shirin.mohandes
پسندها
2,435

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام دوست عزيز

    جزء نهم آغاز شد:gol:

    خوشحال ميشيم در كنارمون باشيد:redface::gol:

    ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****

    دلسرد

    قصه ام دیگر زنگار گرفت:
    با نفس های شبم پیوندی است.
    پرتوی لغزد اگر بر لب او،
    گویدم دل: هوس لبخندی است.
    خیره چشمانشبا من گوید:
    کو چراغی که فروزد دل ما؟
    هر که افسرد به جان، با من گفت:
    آتشی کو که بسوزد دل ما؟
    خشت می افتد از این دیوار.
    رنج بیهوده نگهبانش برد.
    دست باید نرود سوی کلنگ،
    سیل اگر آمد آسانش برد.
    باد نمناک زمان میگذرد،
    رنگ می ریزد از پیکر ما.
    خانه را نقش فساد است به سقف،
    سرنگون خواهد شد بر سر ما.
    گاه میلرزد با روی سکوت:
    غولها سر به زمین می سایند.
    پای در پیش مبادا بنهید،
    چشم ها در ره شب می پایند!
    تکیه گاهم اگر امشب لرزید،
    بایدم دست به دیوار گرفت.
    با نفس های شبم پیوندی است:
    قصه ام دیگر زنگار گرفت.
    دقت کنی تو صفحم پیام گذاشته.اونم بچه بووووووووووووووووووووووووووووقه
    راستی یکی از دوستامونم اینجاس
    میشناسیش؟
    خب بعضیاشون هستن. .ولی بازم ممنون.آخه من تا حالا تمام پیامای تاپیکو خوندم.
    در هر صورت خوشحالم توش شرکت کردین.
    مرسی شیرین خانوم
    این شعر به نظرتون آشنا نیست؟

    ابريق مي مرا شکستي ربي
    بر من در عيش را ببستي ربي
    بر خاک بريختي مي ناب مرا
    خاکم به دهن مگر تو مستي ربي
    دارم گنهي که پشت ايمان شکند
    بازار تمام بت پرستان شکند
    باري گنهم اگر به ميزان سنجند
    ترسم که به روز حشر ميزان شکند
    ناکرده گنه در اين جهان کيست بگو
    آن کس که گنه نکرد چون زيست بگو
    من بد کنم و تو بد مکافات دهي
    پس فرق ميان من و تو چيست بگو

    ساقي دل من زدست اگر خواهد رفت
    درياست کجا ز خود به در خواهد رفت
    صوفي که چو ظرف پر از جهل است
    يک جرعه اگر خورد به سر خواهد رفت

    خيام
    دود می خیزد ز خلوتگاه من.
    کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟
    با درون سوخته دارم سخن.
    کی به پایان میرسد افسانه ام؟
    دست از دامان شب برداشتم
    تا بیاویزم به گیسوی سحر.
    خویش را از ساحل افکندم در آب،
    لیک از ژرفای دریا بی خبر.
    بر تن دیوارها طرح شکست.
    کس دگر رنگی در این سامان ندید.
    چشم میدوزد خیال روز و شب
    از درون دل به تصویر امید.
    تا بدین منزل نهادم پای را
    از درای کاروان بگسسته ام.
    گرچه میسوزم از این آتش به جان،
    لیک بر این سوختن دل بسته ام.
    تیرگی پا میکشد از بامها:
    صبح میخندد به راه شهر من.
    دود می خیزد هنوز از خلوتم.
    به درون سوخته ام دارم سخن.
    هوا گرمه اینارو نوش جون کن تا خنک شی:D
    [IMG]
    سلام دوست خوبم:gol:
    آغاز جزء سوم

    ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****

    در صورتی که نیتی دارید میتونید به fereshte.m یاmahsa66 اطلاع بدید ...

    نه اتفاقی نیفتاده بود.باشگاه که ف ی ل ت ر شد دیگه حوصلم نکشید سر بزنم. تا اینکه دوستام زنگ زدن و گفتن درست شده.
    واحه ای در لحظه

    به سراغ من اگر می آیید،
    پشت هیچستانم.
    پشت هیچستان جایی است.
    پشت هیچستان رگ های هوا، پر قاصدهایی است
    که خبر می آرند، از گل وا شده دورترین بوته خاک.
    روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
    به سر تپه معراج شقایق رفتند.
    پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
    زنگ باران به صدا می آید.
    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاریست.
    به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من
    سلام دوست خوبم:gol:
    آغاز جزء اول

    ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****

    در صورتی که نیتی دارید میتونید به fereshte.m یاmahsa66 اطلاع بدید ...

    سلام دوست خوبم:gol:
    آغاز جزء سی ام
    هتاکی های اخیر به امام هادی (ع) رو محکوم می کنیم و این جزء و چند جزء بعدی به نیت ایشون گذاشته میشه.حتما شرکت کنید.

    ****<< جلسه هفتگی قرائت قرآن باشگاه مهندسان ایران >>****

    در صورتی که نیتی دارید میتونید به fereshte.m یاmahsa66 اطلاع بدید ...

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا