نتایح جستجو

  1. غفار

    غزل و قصیده

    امروز سرمست آمدم تا دیر را ویران کن گرز فریدونی کشم ضحاک را سر بشکنم این بار سرمست آمدم تا جام و ساغر بشکنم ساقی و مطرب هردو را من کاسه سر بشکنم گر کژ بسویم بنگرد گوش فلک را بر کنم گر طعنه بر جانم زند دندان اختر بشکنم چون رو به معراج آورم از هفت کشور بگذرم چون پای بر گردون نهم نه چرخ و...
  2. غفار

    ترانه ها و تصنیف ها...

    قاصدك قاصدك قاصدک هان چه خبر آوردی ؟ از کجا و از که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نيست مرا نه زياری ، نه ز ديار و دياری ،...
  3. غفار

    غزل و قصیده

    مولانا مولانا نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد آواره عشق ما آواره نخواهد شد آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد آن را که منم منصب معزول کجا گردد آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد از...
  4. غفار

    کسی اینجا نوازنده ی تار و سه تار نیست؟؟؟

    اينجا ميتونيد نت قطعه بسيار زيباي خزان از استاد عليزاده رو دانلود كنيد http://psmv.blogfa.com/post-109.aspx
  5. غفار

    تصنیف با اشعار مولانا

    شهرام ناظري شهرام ناظري غزل دگر باره بشوريدم بدان سانم به جان تو از مولانا آلبوم شور انگيز استاد شهرام ناظري آهنگساز استاد حسين عليزاده http://www.mediafire.com/?wjluhhwttym#1 خدمت دوستان
  6. غفار

    دانلود موسیقی سنتی

    استاد شهرام ناظري براي بزرگداشت «نيما يوشيج» مي‌خواند استاد شهرام ناظري براي بزرگداشت «نيما يوشيج» مي‌خواند استاد شهرام ناظري - شواليه‌ي آواز ايران - براي بزرگداشت «نيما يوشيج» در «يوش» مي‌خواند. استاد ناظری با تأييد اين خبر گفت: اين مراسم به مناسبت همايش نيماشناسي در پنجاهمين سال‌روز درگذشت...
  7. غفار

    شب به خير ممنون

    شب به خير ممنون
  8. غفار

    ترانه ها و تصنیف ها...

    جان جهان دوش کجا بوده اي ني غلطم در دل ما بوده اي آه که من دوش چه سان بوده ام آه که تو دوش که را بوده اي رشک برم کاش قبا بودمي چون که در آغوش قبا بوده اي زهره ندارم که بگويم ترا بي من بيچاره کجا بوده اي آینه اي رنگ تو عکس کسی است تو ز همه رنگ جدا بوده اي رنگ رخ خوب تو آخر گواست در...
  9. غفار

    غزل و قصیده

    خوش آن که حلقه‌های سر زلف واکنی................ دیوانگان سلسله‌ات را رها کنی کار جنون ما به تماشا کشیده است.............. یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت.............. مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی تو عهد کرده‌ای که نشانی به خون مرا.......... من جهد کرده‌ام که به...
  10. غفار

    غزل و قصیده

    مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را خیانت قصه تلخی است اما از که می‌نالم خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را نسیم وصل وقتی بوی گل می‌داد حس کردم که این دیوانه پرپر می‌کند یک روز گل‌ها را خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست نباید بی وفایی دید نیرنگ...
  11. غفار

    شب به خير موفق باشي

    شب به خير موفق باشي
  12. غفار

    شعر نو

    دلتنگ توام. تا شادمانه مرا ببینند شاخه‌ها به شکل نام تو سبز می‌شوند، پرنده کوچکی که نمی‌دانم نامش چیست حروف نام تو را بر کتابم می‌ریزد، آفتاب به شکل پروانه‌ای از مس گرد صدایم بال می‌زند، و می‌دانم سکوت فقط به خاطر من سکوت است، اما من دلتنگ توام شعر می‌نویسم و واژه‌هایم را کنار می زنم که تو را...
  13. غفار

    بله منم مهندسي شيمي مي خونم

    بله منم مهندسي شيمي مي خونم
  14. غفار

    درود بر تو دوست عزيز ممنون تو خوبي سلامتي شما چه خبر ؟ دانشجويي؟

    درود بر تو دوست عزيز ممنون تو خوبي سلامتي شما چه خبر ؟ دانشجويي؟
  15. غفار

    ترانه ها و تصنیف ها...

    کمترین تحریری از یک آرزو این است آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک در یابی کز چه در آن تنگناشان باز شادی های شیرین است. کمترین تصویری از یک زندگی: آب،...
  16. غفار

    عشق

    دست به جان نمی رسد تا به تو برفشانمش بر که توان نهاد دل؟ تا زتو واستانمش قوت شرح عشق تو، نیست زبان خامه را گِردِ در امید تو، چند به سر دوانمش؟ ایمنی از خروش من، گر به جهان در اوفتد فارغی از فغان من، گر به فلک رسانمش آهِ دریغ و آبِ چشم، ار چه موافق منند آتش عشق آن چنان، نیست که وانشانمش هرکه...
  17. غفار

    غزل و قصیده

    در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی دل که آیینه شاهیست غباری دارد از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج نروند اهل نظر از پی نابینایی شرح این قصه مگر شمع برآرد به...
  18. غفار

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقـه جایی گرو باده و دفـتر جایی . . . . جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر در کنارم بنشانند سهی بالایی
  19. غفار

    غزل و قصیده

    تو را سریست که با ما فرو نمی​آید مرا دلی که صبوری از او نمی​آید کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر که آب دیده به رویش فرو نمی​آید...
  20. غفار

    سلام خوبي نغمه خانم؟ معذرت سرعت اينترنتم پايينه.

    سلام خوبي نغمه خانم؟ معذرت سرعت اينترنتم پايينه.
بالا