حسینیه باشگاه مهندسان ایران

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آن روز از کبوتر زخمی پری نبود

خورشید فاطمه که به این لاغری نبود!

شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش

فرقی که داشت این که جوان بستری نبود

آیا دلیل غصّه ی او زهر بوده؟ نه

از آن شراب، دردسر بدتری نبود

یک بی حیا و ظرف شراب و امام بود

اما به لعل لب، لب چوب تری نبود

یک شهر دشمن از همه جانب ولی دگر

چشم طمع که در پی انگشتری نبود

آنجا کشنده بود که در پیش دختران

می زد یزید چوب،… وَ آب آوری نبود

ای کاش در مقابل چشمان خواهری

رأس بریده داخل طشت زری نبود

فریاد می کشید صدای گرفته ای:

بابا محاسن تو که خاکستری نبود!

وای از غروب شام غریبان که ناقه بود

امّا میان جمع، علی اکبری نبود
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - :

لَنْ یَسْتَكْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَهَ الاْیمانِ حَتّی یُؤْثِرَ دینَهُ عَلی شَهْوَتِهِ، وَ لَنْ یُهْلِكَ حَتّی یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلی دینِهِ.

امام جواد - علیه السلام - فرمود:

بنده ای حقیقت ایمان را نمی یابد مگر آن كه دین و احكام الهی را در همه جهات بر تمایلات و هواهای نفسانی خود مقدّم دارد. و كسی هلاك و بدبخت نمی گردد مگر آن كه هواها و خواسته های نفسانی خود را بر احكام إلهی مقدّم نماید.




«بحارالأنوار، ج 75، ص 80، ح 63»

http://ahadis-o-revayat.blogfa.com/cat-12.aspx
 

apn1388

کاربر بیش فعال
امام جواد(ع) و پنج سفارش مهم

امام جواد(ع) و پنج سفارش مهم

آن حضرت فرمودند: "اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو، و اگر نکوهشت کنند، بی تابی مکن.
 

apn1388

کاربر بیش فعال
نگاهی به ولادت و زندگانی

نگاهی به ولادت و زندگانی

امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت. نام مبارکشان" محمد" معروف به "جواد" و "تقی" است. القاب دیگری مانند: " رضی" و "متقی" نیز داشته، ولی "تقی" از همه معروفتر است. مادر گرامی‌اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت شده است. امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود. پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203 ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع) انتقال یافت. مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد. " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع) درآورد، تا مراقبی دایمی و از درون خانه، بر امام گمارده باشد. رنج‌های دایمی که امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است، در تاریخ معروف است ".


حضرت جواد (ع ) در دوره‌ای که فرقه‌های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی می‌کردند و علوم و فنون سایر ملت‌ها پیشرفت نموده و کتاب‌های زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحث‌های علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت.
 

apn1388

کاربر بیش فعال
مکتب علمی و شاگردان امام جواد (ع)

مکتب علمی و شاگردان امام جواد (ع)

یکی از ابعاد بزرگ زندگی ائمه ما، بعد فرهنگی آن‌ها است. این پیشوایان بزرگ هرکدام در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته در مکتب خویش شاگردانی تربیت می‏‌کردند و علوم و دانش‌های خود را توسط آنان در جامعه منتشر می‏‌کردند، اما شرائط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعی مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ بر چهار هزار نفر می‏‌شد، ولی از دوره امام جواد تا امام عسکری علیه السلام به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و از این‏ نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت ‏به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش بسیار چشمگیری را نشان می‏‌دهد.


بنابراین اگر می‏‌خوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جواد علیه السلام قریب 110 نفر بوده‏‌اند و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل سیاسی بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از 25 سال عمر نکرد!


درعین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهره‏‌های درخشان و شخصیت‌های برجسته‏‌ای مانند: علی بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن خالد برقی بودند که هر کدام در صحنه علمی و فقهی وزنه خاصی به شمار می‏‌رفتند، و برخی دارای تالیفات متعدد بودند.


از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمی‏‌شوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کرده‏‌اند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادی‏» احادیثی با سند خود از آن حضرت نقل کرده است. هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذی‏» در کتاب «معالم العترة الطاهرة‏» و مؤلفانی نیز مانند: ابوبکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبی، و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتی از آن حضرت نقل کرده‏‌اند.
 

apn1388

کاربر بیش فعال
نحوه شهادت حضرت

نحوه شهادت حضرت

درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره‌ای از روایات آمده است.


فراخوانی آن حضرت به بغداد، در سال 220، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان اولین سال حکومت خود، نمی‌توانست بی ارتباط با جنبه‌های سیاسی قضیه باشد. به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت کرد؛ این در حالی بود که تنها 25 سال از عمر شریفش می‌گذشت. عناد عباسیان با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی می‌باشد.


مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته است. بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را مسموم نموده است.


پاره‌ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده است. در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیاد مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد. ابن صبّاغ نیز با عبارت" اِشخاص المعتصم له من المدینة" این مطلب را تأیید کرده است.


مسعودی روایتی نقل کرده که بنا بر آن، شهادت آن حضرت به دست ام فضل، در زمانی رخ داده که امام از مدینه به بغداد نزد معتصم آمده بود. ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به حرم خلیفه پیوست. این نکته را نباید از نظر دور داشت که ام فضل در زندگی مشترک خود با امام جواد علیه السلام از دو جهت ناکام مانده بود: نخست آن که از آن حضرت دارای فرزندی نشد. دوم آن که امام نیز چندان توجهی به وی نداشت.


ام فضل یک بار (گویا از مدینه) نامه‌ای نگاشت و از امام نزد مأمون شکایت کرد و از این که امام چند کنیز دارد گله نمود، ولی مأمون در جواب او نوشت: ما تو را به عقد ابوجعفر در نیاوردیم که حلالی را بر او حرام کنیم، دیگر از این شکایت‌ها نکن. به هر حال، ام فضل پس از مرگ پدر، امام را در بغداد مسموم کرد و راه یافتن او به حرم خلیفه و برخورداری از مواهب موجود در آن، نشانی از آن است که این عمل به دستور معتصم انجام شده است. و بالاخره امام جواد علیه السلام به شهادت رسید و حرم مطهر ایشان در کاظمین عراق قرار دارد که ملجا و پناهگاه عاشقان ایشان است.
 

apn1388

کاربر بیش فعال
منابع:


بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (167)


تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربی، ج3، صص54 و55.


الارشاد، ص 323.


مروج الذهب، ج3، ص 464.
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
چرا خیلی کم امامانمون را میشناسیم؟ مخصوصا این 4 امام عزیز آخر را ؟
به اين خاطر كه دشمن براي ضربه زدن از اين چهار امام شروع كنه بعد كه ديد غيرت ما در حد پتيتست بياد سراغ 5 تن!!
آجرك الله يا صاحب الزمان في مصيبت جدك
السلام عليك يا جواد الائمه ورحمه الله و بركاته
 
آخرین ویرایش:

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز


.
.
.

در هوای زیارت حرمت، در به در می شویم مثل نسیم


السلام علیک یابن رئوف، السلام علیک یابن کریم


.
.
.

یا باب الحوائج



اللهم الرزقنا...

.
.
(ان شاءالله)



دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمنان نظر داری


 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
از بهر این ساعت ، زمان لحظه شماری کرده است
وز بهر این وصلت ، زمین نابردباری کرده است
چشم فلک شب تا سحر ، اختر شماری کرده است
ایوب دهر از شوق امشب ، بی قراری کرده است
دست خدا وجه خدا را خواستگاری کرده است
امشب علی آن عدل کل ، بر عقل کل داماد شد
شاگرد ممتاز نبی ، داماد بر استاد شد
خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند
صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند
وز طور موسی آمده تا آنکه دربانی کند
آید خلیل ، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند
یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند
کرّوبیان در هلهله ، قدوسیان در همهمه
عیسی به دنبال علی ، مریم کنار فاطمه
امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد
کشتی عصمت نا خدا را سوی ساحل می برد
مشکل گشای عالمی ، حل مسائل می برد
انسان کامل را ببین ، با خود مکمل می برد
هم آن به این دل می دهد،هم این از آن دل می برد
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
11.jpg

اعمال ماه ذى الحجه
بدان كه اين ماه از ماه‏هاى شريفه است و چون اين ماه داخل مى‏شد صلحاى صحابه و تابعين اهتمام عظيم در عبادت مى‏كردند و دهه اول آن ايامش ايام معلومات است كه در قرآن مجيد ذكر آن شده است
و در نهايت فضيلت و بركت است (و از رسول خدا صلى الله عليه و آله: مروى است كه عمل خير و عبادت در هيچ ايامى نزد حق تعالى محبوبتر نيست از اين دهه) و از براى اين دهه اعمالى است

اول روزه گرفتن نه روز اول اين دهه كه ثواب روزه تمام عمر دارد

دوم خواندن دو ركعت نماز ما بين مغرب و عشا در تمام شبهاى اين دهه

در هر ركعت بعد از حمد بخواند يك مرتبه توحيد و آيه وَ
وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ تا با ثواب حاجيان شريك شود
سوم
از روز اول تا عصر روز عرفه در عقب نماز صبح و پيش از مغرب بخواند اين دعا را كه شيخ و سيد از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده‏ا ند:
اللَّهُمَّ هَذِهِ الْأَيَّامُ الَّتِي فَضَّلْتَهَا عَلَى الْأَيَّامِ وَ شَرَّفْتَهَا قَدْ بَلَّغْتَنِيهَا بِمَنِّكَ وَ رَحْمَتِكَ فَأَنْزِلْ عَلَيْنَا مِنْ بَرَكَاتِكَ وَ أَوْسِعْ عَلَيْنَا فِيهَا مِنْ نَعْمَائِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهْدِيَنَا فِيهَا لِسَبِيلِ الْهُدَى وَ الْعَفَافِ وَ الْغِنَى وَ الْعَمَلِ فِيهَا بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوَى وَ يَا سَامِعَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا شَاهِدَ كُلِّ مَلَإٍ وَ يَا عَالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَكْشِفَ عَنَّا فِيهَا الْبَلاءَ وَ تَسْتَجِيبَ لَنَا فِيهَا الدُّعَاءَ وَ تُقَوِّيَنَا فِيهَا وَ تُعِينَنَا وَ تُوَفِّقَنَا فِيهَا لِمَا تُحِبُّ رَبَّنَا وَ تَرْضَى وَ عَلَى مَا افْتَرَضْتَ عَلَيْنَا مِنْ طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ أَهْلِ وِلايَتِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهَبَ لَنَا فِيهَا الرِّضَا إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ وَ لا تَحْرِمْنَا خَيْرَ مَا تُنْزِلُ فِيهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ طَهِّرْنَا مِنَ الذُّنُوبِ يَا عَلامَ الْغُيُوبِ وَ أَوْجِبْ لَنَا فِيهَا دَارَ الْخُلُودِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَتْرُكْ لَنَا فِيهَا ذَنْبا إِلا غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّا إِلا فَرَّجْتَهُ وَ لا دَيْنا إِلا قَضَيْتَهُ وَ لا غَائِبا إِلا أَدَّيْتَهُ وَ لا حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِلا سَهَّلْتَهَا وَ يَسَّرْتَهَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ يَا عَالِمَ الْخَفِيَّاتِ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ يَا رَبَّ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ يَا مَنْ لا تَتَشَابَهُ عَلَيْهِ الْأَصْوَاتُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا فِيهَا مِنْ عُتَقَائِكَ وَ طُلَقَائِكَ مِنَ النَّارِ وَ الْفَائِزِينَ بِجَنَّتِكَ وَ النَّاجِينَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ چهارم در هر روز از دهه بخواند پنج دعايى را كه حضرت جبرئيل براى حضرت عيسى عليه السلام از جانب حق تعالى هديه آورده كه در ايام اين دهه بخواند و آن پنج دعا اين است

۱ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ۲ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ أَحَدا صَمَدا لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا ۳ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ أَحَدا صَمَدا لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا أَحَدٌ ۴ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ۵ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ كَفَى سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا لَيْسَ وَرَاءَ اللَّهِ مُنْتَهَى أَشْهَدُ لِلَّهِ بِمَا دَعَا وَ أَنَّهُ بَرِي‏ءٌ مِمَّنْ تَبَرَّأَ وَ أَنَّ لِلَّهِ الْآخِرَةَ وَ الْأُولَى

پس حضرت عيسى عليه السلام ثواب بسيارى نقل كرده براى خواندن هر يك از اين پنج دعا را صد مرتبه و دور نيست چنانكه علامه مجلسى رحمة الله عليه فرموده اگر كسى هر روز هر يك از اين دعاها را ده مرتبه بخواند عمل به روايت كرده باشد و اگر هر روز هر يك را صد مرتبه بخواند بهتر خواهد بود

پنجم بخواند در هر روز اين دهه اين تهليلات را كه از امير المؤمنين عليه السلام منقول است با ثواب بسيار و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ اللَّيَالِي وَ الدُّهُورِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ أَمْوَاجِ الْبُحُورِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ رَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَ الشَّجَرِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ فِي اللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ وَ [فِي‏] الصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ عَدَدَ الرِّيَاحِ فِي الْبَرَارِي وَ الصُّخُورِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنَ الْيَوْمِ إِلَى يَوْمِ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ :gol: التماس دعا:gol:
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز


خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن

ز غمهای دگر غیر از غم عشقت رها کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا بعهد خود وفا کن

خدایا بی پناهم
ز تو جز تو نخواهم
اگر عشقت گناه است
ببین غرق گناهم
دو دست دعا برآورده ام بسوی آسمانها
که تا پر کشم به بال غمت رها در کهکشانها

چونیلوفر عاشقانه چنان میپیچم بپای تو
که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هوای تو
بدست یاری اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که بگیرد
به آه و زاری اگر نپذیری شکسته دلم را دگر که پذیرد

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
ز غمهای دگر غیر از غم عشقت رها کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا بعهد خود وفا کن

خدایا بی پناهم
ز تو جز تو نخواهم
اگر عشقت گناه است
ببین غرق گناهم
دو دست دعا برآورده ام بسوی آسمانها
که تا پر کشم به بال غمت رها در کهکشانها
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]زندگاني امام باقر عليه السلام در يک نگاه

[/h]نام : محمد.
كنيه : ابو جعفر و ابوجعفر اول .
القاب : باقر, شاكر, هادى , امين , شبيه -به خاطر شباهت ايشان به پيامبراكرم (ص )-.
مـشهورترين لقب آن حضرت , باقر است . پيامبر اكرم (ص ) به واسطه جابربن عبداللّه انصارى , آن حضرت را به اين لقب, ملقب كرد و به ايشان سلام رساند.
منصب : معصوم هفتم و امام پنجم شيعيان .
تاريخ ولادت : اول رجب سال 57 هجرى .
برخى از مورخان , ولادت ايشان را در سوم صفر سال 57 هجرى دانسته اند.
محل تولد: مدينه مشرفه , در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى ).
نسب پدرى : امام زين العابدين , على بن حسين بن على بن ابى طالب (ع ).
نام مادر: فاطمه , دختر امام حسن مجتبى (ع ) كه مكنى به ام عبداللّه بود.
ايـن بـانـوى ارجـمـند, از زنان بزرگ عصر خويش بود كه امام صادق (ع ) درباره شان و منزلت او, فـرمـود: جـده ام , فـاطمه بنت حسن , صديقه بود و در آل امام حسن (ع ) زنى به درجه و مرتبه او نرسيد.
چـون نـسـب امـام مـحـمـد بـاقر(ع ), هم از پدر و هم از مادر, به امام اميرالمؤمنين (ع )و فاطمه زهرا(س ) مى رسد, به ايشان علوى بين علويين و فاطمى بين فاطميين گفته مى شود.
مـدت امـامـت : از زمـان شهادت پدرش , امام زين العابدين (ع ) در سال 95 تا سال114 هجرى , به مدت 20 سال .
تاريخ و سبب شهادت : هفتم ذى حجه سال 114 هجرى , در سن 57 سالگى (و به قولى ربيع الاول يا ربيع الاخر سال 114 هجرى ) به وسيله زهرى كه ابراهيم بن وليد عبدالملك , در ايام خلافت هشام بن عبدالملك , به آن حضرت خورانيد.
محل دفن : قبرستان بقيع , در مدينه مشرفه , در جوار قبر پدرش , امام زين العابدين (ع ) و عمويش , امام حسن مجتبى (ع ) و فرزندش , امام صادق (ع ).
همسران :1. ام فروه بنت قاسم . 2. ام حكيم و چند ام ولد.
فرزندان :1. امام جعفر صادق (ع ). 2. عبداللّه . 3. ابراهيم . 4. عبيداللّه . 5. على .6. زينب . 7. ام سلمه .

[h=2]اصحاب : [/h]تعداد اصحاب , ياران و راويان آن حضرت , بيش از آن است كه بتوان نام همه آنان را در اين جا آورد, به ناچار نام برخى از بزرگان آنان را ذكر مى كنيم :
1. زرارة بن اعين .
2. معروف بن خربوذمكى .
3. ابو بصير اسدى .
4. فضيل بن يسار.
5. محمدبن مسلم .
6. يزيد بن معاويه عجلى .
ايـن شـش نـفـر, در علم رجال , به اصحاب اجماع اولى شهرت يافته اند كه فقها وحديث شناسان شيعه , اتفاق نظر و اجماع دارند بر صحت نقل روايت آنان از امام معصوم (ع ).
7. حمران بن اعين .
8. بكير بن اعين .
9. عبدالملك بن اعين .
10. عبدالرحمن بن اعين .
11. محمد بن اسماعيل بن بزيع .
12. عبداللّه بن ميمون .
13. محمد بن مروان .
14. اسماعيل بن فضل هاشمى .
15. ابو هارون مكفوف .
16. ظريف بن ناصح .
17. سعيد بن ظريف .
18. اسماعيل بن جابر خثعمى .
19. عقبة بن بشير اسدى .
20. كميت بن زيد اسدى .
21. جابر بن يزيد جعفى .
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمامداران معاصر
1. معاوية بن ابى سفيان (35- 60ق .).
2. يزيد بن معاويه (60- 64ق .).
3. معاوية بن يزيد (64- 64ق .).
4. عبداللّه بن زبير (64- 73ق .).
5. مروان بن حكم (64- 65ق .).
6. عبدالملك بن مروان (65- 86ق .).
7. وليد بن عبدالملك (86- 96ق .).
8. سليمان بن عبدالملك (96-99ق .).
9. عمربن عبدالعزيز (99- 101ق .).
10. يزيد بن عبد الملك (101- 105ق .).
11. هشام بن عبدالملك (105- 125ق .).
از مـيان خلفاى مذكور, تنها عبداللّه بن زبير, كه به مدت ده سال بر حجاز و عراق حكومت كرد, از غير بنى اميه بود و بقيه , همگى از سلسله بنى اميه و از دو تيره فرزندان ابوسفيان و فرزندان حكم بـن عـاص بـودند و تمامى آنان جز معاوية بن يزيد(معروف به معاويه ثانى ) و عمربن عبدالعزيز در اذيت و آزار اهل بيت پيامبراكرم (ص ) و امامان شيعه اتفاق داشتند.
رويدادهاى مهم 1. حـضـور امـام مـحـمد باقر (ع ) در واقعه كربلا, در سن چهار سالگى , به همراه پدرش , امام زين العابدين (ع ) در محرم سال 61 هجرى .
2. شهادت امام زين العابدين (ع ), پدر ارجمند امام محمد باقر (ع ), در سال 95هجرى .
3. مباحثات و احتجاجات امام محمد باقر (ع ) با بزرگان مذاهب و اديان , درباره اثبات حقانيت اهل بيت (ع ).
4. ضـرب سـكه اسلامى , براى پول رايج خلافت اسلامى , و اسقاط سكه رومى توسط عبدالملك بن مروان , در سال 76 هجرى , با مشورت و يارى امام محمدباقر(ع ).(1) 5. احضار امام محمد باقر (ع ) و فرزندش , امام جعفر صادق (ع ) به شام از سوى هشام بن عبدالملك .
6. تـاسـيس پايه هاى اصلى حوزه علوم اهل بيت (ع ) در مدينه , و تربيت شاگردان مبرز توسط امام محمد باقر(ع ).
7. مـسـمـومـيت و شهادت امام محمد باقر (ع ), درسال 114 هجرى , به دست ابراهيم بن وليد بن عبدالملك , والى مدينه , به دستور خليفه وقت , هشام بن عبدالملك .
8. به خاك سپارى بدن مطهر امام محمد باقر (ع ) در قبرستان بقيع , در مدينه , دركنار قبر پدرش , امـام زيـن الـعـابـديـن (ع ) و عمويش , امام حسن مجتبى (ع ), توسطامام جعفر صادق (ع ) و ساير بازماندگان .
داستان ها 1. موعظه امام محمد باقر (ع ) به صوفى عصرش محمد بن منكدر, يكى از متصوفان مشهور عصر خويش بود كه در عبادت ظاهرى و انجام فرايض و مـسـتحبات اسلامى سعى بليغى داشت , به طورى كه از همه كارها دست برداشته , تنها به عبادت مى پرداخت .
او اوقـات شـب را مـيان خود, مادر و خواهر خويش تقسيم كرده بود تا هر كدام ازآنان ثلث شب را بيدار بوده و به نماز و تهجد بپردازند. چون خواهرش درگذشت ,شب را با مادرش تقسيم كرد كه هر كدام نيمى از آن را مشغول عبادت باشند و چون مادرش وفات يافت , وى تمام شب را بيدار بود و به راز و نياز مى پرداخت .
مـحـمـد بن منكدر روزى در جمع مريدانش گفت : من گمان نداشتم كه على بن حسين (زين الـعـابـدين ) خلفى چون خود به يادگار گذاشته باشد تا اين كه روزى فرزندش محمد باقر (ع ) را ديـدم و خـواسـتـم وى را پندى دهم , اما او به من پندى داد ودرسى آموخت . مريدانش پرسيدند: مـحـمـد باقر (ع ) به چه چيز تو را پند داد؟
وى جريان ملاقات خويش با امام محمد باقر (ع ) را اين گونه بيان كرد: در يـكـى از روزهاى بسيار گرم , براى انجام كارى به بيرون مدينه مى رفتم , در بين راه محمد بن على (ع ) را ديدم كه فربه و تناور بود و بر دو غلام خويش تكيه كرده ,مى آمد. با خود گفتم بزرگى از بـزرگـان قـريـش براى طلب دنيا در چنين حالتى بيرون آمده است , هم اكنون وى را موعظه خواهم كرد. هـمـيـن كه به او رسيدم , سلام كردم . محمد بن على (ع ) نفس زنان و عرق ريزان جواب سلام مرا داد.

 
آخرین ویرایش:

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
فضل و دانش امام باقر (عليه السلام)



امام محمّدباقر(عليه السلام) در دوران امامت خود، به نشر و پخش معارف دين به ويژه فقه و احكام اسلامي پرداخت و ضمن حلّ مشكلات علمي به تعليم و تربيت شاگرداني فاضل و آگاه مانند: محمّدبن مسلم، زرارةبن اعين، ابونصير، هشام بن سالم و جابربن يزيد و حمران بن اعين و بُريدبن معاويه عجلي، همّت گماشت.
آن حضرت در فضل و فضيلت، زهد و تقوا، اخلاف و معاشرت، سر آمد بزرگان بني هاشم در عصر خود بود.
آوازه علوم و دانش او چنان اطراف و اكناف پيچيده بود كه ملقّب به باقرالعلوم; يعني شكافنده دانش ها گرديد.
يكي از علماي بزرگ سنّي به نام ابن حجر هيتمي درباره او مينويسد: «محمّد باقر به اندازه اي گنج هاي پنهان معارف و دانش ها را آشكار ساخته، حقايق احكام و حكمت ها و لطايف دانشها را بيان نموده كه جز بر عناصر بي بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همين جاست كه وي را شكافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند. «عبدالله بن عطا يكي از شخصيّت هاي علمي زمان امام، ميگويد: «من هرگز دانشمندان اسلام را در هيچ محفل و مجمعي به اندازه محفل محمّد بن علي(عليه السلام) از نظر علمي حقير و كوچك نديدم.» امام باقر (عليه السلام) در سخنان خود، اغلب به آيات قرآن كريم استناد مينموده و از كلام خدا شاهد ميآورده و فرموده است: «هر مطلبي را گفتم، از من بپرسيد كه در كجاي قرآن است تا آيه مربوط به آن موضوع را معرّفي كنم.»

علم بي نهايت
اول، علم و دانش: در كشف الغمة از حافظ عبد العزيز بن اخضر جنابذي در كتابش موسوم به معالم العترة الطاهرة از حكم بن عتيبه نقل شده است كه در مورد آيه إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ [SUP]1[/SUP] گفت: «به خدا سوگند محمد بن علي در رديف همين هوشمندان است». ابو زرعه در مورد امام باقر عليه السلام گفته است: به جان خودم ابو جعفر از بزرگ‏ترين دانشمندان است.محمّد باقر به اندازه اي گنج هاي پنهان معارف و دانش ها را آشكار ساخته، حقايق احكام و حكمت ها و لطايف دانشها را بيان نموده كه جز بر عناصر بي بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همين جاست كه وي را شكافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند.

ابو نعيم در حلية الاولياء نوشته است: مردي از ابن عمر درباره مسئله‏اي پرسش كرد.ابن عمر نتوانست او را پاسخ گويد.پس به سوي امام باقر (ع) اشاره كرد و به پرسش كننده گفت : نزد اين كودك برو و اين مسئله را از او بپرس و جواب او را هم به من بازگوي.آن مرد به سوي امام باقر (ع) رفت و مشكل خود را مطرح كرد.امام نيز پاسخ او را گفت.مرد به نزد ابن عمر بازگشت و وي را از جواب امام باقر (ع) آگاه كرد.آنگاه ابن عمر گفت: اينان اهل بيتي هستند كه از همه علوم آگاهي دارند.
در حلية الاولياء آمده است: محمد بن احمد بن حسين از محمد بن عثمان بن ابي شيبه، از ابراهيم بن محمد بن ابي ميمون، از ابو مالك جهني، از عبد الله بن عطاء، نقل كرده است كه گفت: من هيچ يك از دانشمندان را نديدم كه نسبت به دانشمندي ديگر كم دانش‏تر باشند مگر نسبت به ابو جعفر.من حكم را مي‏ديدم كه در نزد او چون شاگردي مي‏كرد.
شيخ مفيد در كتاب ارشاد مي‏نويسد: شريف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از محمد بن قاسم شيباني، از عبد الرحمن بن صالح ازدي، از ابو مالك جهني، از عبد الله بن عطاء مكي، روايت كرده است كه گفت: هرگز دانشمندي را نديدم كه نسبت به دانشمندي ديگر آگاهيهايش كمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر محمد بن علي بن حسين.من حكم بن عتيبة را با آن آوازه‏اي كه در ميان پيروانش داشت مي‏ديدم كه در مقابل آن حضرت چونان طفلي مي‏نمود كه در برابر آموزگارش قرار گرفته است.

ابن جوزي در تذكرة الخواص، مي‏نويسد: عطاء مي‏گفت هيچ يك از دانشمندان را نديدم كه دامنه دانايي‏اش نسبت به دانشمندي ديگر كمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر.من حكم را ديدم كه در نزد آن حضرت چونان پرنده‏اي ناتوان بود.ابن جوزي مي‏گويد: «منظور وي از حكم همان حكم بن عتيبه بود كه در روزگار خود دانشمندي بزرگ به شمار مي‏آمد» .
اين سخن، چنان كه ملاحظه گرديد، از عطاء نقل شده و باز به همان گونه كه شنيديد ابو نعيم اصفهاني و شيخ مفيد آن را از عبد الله بن عطاء روايت كرده‏اند.محمد بن طلحه نيز در كتاب مطالب السؤول، اين روايت را به همين نحو نقل كرده است.البته در اين باره ملقب شدن آن حضرت به لقب باقر العلم و شهرت وي در ميان خاص و عام و در هر عصر و زمان بدين لقب كفايت مي‏كند.
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب از محمد بن مسلم نقل كرده است كه گفت: من سي هزار حديث از آن حضرت پرسيدم.شيخ مفيد نيز در كتاب اختصاص، به نقل از جابر جعفي آورده است: ابو جعفر امام باقر (ع) هفتاد هزار حديث برايم گفت كه هرگز از كسي نشنيده بودم.
شيخ مفيد مي‏نويسد: از هيچ كدام از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسين (ع) اين اندازه از علم دين و آثار و سنت و علم قرآن و سيره و فنون ادب كه از امام باقر (ع) صادر شده، ظاهر نشده است.
ما در صفحات آينده از بزرگان مسلمان از صحابه، تابعان و فقيهان و نويسندگان و بسياري ديگر كه از علم و دانش آن حضرت بهره‏مند گشته‏اند، ياد خواهيم كرد.تحقيقا بسياري از دانشمندان از آن حضرت كسب علم كرده و بدو اقتدا نموده بودند و گفتار آن حضرت را پيروي مي‏كردند و از فقه و دلايل روشني بخش حضرتش در توحيد و فقه و كلام كمال استفاده را به عمل مي‏آوردند.

 
آخرین ویرایش:

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
کرامت و معجزه


کارهاي خارق العاده اي که مقرون به دعوي نبوت باشد معجزه و بدون ادعاي نبوت، کرامت ناميده مي شود. بنابراين کرامت به کارهاي خارق العاده اي اطلاق مي شود که به وسيله بنده صالح خدا و بدون ادعا ظاهر مي شود و دليل و برهاني الهي است که با اذن خداوند بر عموم مردم يا بعضي از خواص ظاهر مي شود و توسط آن، مقام امامت اثبات شده و در دل ها استقرار يافته و انديشه ها و نقشه هاي مخالفين و منکرين تحت الشعاع قرار گرفته و حجت الهي بر مردم شناخته مي شود.
چنانکه خداوند فرموده است: «ليهلک من هلک عن بينة و يحيي من حي عن بينة »; «تا آن ها که هلاک [و گمراه مي شوند، از روي اتمام حجت باشد; و آن ها که زنده [و هدايت] مي شوند از روي دليل روشن باشد.»
البته در اصطلاح حديث به کارهاي خارق العاده ائمه عليهم السلام معجزه نيز گفته مي شود. ابوبصير در اين رابطه مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم: «لاي علة اعطي الله عزوجل انبياءه و رسله واعطاکم المعجزة فقال: ليکون دليلا علي صدق من اتي به والمعجزة علامة لله لايعطيها الا انبياءه و رسله و حججه ليعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب؛ به چه علتي خداوند بزرگ پيامبران، رسولان و شما را معجزه عطا کرده است؟ امام عليه السلام فرمود: تا اينکه دليل روشني براي راستگويي باشد. معجزه نشانه اي از سوي پروردگار جهانيان است و آن را به غير از پيامبران و رسولان و امامان عطا نمي کند و اين به خاطر آن است که راستي راستگو از دروغ دروغگو شناخته شود.»
از اين رو امور خارق العاده اي که توسط ائمه عليهم السلام انجام مي شود گاهي به عنوان معجزه و گاهي به عنوان کرامت مطرح مي شود و دليلي قاطع براي حقانيت ائمه اطهار عليهم السلام است.
در قرآن از معجزه به نام آيت ياد مي شود. آيت به معني نشانه است و چون معجزه نشانه راستگويي پيامبر و امام مي باشد، آن را آيت مي نامند و چون اين امور خارق العاده ناتواني ديگران را آشکار مي کند، بر آن معجز يا معجزه اطلاق مي شود.
تا اينکه دليل روشني براي راستگويي باشد. معجزه نشانه اي از سوي پروردگار جهانيان است و آن را به غير از پيامبران و رسولان و امامان عطا نمي کند و اين به خاطر آن است که راستي راستگو از دروغ دروغگو شناخته شود.

استاد مطهري رحمه الله در مورد فرق معجزه و کرامت مي گويد: «معجزه يعني بينه و آيت الهي که براي اثبات يک ماموريت الهي صورت مي گيرد و به اصطلاح، مقرون به تحدي است، منظوري الهي از او در کار است. اين است که محدود به شرايط خاصي، است اما کرامت يک امر خارق العاده است که صرفا اثر قوت روحي و قداست نفساني يک انسان کامل يا نيمه کامل است و براي اثبات منظور الهي خاصي نيست. اين چنين امري فراوان رخ مي دهد و حتي مي توان گفت: يک امر عادي است و مشروط به شرطي نيست. معجزه زبان خداست که شخصي را تاييد مي کند، ولي کرامت چنين زباني نيست.»
ممکن است گفته شود: کارهاي خارق العاده ائمه اطهار عليهم السلام، دو قسم است. گاهي در مقام اثبات حقانيت خويش در برابر مخالفين بوده اند و گاهي در مقام تقويت ايمان در قلوب مؤمنين. مي توان بر اولي نام معجزه گذاشت و دومي را کرامت ناميد.

دانشمندان بزرگ اماميه همچون قطب الدين راوندي در الخرائج و الجرائح و شيخ حر عاملي در اثبات الهداة و سيد هاشم بحراني در مدينة المعاجز و مقدس اردبيلي در حديقة الشيعه و... بر تمام کارهاي خارق العاده اي که توسط ائمه اطهار انجام شده است، نام معجزه را اطلاق کرده اند. البته در بعضي از کتاب ها نيز اين امور با عنوان کرامت مطرح شده است.
در هر صورت اين دو لفظ در مورد ائمه اطهار عليهم السلام گاهي مترادف و زماني مختلف استعمال شده است. بعد از توضيح کوتاهي در مورد معني معجزه و کرامت، به نمونه هايي از معجزات و کرامات امام باقر عليه السلام مي پردازيم.

خبر از حکومت بني عباس
امام باقر عليه السلام سال ها قبل از روي کار آمدن بني عباس، خبر خلافت آنان و چگونگي آن را به منصور دوانقي داد. ابو بصير واقعه را چنين گزارش مي کند: در حضور امام باقر عليه السلام در مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله نشسته بوديم و اين در روزهايي بود که حضرت سجاد عليه السلام تازه به شهادت رسيده و قبل از زماني بود که حکومت به دست فرزندان عباس بيفتد.
در اين هنگام دوانيقي و داود بن سليمان به مسجد داخل شدند. با ديدن حضرت باقر عليه السلام، داود تنها به نزد امام باقر عليه السلام آمد، آن حضرت از او پرسيد: چرا دوانيقي اين جا نيامد؟ داود گفت: او جفا مي کند و سخت تنگدست و پريشان است.
امام باقر عليه السلام فرمود: روزها مي گذرد تا آن گاه که وي بر مردم حکومت مي کند. او بر گرده مردم سوار مي شود و شرق و غرب اين ديار را تصاحب مي کند و طول عمر نيز خواهد داشت. او آن چنان گنجينه ها را از اموال انباشته مي کند که قبل از او کسي چنين نکرده است. داود بن سليمان اين خبر را به منصور دوانيقي رسانيد. دوانيقي با دستپاچگي تمام به نزد امام آمد و عرضه داشت: جلال و عظمت شما مانع شد که در محضر شما بنشينيم! و بعد با اشتياق تمام از امام باقر عليه السلام پرسيد: اين چه خبري است که داود به من داد؟
امام باقر عليه السلام، فرمود: آنچه گفتيم پيش خواهد آمد.
دوانيقي: آيا حکومت ما پيش از حکومت شماست؟
امام عليه السلام: بلي.
دوانيقي: آيا پس از من يکي ديگر از فرزندانم حکومت مي کند؟
امام عليه السلام: بلي.
دوانيقي: آيا مدت حکومت بني اميه بيشتر است يا مدت حکومت ما؟
امام عليه السلام: مدت حکومت شما. امام باقر عليه السلام در ادامه فرمود: فرزندان شما اين حکومت را به دست مي گيرند و چنان با حکومت بازي مي کنند که بچه ها با توپ بازي مي کنند. اين خبري است که پدرم به من داده است.
هنگامي که منصور دوانيقي به حکومت رسيد از پيشگويي امام باقر عليه السلام در شگفت ماند.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شفاي نابينا
ابوبصير از شاگردان برجسته امام باقر عليه السلام بود. او از بينايي محروم بود و از اين جهت شديدا رنج مي برد. روزي به حضور امام باقر عليه السلام شتافته و از آن حضرت پرسيد: آيا شما وارث پيامبر هستيد؟ امام: بلي.
- آيا رسول خدا صلي الله عليه و آله وارث تمام پيامبران و وارث علوم و دانش هاي آنان بود؟
امام: بلي.
- شما مي توانيد مرده را زنده کنيد و کور مادرزاد را معالجه نماييد و از آنچه که مردم در خانه هايشان مي خورند، خبر دهيد؟
امام: بلي. ما همه اين ها را به اذن خداوند انجام مي دهيم.
او مي گويد: در اين هنگام امام باقر عليه السلام فرمود: اي ابابصير! نزديک بيا. من نزديک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روي چشمان مرا مسح نمود. در اين حال من خورشيد و آسمان و زمين و خانه ها و هرچه در شهر بود همه را ديدم.
آن گاه به من فرمود: آيا مي خواهي که اين چنين باشي و در روز قيامت حساب تو مانند بقيه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود يا مي خواهي به حال اول برگردي و بدون حساب به بهشت بروي؟! ابوبصير گفت: مي خواهم به حال اول برگردم.
پيشواي پنجم بار ديگر دست بر چشمان ابوبصير کشيد و چشمان او به حال اول برگشت.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]چه غربتی داری امروز بقیع...
[/h]

گفت: هر سال شهادت باقرالعلوم(علیه السلام) که می شه آتیش می گیرم
حجاج دیگه روز شهادت مدینه رو ترک کردن و راهی عرفاتن
چه غربتی داره بقیع
آتیش گرفتم....
یادم افتاد مگه بقیع هیچ وقت زائری هم داره؟...
مگه بقیع کم غریب بوده؟
مگه بقیع بجز غربت سهمی هم داره؟
امروز هم غریب تر از همیشه
پسر فاطمه... مگه میشه که سهمی از غربت نبره....
دلم هوای بقیع کرده... هوای غربت... هوای فاطمه... هوای




 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
45.jpg




ابو بصير مي گويد: در خدمت امام محمد باقر (ع) وارد مسجد شدم جمعيت زيادي در رفت و آمد بودند. امام (ع) به من فرمود: از مردم بپرس آيا امام باقر را مي بينيد؟
از هر کس که پرسيدم ابا جعفر را ديدي مي گفت نه با اينکه آن حضرت در کنار من ايستاده بود تا اينکه أبوهارون مکفوف (نابينا) آمده، حضرت باقر (ع) فرمود: از او بپرس، گفتم: امام محمد باقر را ديدي؟ گفت: آري ايشان همينجا ايستاده اند. گفتم از کجا فهميدي؟ گفت: چگونه ندانم در صورتي که آنجناب نوري است درخشان و آفتابي است تابان.

آنگاه ابو بصير ادامه مي دهد: که شنيدم از امام (ع) با مردي که از اهل آفريقا بود صحبت کرد و فرمود: حال راشد چطور است؟ عرض کرد: حالش خوب است و به شما سلام رسانيد. امام (ع) فرمود: خدا رحمتش کند مرد گفت مگر از دنيا رفته است؟ فرمود: بله. گفت: چه موقع. فرمود: دو روز بعد از بيرون آمدن تو. مرد گفت: به خدا قسم مريض نبود و هيچ علتي براي مرگش وجود نداشت! امام (ع) فرمود: بالاخره مرگ فرا مي رسد و يا به مرض و يا به علتي. ابو بصير مي گويد: عرض کردم راشد چطور آدمي بود؟ فرمود: مردي دوستدار و محب ما بود. سپس فرمود: آيا خيال مي کنيد که ما چشم و گوشي نداريم که از وضع شما با خبر شويم چه خيال باطلي! سوگند به پروردگار هيچ يک از اعمال و رفتار شما براي ما مخفي نيست و همگي نزد ما حاضر است پس خويشتن را به کارهاي خير عادت دهيد و اهل خير باشيد و بدانيد که به اين موضوع مهم فرزندان و شيعيانم را امر مي کنم.


http://www.ido.ir/a.aspx?a=1386112110
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
n0.jpg
محمد بن مسلم مي گويد از امام محمد باقر (ع) پرسيدم که بعضي از مردم را مي بينم که در عبادت جديت دارند، با خشوع بندگي مي کنند ولي اقرار به ولايت ائمه (ع) ندارند و حق را نمي شناسند آيا عبادت و خشوع آنها را نفعي مي بخشد؟

امام (ع) فرمود: اي محمد مثل اهلبيت پيامبر (ص) مثل همان خانواده اي است که در بني اسرائيل بودند. هر يک از آن خانواده که چهل شب عبادت و کوشش کرد و پس از آن هر دعائي مي نمود مستجاب مي شد.

يک نفر از همان خانواده چهل شب را به عبادت گذرانيد، بعد از آن دعا کرد ولي مستجاب نشد، خدمت حضرت عيسي (ع) آمد از وضع خود شکايت کرد. عيسي (ع) تطهير نموده نماز خواند آنگاه از خداوند راجع به آن مرد درخواست خطاب رسيد اي عيسي! اين بنده من از راه و دري که نبايد وارد شود وارد شده او مرامي خواند با اينکه در قلبش نسبت به نبوت تو شک دارد. اگر آنقدر دعا کند که گردنش قطع شود و انگشتانش از هم جدا شود دعايش مستجاب نخواهم کرد. عيسي (ع) رو به او کرد و فرمود: خدا را مي خواني با اينکه درباره نبوت پيغمبرش مشکوکي؟ عرض کرد آنچه فرمودي واقعيت دارد از خدا بخواه اين شک را از دل من بزدايد عيسي (ع) دعا کرد خداوند او را بخشيد و به مقام ساير آن خانواده نائل شد (که پس از چهل شب عبادت دعايش مستجاب مي شد).

http://www.ido.ir/a.aspx?a=1386112110
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
23.jpg
امام صادق (ع) مي فرمود: پدرم امام باقر (ع) درآمد کم و خرج زياد داشت و هر جمعه يک دينار صدقه مي داد و مي فرمود: صدقه دادن در روز جمعه ثواب مضاعف دارد به خاطر فضيلتي که روزهاي جمعه بر ساير روزها دارد.
همو فرمود: پدرم کثيرالذکر بود و بقدري ذکر مي گفت که گاهي با او راه مي رفتيم، مي ديديم که ذکر خدا مي گويد، با او طعام مي خورديم ذکر مي گفت: با مردم صحبت مي کرد ذکر مي گفت. لا اله الا الله و ما را نزد خود جمع مي کرد و مي فرمود: که ذکر بگوئيم تا آفتاب طلوع کند. و پيوسته امر مي فرمود به تلاوت قرآن و هرکدام از اهلبيت نمي توانستند قرائت قرآن کنند امر مي کرد که ذکر بگويند.


http://www.ido.ir/a.aspx?a=1386112110


 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام باقر(ع) می فرمایند :

چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (166)
 
بالا