با رئیسم بحثم میشد ....همیشه حرف زور میزنه منم تو کتم نمیره ...در این راستا طبق صحبتهای رد و بدل شده بین جناب رئیس و مدیر عامل، جناب آقای مدیر عامل تصمیم گرفتن بنده جلو چشمشون باشم ..... و بنده را تحت نظر بگیرن .....
ای خداااااااااااااا
ممنون حاجی ممنون دوست خوبم
این سپید هم دوست خوبیه ولی خیلی خشن ناکه در مورد من و تو با احساس مشترکمون
حاجی سفر به خیر استاد قرار دهن ما رو آسفالت کنه , تمرین دارد شدید قرار بزنه
حاجی دعا کن ختم به خیر بشه
میبینمت ایشالله
نه عزيزجان اين چه حرفيه...منظور من از ايراد نظر...يعني فرمايش شما و نقطه نظراتتون بود....نه ايراد و عيب...متاسفانه كلمه ايراد در بين زبان محاوره معنايش به تاراج رفته و به خطا پذيرفته شده...ايراد از اورد يا فرمايش گرفته ميشه...ممنونم دوست خوبم كماكان منتظرم.
نگاهت میکنم، بیپروا
شاید که نگاهم را به نگاهی پاسخ دهی
به هر غمزهای دل تنگ مرا به طپش میآری
به چشمانت که میرسم خیره میمانم
نیازمند نگاه توام
تا در من زنده کنی هر آنچه بی حضورت مرده
روی مگردان
بگذار ذوب شوم در نگاهت
بگذار رهسپار سرزمین سکوت شویم
آنجا که لب خاموش است و چشم سخن میگوید
چشمانت را میبندی
.........................شب فرامیرسد
دوست عزيزم...اختيار داريد شكسته نفسي ميكنيد
من هم هيچكدوم از نوشته هام بر اساس استاندارد نيست كه نظري طبق استاندارد بخواهم
من نظري طبق احساس خواستم
ممنونم از ايراد نظرتون...ميشه محبت كنيد و دقيقتر موارد رو گوشزد بفرماييد؟؟البته اين رو هم متذكر بشم كه كاملا في البداهه بود
مشتاق شنيدن نظراتتون هستم. [IMG] [IMG]