موسیقی در این فیلم جزء جدا نشدنی احساس و ادراك “املی پولن” است و نبودش خلاء عظیمی در شناخت شخصیت اول فیلم ایجاد می كند.او در باره موسیقی فیلم معتقد است: “من نمی توانم قطعه ای بنویسم كه از قبل گفته باشند:« با صحنه ای جور در بیاید كه دختری در آن گریه می كند.» به من چه مربوط كه دختری گریه می كند.من شاید یك قطعه ای نوشته باشم برای یك لحظه غم انگیر، اما این قطعه به هر حال متعلق به احساس من است و خدا را چه دیدید شاید با آن صحنه هم جور در بیاید.”



[/FONT][/URL]






زندگی نامه ی یان تیرسون:
“یان” متولد ۲۳ ژوئن ۱۹۷۰ است و در “بریتانی” به دنیا آمد.زیاد اهل درس خواندن نبود اما پس از یاد گرفتن ویولون، پیانو و رهبری اركستر، استعدادش را نشان داد و در كنسرواتوار محلی شاگرد نمونه شد. می گوید:”من به كنسرواتوار می رفتم و برای من كلی مزایا داشت.البته زیاد حرفه ای نبود اما باعث شد تا چیزهایی را بشنوم كه ممكن بود تا آخر عمر هم به گوشم نرسد.بعد از آن، برای چند گروه ساز زدم و به كنسرت های متعددی می رفتم.” بر خلاف فضای كلاسیك سال های هشتاد ِ منطقه ی “رن” ، از موسیقی راك خوشش آمد و شیفته ی گروه هایی چون “استوگز” و “ژوی دیویژن” شد، در مورد این گروه ها می گوید:”كارهایشان كاملا غریزی بود. موسیقی می نواختند بی آنكه به تكنیك توجه داشته باشند، فقط از آن لذت می بردند.” همین روز ها بود كه برای چند نمایشنامه و تاتر موسیقی نوشت و عضو چند گروه راك محلی شد اما اولین فعالیت جدی اش در موسیقی بر می گردد به سال ۱۹۹۵ كه مصادف بود با انتشار اولین آلبومش به نام “والس ِ هیولاها”.”تیرسن” در این آلبوم بیشتر قطعاتی را كه از قبل برای نمایشنامه ها و تاتر ها نوشته بود استفاده كرد.وی كار دوم خود را سال بعد ارائه داد و اسمش را گذاشت:”جاده ی آبشارها”. اما هر دوی این آلبوم ها خیلی مورد توجه منتقدان قرار نگرفتند تا این اینكه آلبوم” فانوس دریایی” را در سال ۱۹۹۸ منتشر كرد و شهرت خوبی هم برایش به همراه داشت.قطعه ی “تك فام” این آلبوم ساخته ی “دومینیك اِی” بود و با اقبال خوبی روبرو شد و شبكه های رادیویی آن را مرتبا پخش كردند.آلبوم بعدی او به نام “همه چیز آرام است” در ۲۳ مارس ۱۹۹۹ منتشر شد كه ریتم نسبتا متفاوتی داشت و بیشتر “راك ان رُل” بود. “یان تیرسن” تا سال ۲۰۰۱ و قبل از موفقیت موسیقی فیلم”املی پولن” ، در فرانسه به خوبی شاخته شده بود.او اتفاقا تا آن زمان برای چند فیلم هم موسیقی ساخته بود.”اریك زونكا” قطعاتی از آلبوم ِ “جاده ی آبشارها” را برای شروع فیلم ” زندگی رؤیایی ِ فرشتگان” كه برنده ی جشنواره ی كن هم شد، استفاده كرد. موسیقی فیلم “آلیس و مارتین” ساخته ی “آندره تشینه” و آهنگ فیلمی از “كریستین كریر” نیز از آثار “تیرسن” ِ جوان است، اما تنها پس از فیلم “سرنوشت شگفت انگیز املی پولن” بود كه آوازه ی جهانی پیدا كرد و برای برگزاری كنسرت به كشورهای متعددی رفت.”یان تیرسن” داشت بر روی آلبوم پنجم خود به نام “مفقود” كار می كرد كه “ژان پیر ژونه” به او تلفن كرد و به او پیشنهاد همكاری داد.”یان تیرسن” وقت كمی داشت اما توانست با انتخاب قطعاتی از آلبوم های قبلی و آلبوم در دست كارش و نوشتن چند قطعه ی جدید ، اثر خوبی به جای بگذارد.او برای آلبوم “مفقود” كه بیشتر اكسپرسینونیستی بود، از هنرمندانی چون “دومینیك اِی” دعوت به همكاری كرد واز اركستر سمفونیك وین نیز استفاده نمود.:یان تیرسن” بعد از فیلم “املی” در سال ۲۰۰۳ برای فیلم” بدرود لنین!” ساخته ی كارگردان آلمانی “ولفگانگ بكر” موسیقی ساخت و جدید ترین آلبومش را دو سال بعد در سال ۲۰۰۵ منتشر كرد و آن را “بازیافته گان” نامید.او در این آلبوم از صدای خوانندگانی چون “لیزا فریسر”،”جین بیركین” و “دومینیك اِی” استفاده كرده است و با انتخاب نام “بازیافته گان” گویی آن چه را كه در آلبوم پیشین خود گم كرده بود،باز یافته است.”تیرسن” هم اكنون در پاریس زندگی می كند و ترجیح می دهد برای خودش كار كند و زیاد درگیر موسیقی فیلم نشود.او در این رابطه می گوید:”من زیاد به این كار مایل نیستم.می خواهم آزاد باشم و از قبل مشخص نباشد كه چه كاری را قرار است انجام بدهم. كارگردان از این كار خوشش نمی آید و من هم دوست ندارم كه كسی برایم خط و مشی تعیین كند”. “تیرسن” معتقد است كه همه می توانند موسیقی بسازند، او می گوید:”هر كسی می تواند با توجه به امكاناتش كاری بكند.به دیگران گوش ندهید و تلاشتان را بكنید.با كمك نرم افزارهای موسیقی آلبومی درست كنید. وسائل تكنیكی و نرم افزارهای آنچنانی آن قدر ها هم اهمیت ندارند.امروزه با كامپوتر همه چیز در دسترس است و هیچ مرزی نیست، همه ی مردم می توانند موسیقی بسازند، عجله كنید.”
موسیقی “یان تیرسن” برگفته از تِم های فولكلور و موسیقی ملی فرانسه است.علاقه ی خاص او به آكاردئون و سازهای محلی به آهنگ هایش روح و حس ِ فرانسوی می دهد و آدمی را یاد موسیقی های خیابانی و كافه های فرانسه می اندازد.سادگی موسیقی اش فریبنده است، چرا كه بر خلاف ساختار ساده ی آهنگ و سادگی گوش فرا دادن به آن، پیچیدگی ای در احساس آن نهفته است.”تیرسن” را از این جهت با آهنگ ساز مینیمالیست ِ معروف فیلم “پیانو” یعنی “مایكل نیمن” مقایسه می كنند، تا جایی كه به او لقب “مایكل نیمن فرانسوی” داده اند.او خود در این رابطه می گوید:” از كارهای اولیه ی “مایكل نیمن” خوشم می آید، او با یك انرژی دیگری به سراغ موسیقی كلاسیك رفته و موسیقی اش بیشتر به راك نزدیك است ، اما به هر حال فكر نمی كنم كه موسیقی ما آن قدر ها هم به هم نزدیك باشد.” بیشتر قطعات “تیرسن” كوتاه و ساده اند، او خود می گوید:”قطعات من كوتاه اند چون دوست ندارم تِم هایم را توسعه بدهم.وقتی یك ملودی به ذهنم می رسد ، دلم می خواهد همانطور دست نخورده بماند، برای همین یا آن را تكرار می كنم یا به همان مقدار كه هست نگهش می دارم و اگر غیر از این باشد همانی می شود كه می گویند:موسیقی برای موسیقی.ایده ای داری و آن را به ماكزیمم مقدار ممكن طول و بسطش می دهی ، ممكن است این روش هم جواب بدهد اما من اهلش نیستم.برای من ملودی مثل یك جمله ی ساده ا ست یا حتا یك كلمه و من نمی دانم چه طور باید یك كلمه را تشریح كرد.برای همین ترجیح می دهم همانطور بماند و دستش نزنم”.
”والس املی پولن” كه تِم اصلی فیلم را تشكیل می دهد، به سه فرم نوشته شده است. ویژگی فرم اول آن اجرای پر رنگ آكاردئون است كه بیشتر از دیگر قطعات به گوش می رسد و به فیلم حسی فرانسوی می دهد.قطعات” هیچ وقت آن جا نرفته ام”،”عصر ِ جشن”،” نه به این سادگی” از آلبوم “جاده ی آبشارها” انتخاب شده اند و قطعه ی اصلی آلبوم “والس هیولاها” هم با همین نام در فیلم به كار رفته است.”روزهای غمناك” از قطعاتی است كه چندین ساز مختلف آن را اجرا كرده اند، و آهنگ های مختلفی هم از آلبوم “فانوس دریایی” و “مفقود” انتخاب شده. تنها قطعه ی موسیقی فیلم “املی” كه “تیرسن” آن را نساخته ، آهنگی است رمانتیك مربوط به سال ۱۹۳۱ به نام “گناهكار” كه اغلب در آن رستورانی پخش می شود كه “املی پولن” در آن جا كار می كند. پیانو، كاریون، بانجو، ماندولین، گیتار، هارپسیكورد، ویبرافون، آكاردئون، گیتار باس و ملودیكا از سازهایی است كه او برای موسیقی این فیلم استفاده كرده.موسیقی فیلم “سرنوشت شگفت انگیز املی پولن” بیشتر یك موسیقی فرانسوی است چرا كه برای ساخت آن از ملودی های محلی و ملی فرانسه استفاده شده است وبعضی از سازهایی كه برای اجرای آن به كار رفته، فرانسوی اند. موسیقی این فیلم حسی دارد میان بی خیالی و حس مالیخولیایی.حس بی خیالی و بی تفاوتی ِ موسیقی فیلم، حزنی در بر دارد كه آدم را یاد دنیای تنهای انسان های زمان امروز می اندازد، انسان هایی كه ساعت های بیشماری را تنها به سینما می روند، تنها قدم می زند، و تنها در گوشه ی كافه ای در محله ی “مون مارت” پاریس مشغول نوشیدن یك لیوان قهوه اند و این جمله ی معروف فرانسوی را به ذهن می آورد كه “آری، زندگی همین است!”.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Similar threads

بالا