خدايا چرا هر بار كه عزمم را جزم نمودم و مهياي عبادتت شدم؛ و تا در پيشگاه تو به نماز ايستادم دچار خواب آلودگي و كسلي ام نمودي و حال رازو نياز و مناجات را از من گرفتي ؟! و چه شد كه هر چه عهد نمودم و با خود گفتم از اين پس سيرتم را نيكو كرده و با اهل توبه هم مجلس مي شوم حادثه اي پيش آمد و باعث جدايي من از خدمت تو شد ؟ خداي من نكند كه:
از درگاهت مرا رانده اي؟ و از سعادت خدمت كردن دورم نموده اي؟ و يا ديدي كه بندگيت را خفيف شمرده ام و از اين جهت مرا از درگهت طرد نموده اي ؟ و يا نكند كه ديده اي كه از تو روي گردانم و بر من غضب نموده اي؟ و يا من را هم در خيل دروغگويان يافته اي و از اين جهت از عنايت خود دور ساخته اي؟ و يا مرا ناسپاس بر نعمت هايت ديده اي و محرومم نموده اي؟ يا هر چه گشتي مرا در مجلس و همنشيني اهل علم نيافته اي و خوارم نموده اي؟ و يا مرا در گروه غافلان يافته اي و از رحمتت نااميدم نموده اي؟ و يا همنشين و مانوس با بطالت گران و مرا با آنها رها كرده اي؟ و يا شايد نكند كه… نكند كه خداي من دوست نداري صداي دعايم را بشنوي و مرا رانده اي ؟ و يا مكافات گناهانم را داده اي ؟ و يا به علت بي حيايي مجازاتم نموده اي ؟
با همه اين احوال خدايا اگر مرا ببخشايي شايسته است كه پيش از من نيز گنهكاراني را عفو نموده اي …..و من به فضل و رحمتت پناه آورده ام از تو بسوي تو مي گريزم كه عفو و بخششت بر كسي كه به تو حسن ظن دارد وعده اي قطعي ست…..