سلام شعرت رو خوندم ولي نميدونم چرا اين يكي آنقدر ضعيفه تا اونجايي كه تغيير دادم خوبه ولي بقيه خيلي بي قافيه است بهت توصيه مي كنم زماني شعر بگي كه واقعا تو حس و حال شعر گفتن هستي سعي نكن به زور شعر بگي گاهي ممكنه 1سال شعري نگي و اين عاديه تا باحست كامل مچ نشي شعرت خوب در نمي ياد اينها رو مي گم چون خودم تجربه شان كردمكتاب آرايه هاي ادبي سيروس شميسا رو پيدا كن و بخون بهت كمك مي كنه وزن و قافيه رو بهتر رعايت كني وتا مي توني شعر بخون
سحر از ناله خود خواب به پایان ببرم
شبم انگار که کوهی به بیابان ببرم
دگر از خنده ی تو هیچ ندارم به یاد
چه رسد دست تو گیرم به خیابان ببرم
دگر از خنده تو هيچ نمانده است به ياد
صد و یک بار از آن کوچه گذشتم بلکن
اتفاقی تو بیایی و کف از جان ببرم
اتفاقي تو بيايي و ز كف جان ببرم