ALIREZA.F.1988
پسندها
5,775

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بله...من که کلا تو فکر پزی که دادم تو ماشین هس....
    خودم فهمیدم عوضی زدم....از خنده غش کردم این ور...:biggrin:
    علیک سلام اخوی...
    ازون لحااااااظظظظظ؟؟؟ نه...فک نکنم...چون تموم زندگیشونو ریختن رو دایره...:)
    2 تا دختر خانم بیشتر نداش...:d
    رفته بودیم اراک...(با اتوبوس اصفهان)...این توریست محترم هم داش میرف اصفهان...
    فک نکنم مهمون داشته باشیم از نیوزلند!!!!...:)
    خوبم مرسی
    کچل خودتی
    تو ک ب همه میگی کچل دیگه ب من نگو ک
    تو چرا مکالمات اونو میخونی؟
    محرم آمد و دلها غمین شد

    غم و عشق وبلا با هم عجین شد

    “حسین” آماده، بهر جانفشانی است

    دوباره فاطمه قلبش حزین شد . .
    :biggrin: منم همینطور...ولی هنوز اون آخری قسمت نشده ببینم میشه یا نه!
    بسم رب الحسین...
    سلام هم باشگاهی محترم..
    خیلی خیلی ممنونم بابت پیامای تصویری قشنگتون..
    متاسفانه این چن روزهنتونستم سر بزنم باشگاه...
    آعه رفتیم مسافرت واسه ارائه مقاله ای که پذیرشش اومده بود...
    و اما یه قضیه جالب!!!
    ما با اتوبوس رفتی...بگین چی شددد....
    تو اتوبوس یه خانومه توریست دیدیم از نیوزیلند بود..منم دلم افتاده تو تالاپ تالاپ که برم باهاش حرف بزنم سوادمو خرج کنم...ولی نمیتونستم یه بهانه خوب پیدا کنم....که آخر سر بعد از چن ساعت اتوبوس نشینی با یه بهانه جالب باهاش سر صحبتو هر چند کم واکردم...
    بعدشم با یه بهانه دیگه کلی باهم حرفیدیم...:)
    بابااااا..چنتا از هم سفرا شددیییددددأأأأ ازمتعریف کردن...هی میگفتن آبروی مارو خریدی و....خوب حرف میزنی و ....روان صحبت می کنی و.....
    منم که با بابام بودم بابام کلی خوشش اومده بود که دخترش بین اون همه جمعیت با خانومه صحبت میکنه...خب افتخاریه واسه خودش....
    برگشتنی هم 2 تا اتوبوس مسافر عرب دیدیم...دریغ از یه جمله مکالمه عربی!! حال و احوال کردن هم بلد نبودم....
    تصمیم گرفتم برم کلاس مکالمه عربی..!
    واقعا شارژ شدم ازینکه خانم توریسته رو تونستم باهاش بحرفم.
    امام حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود، افسوس به جای افکارش زخم‌هایش را نشان‌مان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.


    دكتر شريعتي
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا