سلام خوبی؟؟ این همه بر ضد تیم ما نوشتی تازه یه غلط هم ازت گرفتم
خواهش میکنم سپاهان رو تو رشت ببرید و به ما تو تهران ببازید ، ممنون
اومدم بهت پیشنهاد بدم فصل بعد طرفدار تیم ما بشی
سلام خوبی ؟ بیخیال
با کسی که نمیدونه چطوری حرف بزنه بحث نکن
امروز بدشانس بودید ، بازی جالبی بود ، من نیمه دوم رو دیدم ، هر دو تیم انصافا برای بردن جنگیدن ، اینقدری که دیگه تو وقتهای اضافه که خیلی جسته گریخته دیدم حس کردم دیگه نای دویدن ندارن ، از نیمه دوم هر دو تیم خوشم اومد
به هر حال کمی هم بدشانس بودید و اون پنالتی گل نشد ، رودباریان هم که هیچی
سلام ممنونم از لطف بسیار شما سالی پر از خنده و شادی و نشاط و موفقیت برایتان ارزو مندم. خودا میگه هرکسی که زیاد غرق در شادیهای دنیایی بشه از من دور میشه پس امید وارم شادیهای دنیایی و اخرتی نصیبتان گردد تا نه تنها از خداوند دور نگردید بلکه با قدم هایی شتابان رهسپار درگاهش شوید.
شیمی سال نو هم مبارک تی دس درد نوکونی گول دتر.
" قصه گو ، قصه اش را خواند . کلماتش درد را می ریختند به جانت . چشمهات می سوخت از نی نی اشکی که می خواست نریزد پیش چشم هزار بیگانه . داشتی کم می آوردی که قصه گو خورشید زندگی را روشن کرد . نور تابان امید ناگاه درخشیدن گرفت . همین جاها بود که قصه گو ساکت شد . نگاهش کردی . پر از عمق بود و سکوتش پر از کلمه . قصه گو دلش نمی خواست بقیه اش را بگوید . خسته بود . می خواست باقی اش راتا می تواند زندگی کند .
گفتم : ..... قصه گو ،..... باقیش را تو زندگی کن . باقی قصه ات را من می نویسم . حس پرشور زندگی را ، امید را ، امروز را من می نویسم . "