آشنایی با یکی از گمنام ترین و برجسته ترین شاعران عاشورایی

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
تیری که بر دل شه گلگون قبا رسید
اندر نجف به مرقد شیر خدا رسید

چون در نجف زسینه ی شیر خدا گذشت
اندر مدینه بر جگر مصطفی رسید

زان پس که پرده ی جگر مصطفی درید
داند خدا که چون شد از آن پس کجا رسید

هر ناوک بلا که فلک در کمان نهاد
پر بست و بر هدف همه در کربلا رسید

یک باره از فلاخن آن دشت کینه خاست
آن سنگ های طعنه که بر انبیا رسید

با خیل عاشقان چو در آن دشت پا نهاد
قربانی خلیل به کوه منا رسید



شايد اين نخستين بار باشد كه اين ابيات شورانگيز و پرقدرت را مي خوانيم. ابياتي كه با تمام زيبايي و شكوه تاكنون آن طور كه بايد مورد مداقه قرار نگرفته اند. شاعر اين ابيات مردي ست بس پارسا، فقيه، عالم و هنرمند. نامش «میرزا محمد تقی حجت الاسلام» و تخلصش «نَيّر» است. نير از شاعران دوره قاجار است و عمده محتواي شاعرانه او توجه به اهل بيت(ع) و به ويژه حضرت سيدالشهدا(ع) است. متاسفانه شعر و شخصيت نير به دلايلي، آن طور كه بايد مورد توجه محافي ادبي و دوستداران شعر واقع نشده است.

رضا شيباني اصل، شاعر و نويسنده تبريزي در گفتگو با خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه اذربايجان شرقي، به تبيين و بررسي زندگي، شعر و شخصيت «نير تبريزي» پرداخت:

«نيّر تبریزی» شاعری از خاندان مبارزه با بابیت

میرزا محمد تقی حجت الاسلام متخلص به «نیر» در سال 1248قمری (1213شمسی1843میلادی) در تبریز به دنیا آمد. پدرش فقیه و فیلسوف نامدار «ملا محمد مامقانی» رییس علمای شیخی بود. همو که در جلسه ی معروف علمای آذربایجان با «سید علی محمد باب» -که با تدبیر امیر کبیر در حضور «ناصرالدین میرزای ولیعهد» در تبریز برگزار شد- حضور داشت. وي از نقش آفرینان اصلي مناظره ای بود که به افشای چهره ی باب و انابه و تضرع وی در حضور مردم انجامید و در نهایت از جمله مجتهدینی بود که فتوای اعدام باب را صادر کرده و آتش خونریزی و فتنه ای را که این سید ناخلف متوهم و پر مدعا برافروخته بود خاموش کردند.

رسيدن به درجه اجتهاد در 22 سالگی

میرزا محمد تقی از شانزده سالگی به مدت 5 سال در نزد پدر به تحصیل علوم دینی مشغول شد و پس از فوت وی در 22سالگی به نجف رفت و پس از رسیدن به درجه اجتهاد به تبریز باز گشت. با وجودی که همزمان با بازگشت وی برادر بزرگش مرجعیت دینی تبریز را بر عهده داشت با این حال امامت جماعت و نماز جمعه ی تبریز را بر عهده گرفت و با درگذشت برادر مقام مرجعیت متوجه وی شد. نیر تبریزی از اعاظم علمای زمان خود بود و اعلمیت وی به عنوان فقیه، ادیب و عارفی که در علوم غریبه صاحب کرامت است، او را از سایر مجتهدین زمانه ممتاز می کرد. در بزرگی مقام علمی او همین بس که عارف نامیي چون «سید علی قاضی تبریزی» از جمله شاگردان وی بوده است. سید علی قاضی تبریزی هم به نوبه ی خود شاگردان بزرگی را تربیت کرد که از آن جمله می توان به میرزا جواد ملکی تبریزی،علامه طباطبایی،آیت الله خویی،آیت الله دستغیب و آیت الله بهجت اشاره کرد.

نیر، علاوه بر مراتب علمی، در زهد و تقوای شخصی نیز شهره ی خاص و عام بود. به نحوی که پرهیزگاری عجیب او از مظاهر دنیوی، از او چهره ای آزاده و صاحب مناعت طبع رقم می زد. وی به شدت ساده زیست بود و از کوچک ترین تجمل و اشرافی گری پرهیز می کرد. به طوری که نقل است پس از مرگش به جز خانه ی مسکونی چیز دیگری نداشت و همین خانه نیز هزینه ی پرداخت وامی شد.

«خط» هنر دوم نیر

این فقیه شاعر علاوه بر این، خط بسیار زیبایی هم داشت. به طوری که «ادیب الممالک فراهانی» در وصف خط وی چنین می سراید:

رقمت ناسخ ریحان خط لاله رخان
برشکسته خط طغرای صفاهانی را

معروف است كه وی در اواخر عمر به فلجی دست راست مبتلا شده بود. اما علي رغم اين قلم به دست چپ گرفته و چنان می نوشت که گویند آثار دست چپ او از آثار دست راست قابل تشخیص نبود.

بازگشت به نجف... برای همیشه
این اندیشمند عصر قاجاری در روز جمعه دوازدهم ماه رمضان 1312هجری قمری (1277شمسی-1898میلادی) در تبریز درگذشت و بنا بر وصیت جنازه اش در نجف اشرف مدفون شد.

«وجهه برجسته علمي» يكي از دلايل مهجوريت «وجهه شاعري»

نیرتیزی از جمله فقها و علمای شاعری است که سایه گستری وجهه علمی و دینی اش موجب پنهان ماندن وجه شاعری وی شده است. فقیه و عارفی که علاوه بر مقام والای دینی و اشتهاری که به سبب شخصیت عرفانی خود در تاریخ عرفان شیعی دارد، آثاری برجسته نیز در حوزه شعر از خود بر جای گذاشته است. برجستگی این آثار ادبی به حدی ست که در مقام یک مطالعه ادبی- به دلایلی که ذکر خواهد شد- ما را متقاعد می کند که وی را در زمره ی بزرگ ترین شاعران نه تنها عصر قاجاری که عصر بازگشت ادبی قرار دهیم و با تاسف از خود بپرسیم که چرا نام شاعری چون او –بدین شیرین سخنی- کمتر در محافل ادبی شنیده می شود؟

http://tabriz.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=3563
 
آخرین ویرایش:

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
آثار و تصنیفات نیر:

مجموعه تالیفات و تصنیفات و سروده های نیر عبارتند از:
صحیفه الابرار، مفاتیح الغیب، لآلی منظومه، آتشکده، دیوان غزلیات، مثنوی در خوشاب، رساله ی علم الساعه، رساله لمح البصر، رساله ی نصرت الحق والفیه.
نیر به سه زبان ترکی، فارسی و عربی شعر گفته است. در این مجال به بررسی کلی دو مجموعه شعر نیر از منظر ژانر شناسی می پردازیم:

1- منظومه آتشکده: وقتي «شعر» قربانی «مرثیه» نشود

محتواي اين منظومه در رثاي حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و مصيبت خاندان آن حضرت است. قالب آن مثنوي بوده و در همان وزن معروف مثنوي مولوي سروده شده است. متاسفانه این مثنوی، علی رغم اجر و ارزش بسیار، آن گونه که باید به جایگاه واقعی خود در محافل ادبی نرسیده است.
گرچه شاعر در مثنوی آتشکده به دنبال روایت ماجرایی چون عاشوراست و انتظار داریم که عنصر تصویر و خیال و یک دستی زبان به سبک مرثیه نویسان کمرنگ باشد؛ با این حال با اثری روبرو هستیم که در توصیف یک واقعه ی جدی، هرگز از عناصر اصلی شعر فاصله نگرفته است. به طور مثال در توصیف «صبح عاشورا» در این مثنوی چنین آمده است:

چون سحرگه چهره ی صبح سپید
شد زپشت خیمه ی نیلی پدید

آسمان گفتی گریبان کرده چاک
در فراق آفتابی تابناک

خور زمشرق سر برهنه شد برون
چون سر یحیی میان تشت خون

پس ندا آمد که ای خیل اله
هین برون تازید سوی رزمگاه

بر رکاب پایمردی پا زنید
خویش را مستانه بر دریا زنید

هین برون تازید ای مستان عشق
باده می جوشد به تاکستان عشق

جرعه ای زان باده ی بی غش زنید
خود سمندر وار بر آتش زنید

هین برون تازید ای شیران جنگ
عرصه را بر روبهان دارید تنگ

ایها االلب تشنگان آب میغ
آب حیوان می رود از جوی تیغ

خواندن همین چند بیت شاید شما را با بنده هم عقیده کرده باشد. تصویر پردازی های زیبایی که پیش روست ما را قانع می کند که با شاعری بزرگ روبرییم که شعر را قربانی مرثیه نکرده است.
«گریبان چاک کردن» آسمان و «سربرهنه بیرون آمدن» خورشید و تشبیه آفتاب در سرخی فلق به «سر یحیی در تشت خون» حکایت از زیرکی شاعر دارد. شاعر به طور غیر مستقیم در حال تداعی اتفاقی است که در روز عاشورا خواهد افتاد. خصوصیت حافظانه تداعی و غیر مستقیم گویی همان چیزی است که در شعر مدرن نیز شاهد آن هستیم. در ضمن از همین چند بیت نیز می توان به «تشخص زبانی» شاعر پی برد. ترکیبی از زبان مثنوی نویسی مولوی و سعدی که با پس زمینه ای از سلاست و روان نویسی یک «ترک پارسی گوی» معجونی شیرین و دل چسب را در اختیار خواننده قرار می دهد. «ترک تازی» های زبانی شاعر نیز آشکار است. آوردن حرف اضافه «به» قبل از کلمه ی «تاکستان» و یا استفاده از کلمه ی ندای عربی «ایها» قبل از کلمه ی فارسی «لب تشنگان» از تهورات زبانی خاصی است که بیشتر «ترکان پارسی گوی» جسارت انجام آن را دارند. یا در توصیف شهادت حضرت ابوالفضل (ع )به چنین خیال آفرینی مست کننده ای دست می زند:

ناگهان «کافرنهاد»ی از کمین
کرد با تیغش جدا دست از یمین

گفت:هان ای دست رفتی؟...شاد رو!
خوش برستی از گرو... آزاد رو!

لیک از یک دست بر ناید صدا
باش کاید دست دیگر از قفا

لاابالی نیست دست افشانی ام
جعفر طیار را من ثانی ام
...
چون دو دست افتاده دید آن محتشم
گفت:دستا! رو که من بی تو خوشم

خصم اگر بردت زمن گو بازدار
مرغ دست آموز را با پر چه کار؟
شهپر طاووس اگر پرکنده شد
نام زیباییش زان پر زنده شد

اندر آن کویی که آن دلبر دروست
عاشق بی دست و پا دارند دوست


باز ده ای دست هین دستم به دست
تا به هم شوییم دست از هر چه هست


2- لآلی منظومه: اوج رندي شاعر
«لآلی منظومه» از دیگر آثار «حجت الاسلام» است. مجموعه ای ست از چند شعر در قالب ترکیب بند و غزل و قصیده و سایر قالب های شعری که به سه زبان فارسی، عربی و ترکی سروده شده است. غالب اشعار، عاشورایی و مرثیه ای ست و البته سروده هایی نیز در مدح امامان دیگر(ع)در آن به چشم می خورد. این اثر با یک ترکیب بند 28 بندی در مرثیه ی حضرت ابا عبدالله آغاز می شود و به دلیل داشتن ویژگی های منحصر به فرد -که ذکر آن خواهد رفت- از آثار ماندگار نیر است. مطلع اولین بند آن چنین است:

چون کرد خور، زتوسن زرین، تهی رکاب
افتاد در ثوابت وسیاره انقلاب

غارتگران شامبه یغما گشود دست
بگسیخت از سرادق زرتار خور طناب

کرد از مجره چاک،فلک پرده ی شکیب
بارید از ستاره به رخساره خون ، خضاب

کردند سر زپرده برون دختران نعش
با گیسوی بریده سراسیمه بی نقاب

چنانکه گفته شد «نير» غالبا با غیر مستقیم گویی و تداعی گری در صدد تصویر سازی های خیال انگیز از اتفاقات است. در این بند نیز با توصیفاتی ایهام گونه و هاله وار از صحنه ی غروب خورشید و آمدن شب و ظاهر شدن ستارگان، لحظات پس از شهادت امام حسین (ع) و آنچه را که بر اهل حرم گذشته است به شکلی حیرت آور و هنرمندانه توصیف می کند.

نیر نمی خواهد شبیه نوحه نویس های دیگر که در توصیف غروب عاشورا، از اسب افتادن امام و غارت شدن خیمه ها و بیرون دویدن دختران حرم را بی هیچ کم و کاست و خیال انگیزی به نظم در می آورند عمل کند.
او فقط به «نظم» در آوردن آنچه كه مورخان به «نثر» نوشته اند، بسنده نمي كرد. بلکه واقعه را به شکل شعری رندانه و منحصر به فرد، باز آفرینی می کند و همین نکته است که او را از تمام نوحه نویس های پیش و پس از خود متمایز می کند.

در همین بند، شاعر فرا رسیدن غروب خورشید را چنان رندانه توصیف می کند که ایهامی ست از وقایع بعد از شهادت. زمانی که رکاب توسن زرین و سرخ آسمان از خورشید تهی می شود در ارکان ستاره ها و سیاره ها، انقلاب اتفاق می افتد. شام (شب) مانند لشکری غارت گر طناب های خیمه ی زرتار خورشید را از هم می گسلند. فلک پرده ی شکیبایی کهکشان را پاره می کند و ستاره ها مثل قطره های خون رخساره ی آسمان را خضاب می کنند. ستارگان بنات النعش با گیسوان بریده و بی نقاب از سراپرده ی آسمان بیرون می دوند و ...

چنان که می بینید نوع توصیف غیر مستقیم و رندانه نیر بی بدیل است... این همان تداعی ست. تداعی آنچه اتفاق افتاده است. امام از زین اسب فرو افتاده و غارتگران شام به خیمه ها هجوم آورده اند. حنجره امام را بریده اند و خون محاسن او را خضاب کرده و دختران کشته کربلا از خیمه ها بیرون دویده اند.
این شیوه ی استادانه را حتی در «محتشم کاشانی» که این همه مورد عنایت شعر پژوهان فارسی زبان است نمی توان یافت. «نير» داراي چنان «رند»ی منحصر به فردي ست كه به جرات مي توان گفت هيچ مرثيه سراي ديگري قبل و بعد از او داراي اين ويژگي نيست. هنوز که هنوز است چه بسا ابعاد تحسین برانگیز این «رندی عظیم» از دید بسیاری از شعرپژوهان به دور مانده است و هنوز کسی را آن چنان که باید و شاید، راه به سراپرده ی عظمت نیر نیست.
وی یگانه شاعر «رند» در ادبیات عاشورایی است و اگر بگوييم «نير» حافظ شعر عاشورایی است، بي شك سخن به گزاف نگفته ايم.

رضا شيباني

http://tabriz.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=3565
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز

گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما

ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما

تا دست و رو نشست به خون می نیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما

این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز
شیرافکن است بادیه ابتلای ما

همراز بزم ما نبود طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما

برگردد آنکه با هوس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی گدای ما

ما را هوای سلطنت ملک دیگر است
کاین عرصه نیست درخور فرّ همای ما

یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس
آراسته است بزم ضیافت برای ما

برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت
چون شاه تشنه کار به شمر و سَنان نداشت
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نیر تبریزی

بهت ملائک


ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور

خاک بیزان به سر اندر سر نعش تو بنات
اشکریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور

ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سرت سرّ انا الله و سنان نخله ی طور

دیده ها گو همه دریا شو و دریا همه خون
که پس قتل تو منسوخ شد آیین سرور

شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز
بهر ماتمزده کاشانه چه ظلمات چه نور

پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید
خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور

تیر ترسا و سر سبط رسول مدنی
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور

تا جهان باشد و بوده است که داده ست نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور؟

سر بی تن که شنیده است به لب آیه ی کهف
یا که دیده است به مشکات تنور آیه ی نور؟

جان فدای تو از حالت جانبازی تو
در طف ماریه از یاد بشد شور نشور

قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت
حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور

گوش خضرا همه پر غلغله ی دیو و پری
سطح غبرا همه پر ولوله ی وحش طیور

غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح
دست حیرت به دل از صبر تو ایوب صبور

مرتضی با دل افروخته لاحول کنان
مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور

کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه در شیون و شور

انبیا محو تماشا و ملائک مبهوت
شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
S قدیمی ترین تابلو از واقعه عاشورا امام حسین (ع) 1

Similar threads

بالا