انسان هرگز نمی تواند
موجودی را که دوست دارد به طور کامل درک کند ،
نه به آن جهت که این موجود نفوذ نیافتنی تر از دیگران است ،
بلکه به این دلیل که :
درباره ی او بیشتر از دیگران خود را سوال پیچ می کند .
به بالشی که زیر سرمون میذاریم میشه دروغ گفت ؟
چی بگیم ؟ بگیم خواب بودیم و خواب بد دیدیم ؟
خر که نیست ! بالشه ! میفهمه !
نه بالش جان ، دلم براش تنگ شده بود !
.
گاهي گمان نمي كني ولي مي شود، گاهي نمي شود، نمي شود كه نمي شود؛ گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است، گاهي نگفته قرعه به نام تو مي شود؛ گاهي گداي گداي گدايي و بخت نيست، گاهي تمام شهر گداي تو مي شود...