kheir khah
پسندها
21

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/224981-معنی-خنده-دار-کلمات-فارسی/page3
    جام دريا از شراب بوسه خورشيد لبريز است ،
    جنگل شب تا سحر تن شسته در باران ،
    خيال انگيز !
    ما ، به قدر جام چشمان خود ، از افسون اين خمخانه
    سرمستيم
    در من اين احساس :
    مهر مي ورزيم ،
    پس هستيم !
    سلام فقط يه شوخي بود ولي شما جدي گرفتين
    اگه نبودم كمي كارام زياد بود
    باااااااااي

    اگرمیدونستم تشکرکنم این عکس خوشگل گیرم میاد زودترتشکرمیکردم:smile::gol::gol:
    ببخشدفکرکردم دسته گل شمافرستادید..الان توجه کردم یکی دیگه ازدوستان فرستاده بود
    ولی فرقی نمیکنه شماهمیشه به من لطف داشتید
    سلام داداش خوبید؟:w30:
    بابت دسته گل خیلی زیباتون بسیارممنونم ...جه لطاقتی داره این اقریده خدا..لطافتی که حتی ازظریق عکس میتونی لمسش کنی:w27:
    متن هم بسیارعالی بود:w27:
    گفتم صنما باده چه با روح کند

    جانا چه شود عمر مرا نوح کند

    عمری به درازا و تب باده خوری

    یک زین شوم و علی مرا کوه کند

    عید شما مبارک.........
    سلام مر30 منم عیدو به شما تبریک میگم عید خوبی داشته باشی
    سلام ممنونم از تصویر زیبای شما
    عید شما هم پیشاپیش مبارک باشه
    به به مبینم نازنین منم توخونه شما بوده:smile:
    باز باران بارید خیس شد خاطره ها / مرحبا بر دل ابری هوا / هر کجا هستی باش آسمانت آبی / و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی .
    لب دريا، نسيم و آب و آهنگ،
    شكسته ناله هاي موج بر سنگ.
    مگر دريا دلي داند كه ما را،
    چه توفان ها ست در اين سينه تنگ !

    تب و تابي ست در موسيقي آب
    كجا پنهان شده ست اين روح بي تاب
    فرازش، شوق هستي، شور پرواز،
    فرودش : غم؛ سكوتش : مرگ ومرداب !

    سپردم سينه را بر سينه كوه
    غريق بهت جنگل هاي انبوه
    غروب بيشه زارانم در افكند
    به جنگل هاي بي پايان اندوه !

    لب دريا، گل خورشيد پرپر !
    به هر موجي، پري خونين شناور !
    به كام خويش پيچاندند و بردند،
    مرا گرداب هاي سرد باور !
    بخوان، اي مرغ مست بيشه دور،
    كه ريزد از صدايت شادي و نور،
    قفس تنگ است و دل تنگ است، ورنه
    هزاران نغمه دارم چون تو پر شور !

    لب دريا، غريو موج و كولاك،
    فرو پيچده شب در باد نمناك،
    نگاه ماه، در آن ابر تاريك؛
    نگاه ماهي افتاده بر خاك !

    پريشان است امشب خاطر آب،
    چه راهي مي زند آن روح بي تاب !
    « سبكباران ساحل ها » چه دانند،
    «شب تاريك و بيم موج و گرداب » !

    لب دريا، شب از هنگامه لبريز،
    خروش موج ها: پرهيز ... پرهيز ... ،
    در آن توفان كه صد فرياد گم شد؛
    چه بر مي آيد از واي شباويز ؟!

    چراغي دور، در ساحل شكفته
    من و دريا، دو همراز نخفته !
    همه شب، گفت دريا قصه با ماه
    دريغا حرف من، حرف نگفته !
    ممنون واقعا منت بر سر این بنده گذاشتی مرسی بابت عکس خیلی قشنگه
    سلام اقا امین ممنونم ازلطف شما
    خیلی مهربونید..شرمنده که من فرصت زیادی برای سرزدن به دوستان ندارم

    گلهای خیلی زیبایه..تشکرمیکنم:gol::gol::gol::gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا