mpb
پسندها
11,755

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پر میکرد یادت، همه حجم خالی فضایم را

    و خواستنت شیطنت میکرد، در مسیر نبض رگهایم

    بوته نورس احساسم، ریشه دوانده بود در تری اشکهایم

    همه روزه، میشنیدم صدای عشق را

    حتی در قیژ قیژ، لولای در قدیمی

    همه شب;

    پشت پرده، سایه ای از جنس تو اردو زده بود

    رویای هم آغوشیت نخ بادبادکی بود

    که مرا بالا میکشاند تا دب اکبر

    و در مجادله ناکوک دل و عشق،

    کوچکتر از باخته شده بود "عقلم"

    تو میدانستی;

    رویای شیرینم، یخیست

    "هایش" کردی

    چه ساده تبخیر شد از گرمی نفسهایت...
    اینجا...

    آدم که نه!

    آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!

    و جالب تر !

    اینجا هر کسی

    هفتاد رنگ بازی میکند

    تا میزبان سیاهی دیگری باشد!

    شهر من اینجا نیست!

    اینجا...

    همه قار قار چهلمین کلاغ را

    دوست می دارند!

    و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!

    شهر من اینجا نیست!

    اینجا...

    سبدهاشان پر است از

    تخم های تهمتی که غالبا "دو زرده" اند!

    من به دنبال دیارم هستم,

    شهر من اینجا نیست...

    شهر من گم شده است!
    گاهی خسته می شوم
    از بودنم
    گاهی دلم می گیرد
    گاهی از دیدارها خسته می شوم
    گاهی به دیدار ها دلتنگ تر
    گاهی یکی را صدا می زنم که به دادم برسد
    گاهی فریاد کسی می شوم،تا با من صدا بزند
    گاهی با سکوتم،فریاد کسی را جواب می دهم و به کمکش می شتابم
    گاهی سکوتم،فریاد می کند که به دادش برسم
    گاهی فریادم سکوت می شودو انقدر ارام می شوم
    که در میان فریادها به سکوت فرو می روم
    آری فریاد من سکوت است!
    من هیچ نمی خواهم ...
    تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
    نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد
    وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد
    خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
    دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد
    و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد
    آری تنها تو را می خواهم ...


    گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان

    می مانی...


    گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت

    می کنی ...


    گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...


    گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری
    و حال هم که...


    گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای

    گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه

    کنی...


    گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...

    گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید...

    گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!

    که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..

    و همچون تاریکی در هراسی

    حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی

    تو خود، او بودی و او تو نبود...

    چه بد کردیم به خود...


    پرسیدم.... ،

    چطور ، بهتر زندگی کنم ؟

    با کمی مکث جواب داد :

    گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،

    با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،

    و بدون ترس برای آینده آماده شو .

    ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

    شک هایت را باور نکن ،

    وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

    زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .

    پرسیدم ....
    آخر .... ،

    و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :

    مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،

    قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .

    کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..

    بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .

    موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..

    داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ...

    هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،

    آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،

    شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..
    سلام دوست عزیز
    من در مورد خانه های کاشان دارم تحقیق میکنم،ممنون میشم اگه فایل یا پلانی یا ......از کاشان داشته باشی بهم بدید
    ممنون
    سلام دوست عزیز
    من در مورد خانه های کاشان دارم تحقیق میکنم،ممنون میشم اگه فایل یا پلانی یا ......از کاشان داشته باشی بهم بدید
    ممنون
    ستی یه نفر ادم ظهور کرد بیا بریم اول قضیه اون تکلیفه رو مشخص کنیم بعد به لباس عروس دیدن مام میرسیم :biggrin:
    تنهایی مشخص نکنی منو نسی یادت نره:w15:
    دس بالای دس بسیار است :دی

    مریمی
    چقد بهت میاد لباس عروس
    بگردم الهی : شکلک گشتن
    زیـبـایــی چـشـمـانـت از آبــی بــودنـشـان نـیـسـت ...

    از بــرقِ عــشـقِ چــشـمـانِ مــن اســت ....

    کــه بــر روی چــشـمـانــت افـتــاده ....

    پــس عــاشـقـانــه بــنــگــر مــرا ....

    ســتـاره ی مــن ....
    فروردین داره تموم میشه....
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    عیدی من کوش[IMG]
    سلام دوست خوبم ...

    احوالتون چطوره؟

    راستش یه جورایی موندم چی بگم ...

    سال نو رو تبریک بگم بهتون....

    یا دستیار مدیرت تالار شدنتونو تبریک بگم ....

    یا فوت پدر بزرگ محترمتون رو تسلیت بگم ....

    امیدوارم ببخشید که به عنوان یه دوست اون روزا کنارتون نبودم ...

    ولی اگه خدا بخواد دیگه برگشتم و از این به بعد سردردتون می دم ....

    خیلی زیاد مایه دلگرمی بود برام این که تو این مدت بهم سر می زدین ...

    ان شا الله همیشه موفق موفق موفق باشن....


    خط اول و ویرایش کن :دی نمیخوام رد و نشونی ازم باشه :دی
    تازشم کوفت اون سمت ما نیس :|
    چف :|
    اوکی به اسم دو نفرمونه؟
    .ღ.ஜ.ღ. شادمانه‏ ترین طلوع خورشید در سالروز تولدت .ღ.ஜ.ღ.
    ها پ چی دختر خوبی شدم ستی به بابام بگو حتما
    دارم ماکت می سازم:w22:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا