کوثر89
پسندها
663

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آرزوهایت بلند بود
    دسته های من کوتاه
    تو نردبان خواسته بود
    من صندلی بودم
    با این همه فراموشم مکن
    وقتی بر صندلی فرسوده ات نشسته ای
    و به ماه فکر میکنی
    مرسی ؛ و همچین شما ؛

    مطمئن باشکه مثل همیشه عالی خواهی بود .

    خوش باشی . شب بخیر کوثر جان . . . :gol:
    سلام ؛

    انشاالله این بار هم امدادهای غیبی و فرا غیبی کمک خواهند کرد .

    غصه نخور : دی
    خداوند از ما نمیخواهد کارهای بزرگ را به ثمر برسانیم. او فقط از ما می خواهد کارهای کوچک را با عشقی شگرف انجام دهیم.(مادر ترزا)
    سلام دوست جونی .مرسی برا سلام پر انرژی و باحالت .
    پس خسته نباشی .ایشالا بهترین نتیجه رو بگیری 
    آره دیگه...ایشالا قهرمانیمممممم:D
    مقسییییییییییی....والا توضیح خاصی نداره..یه لافت مسکونیه...با احترام به محیط اطرافش...زیر اون سایه بونه یه استخره..دیگه..همین
    سلام.خوبی دوستم؟؟دوست خوبم ممونم برا درخواست دوستی .امیدوارم دوست خوبی برات باشم.:)
    لاغر :دی
    دعا کن واسه تیم دایی..
    همه یه صدا Vivaaaaaaa Italiaaaaaaaaaaaa:w32:
    خودم که تعریفی ندارم.. طرح ای بدک نیست اما هنوز خیلی کار داره.. تو خوبی؟
    سلام.خوبی؟؟دوست خوبم شعرات خیلی قشنگ بودن واقعا لذت بردم.
    من خیلی شعر دوست دارم.
    شرمنده که دیر جواب  دادم
    شاید زندگی جاده ای باریک و زغالی باشد


    بتاز.....نه با اسب ..... بلکه با پاهایت


    هر اسبی می تواند تو را زمین زند .... تنها پاهای توست که تو را به انتهای جاده می رساند


    اما به خاطر داشته باش.....


    میان هاله های سبز گام بردار.....زغال سیاه جاده پاهایت را نابود می کند....


    تنها....میان هاله های سبز.......


    (نغمه رها)
    ﺩﯾﻦ ﺭﺍﻫﮕﺸﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﮔﻤﮕﺸﺘﮥ ﺩﯾﻨﯽ
    ﺗﺮﺩﯾﺪ ﮐﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﻫﻞ ﯾﻘﯿﻨﯽ
    ….
    ﺁﻫﻮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﺑﺰﻥ ﺗﯿﺮ ﺧﻄﺎ ﺭﺍ
    ﺻﯿﺎﺩ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺷﺪﻩ! ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﮐﻤﯿﻨﯽ؟
    ….
    ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻣﯿﺎﻧﺪﯾﺶ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺷﺪﻥ ﺍﯼ ﺭﻭﺩ
    ﻫﺮ ﺟﺎ ﺑﺮﻭﯼ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺯﻣﯿﻨﯽ
    ….
    ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﻈﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ
    ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺷﺪﯼ ﺁﯾﻨﻪ، ﮐﺎﻓﯽ‌ﺳﺖ ﺑﺒﯿﻨﯽ
    ….
    ﺍﯼ ﻋﻘﻞ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰ ﻭ ﻣﮕﻮ ﻋﺸﻖ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ
    ﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﭼﻨﯿﻨﯽ
    ….
    ﻫﻢ ﻫﯿﺰﻡ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺳﺮﯼ ﺩﻭﺯﺧﯿﺎﻧﯽ
    ﻫﻢ ﺑﺎﻍ ﺳﺒﮏ‌ﺳﺎﯾﮥ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺑﺮﯾﻨﯽ
    ….
    ﺍﯼ ﻋﺸﻖ! ﭼﻪ ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺗﻮ ﺟﺰ «ﻋﺸﻖ» ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ
    ﺩﺭ ﺳﺎﺩﻩ‌ﺗﺮﯾﻦ ﺷﮑﻠﯽ ﻭ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ‌ﺗﺮﯾﻨﯽ
    اسمش را میگذاریم...دوست مجازی ...


    اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته...


    خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند...


    وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد ...


    وقت میگذارد برایم...


    وقت میگذارم برایش...


    نگرانش میشوم...


    دلتنگش میشوم...


    وقتی در صحبت هایم...به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقیست...


    هرچند کنار هم نباشیم...


    هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم...


    من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد...... ..... .
    ﺍﯼ ﻋﺸﻖ، ﺍﯼ ﺗﺮﻧﻢ ﻧﺎﻣﺖ ﺗﺮﺍﻧﻪ‌ﻫﺎ
    ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺁﺷﻨﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ‌ﻫﺎ
    ….
    ﺍﯼ ﻣﻌﻨﯽ ﺟﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ
    ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻭ ﻣﺤﺘﻮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺮﺍﻧﻪ‌ﻫﺎ
    ….
    ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﺴﯿﻢ، ﺩﺳﺖ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﮔﻠﯽ
    ﻫﺮ ﻧﺎﻣﻪ‌ﺍﯼ ﺯ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﺸﺎﻧﻪ‌ﻫﺎ
    ….
    ﻫﺮ ﮐﺲ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ:
    ﮔﻞ ﺑﺎ ﺷﮑﻮﻓﻪ، ﺧﻮﺷﻪ ﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ
    ….
    ﺷﺒﻨﻢ ﺑﻪ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺭﺍﺯ
    ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻮﺝ ﻭ ﻣﻮﺝ ﺑﻪ ﺭﯾﮓ ﮐﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎ
    ….
    ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻗﺼﯿﺪﻩ‌ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ
    ﺁﺗﺶ ﺗﺮﺍﻧﻪ‌ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺑﺎﻧﻪ‌ﻫﺎ
    ….
    ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺍ ﺯﺑﺎﻥ ﻏﺰﻟﺨﻮﺍﻧﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
    ﺷﺒﻨﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﻡ ﺯﻧﺪ ﺍﺯ ﺑﯽ‌ﮐﺮﺍﻧﻪ‌ﻫﺎ
    ….
    ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺳﺮ ﺯﺩﻩ‌ﺍﻡ ﮐﻮ ﺑﻪ ﮐﻮﯼ ﺗﻮ
    ﭼﻮﻥ ﺣﻠﻘﻪ ﺩﺭ‌ﺑﻪ‌ﺩﺭ ﺯﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺳﺮﺑﻪ‌ﺧﺎﻧﻪ‌ﻫﺎ
    ….
    ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺩﻟﻢ
    ﺳﻮﺩﺍ ﮐﻨﺪ ﺩﻣﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ‌ﻫﺎ
    قربونت برم كوثر جونم
    برو بخواب خواباي قشنگ ببيني شبت بخير و خوشي :-****
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا