ومن خدایی دارم،که در همین نزدیکی ست...
نه در آن بالاها!
مهربان ،خوب ،قشنگ...
چهره اش نورانیست
گاه گاهی سخنی می گوید
بادل کوچک من!
ساده تر از سخن ساده من
اومرا می فهمد!
او مرا می خواند !
اومرا می خواهد،
او همه درد مرا می داند.....
یاد او ذکر من است در غم ودرشادی
چون به غم می نگرم
آن زمان رقص کنان می خندم
که خدا یار من ست.....
که خدا در همه جا یاد من است
او خدایست که همواره مرا می خواهد
او مرا می خواند
اوهمه درد مرا می داند ...