یه روز خدا یک گلی رو از بهشت به زمین فرستاد
و به اون گفت روی زمین برای خود نقطهای پیدا کن تا همونجا منزلگاه تو باشه
گل از اون بالا منطقهای رو دید زرد رنگ،
سرزمین وسیع و پهناوری بود
پیش خودش گفت من همینجا میمونم
رو به خدا کرد و گفت:
خدایا منو همینجا قرار بده
خدا گفت گل من اینجا مناسب تو نیست؛
گل گفت خدایا خودت به من گفتی انتخاب کن و من هم اینجا رو انتخاب کردم