و دیدم در خواب پریشبم
کنارم ننشستی تا باز گریه کنم
میترسیدم میلرزیدم
و بعد
پاهایم را جایی جا گذاشتم
نمیدانم چرا این همه جانم میرود و م هنوز نمیمیرم
تنهایم نگذاری عزیز دل
کنارم ننشستی تا باز گریه کنم
میترسیدم میلرزیدم
و بعد
پاهایم را جایی جا گذاشتم
نمیدانم چرا این همه جانم میرود و م هنوز نمیمیرم
تنهایم نگذاری عزیز دل