نازنین فاطیما
پسندها
1,501

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هــــــــی رفیق ...

    زیادی خوبی نکن !

    انسان است ،

    فراموشکار است ...!

    از تنهایش که در بیاید ،

    تنهایت را دور میزند !

    پشت می کند به تو ،

    به گذشته ات ...!

    حتی روزی میرسد که به تو هم میگوید :

    شما !؟
    ﺑﺎﺯﯼِ ﻋﺸﻖ ، ﮐَﻠَﮏ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
    ﻏﻢ ِ ﺁﻥ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﻠﮏ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
    ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺩﻝ ِ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ِ ﺗﻮ ﺷﺪ
    ﺳﻔﺮﻩ ﯼِ ﻋﺸﻖ ، ﻧﻤﮏ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
    ﺩﻝ ِ ﻣﻦ ﺻﺎﻑ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﻪ ، ﺍﻣّﺎ ﺩﻝ ِ ﺍﻭ
    ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻟَﮏ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
    ﺑﻪ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼِ ﻣﻦ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺯ ﻣﻦ ﺳﺎﺩﻩ ﮔﺬﺷﺖ
    ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺷﮏ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
    ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻡ ﺷﺪ ﺁﻭﺍﺭ ، ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﺳﺮﻡ
    ﺳﻘﻒ ِ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺗَﺮَﮎ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻧﻤﯽ دانستم
    سلام خواهش میکنم قابلتو نداره گلم....
    اره بعضی متنایی که آدم کپی میکنه ارور میده:(
    طوری بخند که حتی تقدیر شکستش را بپذیرد،

    چنان عشق بورز ...

    که حتی تنفر راهش را بگیرد و برود ...

    و طوری خوب زندگی کن ...

    که حتی مرگ از تماشای زندگیت سیر نشود ...!

    این زندگی نیست که می گذرد ما هستیم که رهگذریم ...

    پس با هر طلوع و غروب لبخند بزن مهربان باش و محبت کن ...

    می دانی ..!!

    روزها بلاخره به شب می رسند.

    تا رسیدن شب از گذشت روزت راضی باش دوست من ..
    عشق
    صیدیست
    که تیرت
    به خطا هم برود
    لذتش کنج دلت
    تا به ابد
    خواهد ماند....
    باﺩﺑﺎﻧﻬﺎﯼ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ....
    ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻃﻮﻓﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺳﭙﺮﺩﻡ...
    ﺗﺎ ﺍﻭﺝ ﻗﻠﻪ ﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ...
    ﺗﺎ ﻣﺮﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ....
    ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯽ
    ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﺒﻬﺎ
    ﺑﻬﺎﯼ ﺩﻟﺴﭙﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ...
    ﺯﯾﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ...
    ﻧﻪ ﺧﯿﺲ ﻣﯿﺸﻮﻡ
    ﻧﻪ ﺳﺮﺩ
    ﻓﻘﻂ ﺩﯾﮕﺮ
    ﻣﻌﻨﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻢ...
    ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺍﺭﺯﺍﻧﯿﺖ ﺑﺎﺩ...
    ﺍﯼ ﻧﺴﯿﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ....
    ﮔﺮﭼﻪ ﺩﻭﺭﻡ ..
    ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ
    ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﺳﺎﺣﻞ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺍﺯ " ﻋﺸﻖ " ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ
    همیشه نباید حرف زد

    گاه باید سکوت کرد

    حرف دل که گفتنی نیست !

    باید آدمش باشد

    کسی که با یک نگاه کردن به چشمت...

    تا ته بغضت را بفهمد
    جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
    دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی

    چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو
    بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی

    نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی
    آن روی بدین خوبی در پرده نهان تا کی

    در آرزوی جانت ای آرزوی جانم
    دل نوحه کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی

    بشکن به سر زلفت این بند گران از دل
    بر پای دل مسکین این بند گران تا کی

    دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند
    خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی

    ای پیر مناجاتی در میکده رو بنشین
    درباز دو عالم را این سود و زیان تا کی

    اندر حرم معنی از کس نخرد دعوی
    پس خرقه بر آتش نه زین مدعیان تا کی

    گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر
    هست او ز مکان برتر از کون و مکان تا کی

    گر عاشق دلداری ور سوختهٔ یاری
    بی نام و نشان می‌رو زین نام و نشان تا کی

    گفتی به امید تو بارت بکشم از جان
    پس بارکش ار مردی این بانگ و فغان تا کی

    عطار همی بیند کز بار غم عشقش
    عمر ابدی یابد عمر گذران تا کی


    چشمممممممم....بفرمایید:smile:


    لبخندَت
    نهايتِ بهـارِ من است
    لبخند بزن
    بگذار
    بهـار با لبخنـدَت
    شكوفـا شـود
    آخ جووووووووون اومدی
    سلام صبح بخیر
    داشتم حسرت میخوردم یه ربع پیش بودی؟
    خوبی؟
    بالاترین آرزویم برایت این است :
    حاجت دلت با حکمت خدایت یکی باشد . . .
    سلاااااااام
    واییییییییییییییییی:cry::cry:
    باور کن میخواستم بیام کار بانکی برام پیش اومد:( حالا هم که نیستی
    حتما که لایقی گلم...
    اره درسته...حتما دعات میکنم...
    توهم منو یادت نره هااا:redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا