من از خدا خواستم به من توان و نیرو دهد و او سر راهم مشکلاتی قرار داد تا نیرومند شوم من از خدا خواستم به من عقل و خرد دهد و او پیش پایم مسائلی گذاشت تا آنها را حل کنم من از خدا خواستم به من عشق دهد او افراد زجر کشیده ای را نشانم داد تا به آنها محبت کنم من هیچ کدام از چیزهایی که از خدا خواستم را دریافت نکردم ولی به همه چیزهایی که نیاز داشتم رسیدم eidetoon mobarak.
مدت زیادی از رقص قلم در دستانم دورم... قلم را می رقصانم...تا لذتش را فراموش نکنم...می دانم گاهی باید ایستاد... تا به مقصد رسید.....شب و روز ، خورشید و زمین در حرکتند... اما تو بایست.، ای زمان دست بردار از دویدن...:gol: