گليم بخت من را از سياهي بافتند/بناي عمر من را ازتباهي ساختند/ شكسته دل خسته ام از
زندگي/نسيب من رنج وازردگي / حالا ديگه ارزو مي كنم واسه خودم مرگ و اسودگي / بعضي ها با يد
باشند هميشه گريون /بعضي تو بختشون نوشته زندون / بعضي خاكشون از غم /بعضي سهمشون
ماتم/ من مي خواستم شب وروشن ببينم/ازدلم رنج و غم وغصه رو بيرون كنم