عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست؟
تو که خود سوزی هر شب پره را می فهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست؟
تو به دلریختگان چشم نداری، بی دل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست؟
یادم هست ، یادت نیست؟
بودن یا نبودن که مسئله ای نیست...مسئله اینه که چطور باشم و چطور نباشم.مهم اینه که وقتی هستم دوستم داشته باشن و وقتی نیستم فراموشم نکنن.مهم اینه که وقتی هستم بودنم و ثابت کنم و وقتی نیستم کسی نبودنم و احساس نکنه،انگار که هستم.مهم اینه که وقتی نیستم صدام باشه،خاطراتم باشه،تو دل دوستام.مهم اینه که...