vooroojak khanoom Sep 8, 2012 سهراب گفتی: چشمها را باید شست.....شستم ولی! گفتی جور دیگر باید دید......دیدم ولی! گفتی زیر باران باید رفت......رفتم ولی! او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه باران زده....
سهراب گفتی: چشمها را باید شست.....شستم ولی! گفتی جور دیگر باید دید......دیدم ولی! گفتی زیر باران باید رفت......رفتم ولی! او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه باران زده....
آقای سعید حیدری Sep 8, 2012 سلااااااااام . خوبین ؟ بیایین یاد خاطرات کنیم ************* بوی ماه مهر ، ( هم شاگردی سلام ، خاطرات کلاس و مدرسه )
سلااااااااام . خوبین ؟ بیایین یاد خاطرات کنیم ************* بوی ماه مهر ، ( هم شاگردی سلام ، خاطرات کلاس و مدرسه )
vooroojak khanoom Sep 8, 2012 رسم زمونه........... رفتم کنارش نشستم گفتم برا چی نمیری گلاتو بفروشی گفت: بفروشم که چی؟ تا دیروز می فروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مرد...تو می خواستی گل بخری؟ گفتم بخرم که چی؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم اشکاشو که پاک کرد یه گل بهم داد با مردونگی گفت: بگیر باید از نو شروع کرد...تو بدون عشقت من بدون خواهرم
رسم زمونه........... رفتم کنارش نشستم گفتم برا چی نمیری گلاتو بفروشی گفت: بفروشم که چی؟ تا دیروز می فروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مرد...تو می خواستی گل بخری؟ گفتم بخرم که چی؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم اشکاشو که پاک کرد یه گل بهم داد با مردونگی گفت: بگیر باید از نو شروع کرد...تو بدون عشقت من بدون خواهرم
vooroojak khanoom Sep 7, 2012 موشی دمه در خانه صاحب مزرعه تله موش دید به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید از مرغ برایش سوپ درست کردند گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند و گاو را برای ترحیم کشتند و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد
موشی دمه در خانه صاحب مزرعه تله موش دید به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید از مرغ برایش سوپ درست کردند گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند و گاو را برای ترحیم کشتند و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد
jahan pahlevan Sep 4, 2012 ما مخلصیم داداش اصلا من پرسپولیستم از پرسپولیس که دیگه خراب تر نداریم.........