ميگرن عشق -رماني عشقي از سعيد مطوري
.
ولي رهگذران وبوق ما شين هاي درحا ل حركت شوغي خيابان را بيشتر كرده بود،مجيددر حالي كه مرتب ميگفت:
- ببخشيد .ببخشيد
كتابها را جمع كرد وسرش را بلند كرد كه كتابها را به صاحبش بدهد با چهره ي زيباي دختري سفيد روي با چشماني سبز كه از شرم وعصبانيت سرخ شده به مجيد...