tired_poet
پسندها
775

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • akheiiiiiiiii....khaste nabashi babaei....babaeie man ghavie ye tane hame kali mikone....gholbonesh belam...
    bashe babaei...vali gholakam khalie...hichi pol tosh nist....
    babaei man milam lala...khabam miad...jik jik...yani shab bekheir...khob bekhabi...
    babaei windowsesho avaz kaldam....drive win ro ham format kardam...in system dg be dard nemikhole....bayad be fekre ye sys jadid basham...che babaei hasti...ye systeme dorost hesabi vasam bekhal dg.....
    rasti babaei asasaro jam kaldi ya na?
    نه بابایی....از دست این سیستم نالاحتم...میزنم با پتک میترکونمش....
    نامزد علی بابایی....نه عجیجم...عروسی نزدیکه...نانای نای...
    يكي از دوستان يه ليست از يوزر ها ي واقعي تو يكي از صفحات همين تاپيك گذاشته بود دقيقا يادم نيست كدوم صفحه بود مطمئنا اگه اونا واقعا ريگي به كفششون نبود يه اعتراضي چيزي مي كردن كاري نداره يوزري كه صرفا براي همين تاپيك ساخته شده مطمئنا بعد از اين فعاليتي نخواهد داشت و اونوقت راحت ميشه مچشون رو گرفت
    من جواب شما رو همون تاپيك دادم شما اگه واقعا فكر مي كنيد كه با اونكار مثلا تقلبي صورت نمي گيره اون تاپيكي كه ميگيد رو بزنيد اينطور كه بر مياد شما نگران اين مسئله هستيد كه استقلال و پرسپوليس روي هم بودن و اين باعث ضايع شدن شده ولي چندين بار گفتم اينجا هم ميگم هدف من
    1. به اون دوستمون ثابت كنم كه اگه قرار به تقلب باشه تيمي كه در اقليته تقلب مي كنه و اون تيم با اين تاپيك ثابت شد كه تراكتور سازيه
    2.بعضيا اينقدر نفهم هستن كه همينقدر نمي فهمن كه وقتي دارن تقلب مي كنن لااقل پاياپاي پيش نيان و يه كم فاصله رو حفظ كنن تا ضايع نشن من با اين تاپيك به اهدافم رسيدم هدف من اثبات بيشتر بودن آبي و قرمزا ها نبوده چون اين مسئله نيازي به اثبات نداره هدف من چيز ديگه بوده
    دوست عزيز مي توني جوابتو بخوني تو تاپيكي كه طرف صحبتت بودم
    سلام دوست عزیز ؛
    و روزگارتون خوش.
    از نقدی که به یادداشتهای " برای تو نوشتم برای من نوشتی " دادین واقعا ممنونم . جداً جای کسی برای نقد خالی بود .داشت دیگه به بطالت می رفت.
    از نقدتون حس کردم می تونم از شما کمک بخوام ، من اکثر مواقع ( البته این اواخر بیشتر ) شکست آهنگ شعرهامو بیشتر انجام می دم. انگار این تغییر ،کارمو از یکنواختی در میاره ، عین یه شوک می مونه برام، به دلم می شینه .نمی دونم درسته یا نه ؛ لااقل برای کساییکه می خونن چه حسی به وجود میاره .نمی دونم مثل این نیست که انگار از موضوع اصلی پرتاب میشن بیرون ، به همراه یه حس ناخوشایند؟
    برام مهمه بدونم چون شعرهام اکثرا دارن به این سمت میرن.مثل این :

    نعرگون نفست
    وه که چه دیوانه شده ست دلم از دست دلت.

    مست از نگاه تو - دیوانه وار من -
    آنقدر پر هواست سر
    از سر چشمت که یکسره
    دو دو به من شده ست.
    .....

    تغییر آهنگها این حس رو بهم میده که انگار از یه کتاب ، با یه موضوع ، فقط دارم یه ایست کوتاه می کنم و صفحه بعدیش رو می خونم .
    خوشحال می شم از نظراتتون استفاده بکنم.:w27:
    اختيار داري عزيز. من هميشه حرفهام عين هموني هست كه ميگم يا مينويسم...كنايه آميز بلد نيستم حرف بزنم...واقعي واقعي ميگم.
    راستش محمود جان چندبار كه ...نه خيلي بار...خصوصا در زمان دانشجويي سعي كردم..درست هم ميشد اما هيچوقت هيچكدومشون به دلم نشست...راستش حرفم رو توش گم ميكردم...اولش خوب شروع ميشد اما بعدش يادم ميرفت اصلا چي ميخواستم بگم...خلاصه رشته كلام ازدستم در ميرفت واسه همين گذاشتمش كنار و قلمم رو دادم دست دلم...
    نميدونم حالا شايد دوباره با تشويقهاي شما شروع كنم..اما ..واقعا برام سخته.
    محمود جان اينقدر صميمانه و دلسوزانه مطلبتون رو نوشته بوديد كه بعيد ميدونم كسي همچين فكري كنه...
    راستش محمود جان اصلا به تحصيلات نيست عزيز...من خودم ليسانس ادبيات دارم اما هر سوالي از گل و گياه و كشاورزي داري ميتونم جواب بدم...بجز ادبيات...
    علاقه من به ادبيات فقط در حد نوشتن احساسم هست كه از هيچ قانوني هم پيروي نميكنه...هركاريش هم ميكنم ...حريفش نميشم...ميگه اگه برم تو قالب درست از آب درنميام...منم ديگه بهش زور نگفتم...
    اما واقعا از نوشته شما متوجه اين مطلب شدم كه اطلاعات شما اصولي و ريزبينانه هست.
    دستت درد نكنه عزيز...اميدوارم بازم راهنماي بنده و دوستان باشيد.
    آقا خيلي مخلصيم. :w11:
    سلام محمود جان
    واقعا نميدونم از اين همه زحمتي كه كشيد چطور تشكر كنم...در حد يك استاد ادبي ازتون ممنونم .
    محمود جان فقط يه مطلب كوچولو اونم اينكه دوستاني كه توي اين جستار و كلا در تالار ادبيات شركت دارند هيچكدوم تحصيلات ادبي ندارن...چه بسا هم كساني مثل خودم باشن كه با تحصيلات ادبي در حد يك بيسواد هستم...و اكثر بر اساس حس و قريحه ادبي كه دارن اونجا شركت ميكنن...
    من خيلي خيلي خوشحالم كه كسي مثل شما رو در بين خودمون داريم تا اشتباهات و احيانا كاستي هاي ما رو بهمون مهربانانه گوشزد كنن...( همينطور كه شما دلسوزانه بيان نموده بوديد )
    فقط اگه اجازه بديد پست شما رو به نقد ادبي دل نوشته هاي دوستان منتقل كنم كه در اونجا حسابي به نقد و گفتگو و افتخارآ به جلسه تدريس شما بنشينيم.
    ممنون...
    آره خوب این طوری هم خوبه!اما اینجوری شعرگفتن هم حس خودشو داره!یه جورایی تمام فکر آدم درگیر میشه
    سلام.
    میخواستم بگم شعرات خیلی قشنگه...اینایی که تو تاپیک جدید گلابتون میذاری روخیلی دوست دارم.
    راستي!
    دوباره پياماتون رو كه خوندم واقعا بهتون حق دادم كه يه درصد هم شك نكنيد كه بامن درموردش حرف زده باشيد.
    خوب به من هم حق بديد من كاملا يادم نميومد چه اتفاقي براي شما افتاده بود ولي شما رو يادم بود.اسمتون و عكستون تو ذهنم مونده بود. اون موقع هم مراجعه نكردم به پروفايلم فقط يادم بود حرف اون روزتون به امروز نمي خوره .وقتي شما گفتيد من نبودم دوباره رفتم ديدمش خوندم اون موقع چي گفته بوديد.
    راست مي گيد اون شما رو ول نكرد شما ديگه نخواستيد ولي يادتونه به چه دليلي بود ديگه؟
    شما كارتون درست بوده سعي نكنيد طرز فكرتون رو عوض كنيد اون تاپيكي كه زديد هم به همين خاطره.
    سلام
    ببخشيد من چند روز نيامدم باشگاه پيامتون رو نخونده بودم.
    اشكالي نداره حذف كرديد. خودم هم همينو گفته بودم اگه خواستيد ويرايش كنيد.
    دوباره هم پيامم رو از صفحه تون پاك كردم.
    ولي بااجازه فقط يه جمله فضولي كنم.ازما كه گذشت ولي با خودتون صادق باشيد.
    موفق و خوشبخت باشيد!
    راستي درمورد شان من ازكجا مي دونيد شان من چه قدره؟
    به خاطر اين،اين كلمات رو اوردم كه نمي خواستم بگم چرا دروغ گفتيد ولي بازم مي دونم گفتم سعي كردم مثلا تلطيفش كنم.
    من خودم از دروغ متنفرم. نمي گم هميشه راست مي گم ولي كمتر آدميه كه از من دروغ شنيده باشه به همين خاطر اگه به جمله دروغ ميگي حساسم. نمي خواستم به ديگران هم همچين حرفي بزنم.
    باز معذرت مي خوام كه گفتم.هرچند هنوز هم معتقدم شما دراين مورد صادق نيستيد.
    راستي اشكال نداره شان من به خاطر بالا موندن شان دوستان پايين بياد.:gol:
    صد در صد دیگران گزارش دادن یا شایدم خود مدیر نظارت داشته رو تاپیک . به حال مقصر کسای ان که محافل عمومی رو با محافل شخصی خودشون اشتباه گرفتن و هر غلطی میخوان میکنن و هر حرفی ام میخوان میزنن .بعدم میگن دارم بحث منطقی میکنیم . من نمیدونم این چه بحث منطقی هست.......:surprised:
    انشالله دوباره همین تاپیک رو از شما ببینم و دوباره پیگیره جواب نظر سنجی بشم .:gol::gol:
    منظورمم فقط این خس و خاشاک ها نیستا اینا که چند نفر که این حرفارو میزدن که خودشونو خوب نشون به قول معروف چی میگن حیا رو خورن .......؟؟ نمیدونم الان ضرب المثله یادم نست .
    من حتی به پنجره هم منتقد بودم . از اینجور حرف زدناشون خوشم نمیاد.
    خلاصه اینکه شما همه عاملای اصلیرو ول کردین به ما گیر دادین
    دیروزم که اومدم دیدم دو سه نفر جواب پست منو دادن . اومدم محترمانه بدون توهین جواب دادم / که از بعدش اونا شروع کردن . این اتوسا خانم و منیره خانم و اقا پژ؟مان و ..... چه حرف های زشتی که با هم نمیزدند که منکه خودم یه دختر بودم خجالت میکشیدم از بی حیایی اینها
    به نظر منکه کبوتر با کبوتر باز با باز
    دختران خوب و پاک و سالم برای پسران خوب و پاک و سالم
    و دختران بد و هرزه برای پسران بد و هرزه .
    هرکی با مثل خودش .
    واقعا زوره که یه پسر که به هر کس و ناکسی دست زده و خوب همه خوشی های خودشو کرده ودر اخر بیشتر همین پسرهای اینجوری برای ازدواج طرف دخترای خوب و پاکدامن میرن . این واقعا در حق یه دختر ظلمه /
    من خودم به عنوان یه دختر به هیچ وجه حاضر نبیستم با پسری که اهل این روابط بوده ازدواج کنم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا