لینکو دیدی؟
-
مرسی
عمویی اسپمم نمیاد
هرچه قدر به خودم زور آوردم فشار وارد کردم این چندتا خارج شد
فک کنم از اثرات فیزیک ِ
یعنی من خوب میشم ؟ [IMG]
آها اونو میگی
فکر کردم یه شیرینی دیگه میخوای
آره خداروشکر اولین اسم انتخاب شد
باورت نمیشه از خوشحالی میخواستم همونجا جیغ بکشم
امروزم رفتم بانک نامه گرفتم که حساب باز کردم تا فردا ببرم ثبت
دیگه تقریبا تمومه کارای آخرش مونده
اصله کاری اسم بود که خداروشکر زود انتخاب شد
دلم روشن شده واسه کار شرکته وگرنه هر کیو ببینی همش میزنه تو ذوقمون واسه کار
شیرینی هم به روی چشم حتما میدم بهتون
حالا یا شیراز یا فرحزاد
ببخشین متوجه نشدم چی مبارک باشه؟:Dشیرینی؟:huh:
اینو ببین:redface:
http://www.iran-eng.ir/showpost.php?p=2130134&postcount=41946
بازم مال شما!مال ما که چندتا سوله و یه سری مهندس غرغرو!
آقا اجازه رفتیم حاضری زدیم.قبوله؟
تا محبت هست چرا خشانت؟
ا!پس اینجا همه فامیلند.پس من غریب افتادم.الهی واسه خدوم بمیرم که تک و تنها تو جزیره آدم خورا گیر افتادم.
ماهشهر تبعیدگاه منه.آخه چرا؟مگه کارت چی بود؟
سلام به روی ماهت
ممنون تو خوبی؟
رسیدن بخیر
خوش گذشت؟
بله میبینم هستیجاهای دیگه
به سلامتی.خسته نباشید.منم یه چند روزی باید برم ماموریت اما تو این گرما؟فعلا زیر بار نرفتم.
به به!اتوسا باز چه خبره؟
خوب معلومه مجید فامیلتونه که ازش طرفداری میکنی ها!اما طناب آتوسا هم قشنگه خوب!!!
آره
همون
پس همه خبر دار شدن
با همون اس ام اس ملیسا؟
ا!پیغام اولم نیومد!اما این بود:
سلام
شما هم مثل ما چند روزی نبودید گویا!کلاس رو سپردی به آتوسا.دیدی چه خبره؟
تو که گفتی مجید پسر خوبیه.اما اتوسا که چیزای دیگه داره میگه!
سلام
مثل من چند روزی نبودید.کلاس رو سپرده بودب به آتوسا دیگه.دیدی چه کلاسی راه انداخته بودند.؟
خانه ات آبادان....
امروز با ملیسا و مهرداد حرف زدم
در جریان اتفاقات جدید هستی؟
می گماااااا.....اونور هم داره حال میده ها
بیخیالش نشیم
تو چرا نیستی؟
آخرين فعاليت: 6 روز پيش
آخرین فعالیت 5 روز پیش
یعنی کجاست ؟
من که خیلی خوبم.تو چه طوری؟
از وقتی برگشتم هیچکیو ندیدم.یه برنامه جور کنیم ببینیمتون.دلم براتون تنگ شده.
البته ملی جون و آتی رو مفتخر شدم.
مرسی شما بهتری.
:razz:
سلام به داداشی گل خودم ، ببخشید پژمان جان از وزارت صنایع می خواهند برای بازدید بیان ، حسابی درگیر هستم و از طرفی هم نمایندگی را معرفی کردن برای ایزو و من و کارشناس فنی حسابی درگیر هستیم و اصلا نمی رسیم که به هیچ کاری برسیم .
ولی میدونم که من نباید از احوال پرسی داداشی خودم غافل بشم و برای تنبیه خودم ، به خودم میگم ملیسا خیلی چاخی .
من چه کارِ خوبی کردم که تو پاداشم شدی؟
پس تو میشی پسرخاله مامانم
اونموقع من این وسط کلاه قرمزییم ؟
اصلا بابا نخواستم همون مادر زنم مهتاش خانوم واسم عین یه باباست
ا...یافتم تو میشی عموی من ...عموجون ...آخه من داداش حمیدم -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
