گاه از تمام دلتنگی ها دلتنگتر می شوم حسرت ها را می شمارم و باختن ها را و صدای شکستن را نمی دانم من کدامین امید را نا امید کردم... و کدامین خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم........
راستش تالار ما ی کم مدیریتش سخت تر و سنگین تره ب دلیل شلوغی ملودی هم دست تنها بود منم ک پایه ثابت باشگاه و تالار بود ب طبع منو انتخاب کرد منم قبولش کردم!
خب ی کم بیشتر فعالیت کن ...فعالای ادبیات ی کمی زیادن برا همین کار سخته ولی فعالا تالار عکس کم بودن!
ما ک در خدمتیم
ینی شمام نغمه ای؟ :دی چ جالب!
اجازه مام دست شوماست نغمه عزیز
کاری نداشت ک خیلی ساده و پرکار :دی
میخوای دستیار تالار ادبیات بشی؟ اونجا مدیرش نغمه هست؟ کیا دیگه جزو تیم مدیریتی هستن؟ تیم مدیریتی فعاله یا نه؟ خوب کار میکنن یا کم پیدان؟
راستش نه نمیدونم
من از تـــو یاد گرفتم تموم زندگیمو
حالا با کی بگم این قصه ی وابستگیمو
رو دوش کی بزارم! یه دنیا خستگیمو
باید کاری کنی تـــو که باز مثل قدیما
بهم خیره بشن چشمهای خیس و اشکی ما
همین امشب که تنهام
باید برگردی اینجا