deyvid corleone
پسندها
65

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بزا برم یه گل بچینم بیام این مهتاب نگه مهسا خسیسه
    الان میام
    سلاااااااام
    هیچی بابا آقا یوسف دوماد شده

    بهت که گفتم دیروز

    اوه چقدم خشن شده

    این پسرا چرا تا زن میگیرن ساله اول اخلاقشون گند میشه؟!

    سوال شده برام

    یوسف تو چرا به منسلام نکردی
    بی ادب:D
    مامان!اصفاهانی بازی در نیار با هم خریدیم چیه؟! 3 تا شاخه بیشتر نیس:D
    چه خبره؟به چه آرزویی؟
    سلام
    وای راس میگی خیلی خوشحال شدم
    بالاخره به آرزوت رسیدیاااا
    خداروشکر،تو سروسامون گرفتی:smile:
    خوشبخت بشیییییییییییییییینننننننن
    :gol:
    اون گله که مهتاب گذاشته رو منو مهتاب با هم خریدیم
    دی:
    مهتاب مامانی سلام خوبیییییییییییییییی؟؟؟؟؟چرا نمیشه برات پیام گذاشت؟؟؟؟؟؟؟؟:(
    تو که همیشه آن بودی
    یه روز پژمانو نزاشتااااااا
    ببین توروخدا قحطی شد

    دوباره عصبانی نشیا تو صفه نگین بهت سلام کردم صب
    دیگه 100 بار که سلام نمیکنن

    !!
    سلاممممممممممم جناب یوسف :)
    خوبین؟؟؟ خوشین؟؟
    گفتیم امدیم یسر هم ب دوستمان بزنیم :)
    ایشالااا خوب باشی...همهچی خوب پیش بره :)
    بما سر بزن :)
    این بچه گی خدا بیامورز مینا بود فاتحااااااااااااااااااااااااااا:cry::wallbash::wallbash::wallbash::w09::w09::w09::w09::w45::w44::w45::cry::cry::cry::cry::cry::cry:
    تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسان تر است، و تحمل اندوه از گدایی شادی راحتتر است ،
    بهتر است انسان بمیرد تا با گدایی زندگی برخیزد............
    پیرمرد عاشق به زنش گفت : بیا یادی از گذشته های دور کنیم.

    من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم
    پیرزن قبول کرد.

    فردا پیرمرد به کافه رفت. دو ساعت از قرار گذشت، ولی پیرزن نیومد.
    وقتی برگشت خونه، دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه.

    ازش پرسید: چرا گریه میکنی؟

    پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:

    بابام نذاشت بیام!!!
    اميري به شاهزاده خانمي گفت : من عاشق توام ... شاهزاده گفت : زيباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ايستاده است ... امير برگشت و ديد هيچکس نيست . شاهزاده گفت:عاشق نيستي !!!! عاشق به غير از معشوقش نظر نمي کند .....
    من که هیچوقت یاهو نمیام:surprised:
    آه آقای کاوسی...یادش بخیر...;)
    آها اونو آره...
    من نمیدونستم آهنگه...
    من فعلا میرم...یا حق...
    ببخشید دیر جواب دادم...باید برم...

    پول:D
    من آهنگ خوندم؟؟؟
    با کی قهر کردی؟
    ممنون از انرژی!آخر ,قبت نداره!:surprised:الان مثلا من چیکار کنم که عاقبت داشته باشه؟:D
    ای بابا ،گاکای گاماس!
    ...............؟:surprised::D:D
    خوبم بدئ نیستم...
    میگذره...
    آواز:Dحالا یعنی چی؟
    عشق کجا بود!اونم الان!اصن به من میاد؟:razz:
    نه واسه درسمه...
    میبینم که با زبان مادری آشتی کردی!
    خالی نبند!داری پول پارذو میکنی!:d
    نوچ!نمیشه خودت باید قیمت بدی!:d
    او هندونس دیگه!
    مهتا!!!:surprised:
    مهتا کیه هاا!:mad::D
    مردی که جهان را فروخت
    از پله ها بالا رفتیم,از گذشته ها حرف زدیم
    با اینکه آن جا نبودم او گفت که رفیقش بوده ام
    تعجب کردم,در چشمانش نگاه کردم و گفتم
    فکر می کردم تو در تنهایی مرده ای,بسیار بسیار پیش از این
    اوه نه,من نه
    هیچ وقت خودمو نباختم
    چهره در چهره ای
    با مردی که جهان را فروخت
    خندیدم و دستش را فشردم,و به سمت خانه راه افتادم
    در جستجوی دیار و رسوم,سال های سال ول گشتم
    با نگاهی خیره,خیره وار خیره شدم,میلیون ها تپه را راه رفتم
    ما باید پیش مرده باشیم,بسیار بسیار پیش از این
    که می داند؟من نه
    ما هیچ گاه خودمان را نباختیم
    چهره در چهره ای
    با مردی که دنیا را فروخت
    هدیه ی ارزشمند به آرزو کردن ربطی نداره...
    وقتی هدیه ی ارزشمند رو داری میتئنی کاملا شاد باشی،از بودن در هر کجا که هستی...
    توانگری هدیه ی ارزشمند از خودش سرچشمه می گیره...

    هدیه ی ارزشمند چیزی نیست که کسی به تو بده...
    چیزیه که خودت به خودت میدی...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا