Silence92
پسندها
2,657

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خلاصه نشستیم و یه سری صحبتا
    و من گفتم ک حالا حالا تصمیم ندارم ازدواج کنم
    درسم برام اولویته و....
    کلی بهونه تراشی(دقیقا فقط رفته بودم بگم نه)
    سرساعت رفتم به محل مقرر، دیدم ک یکی ایستاده، اما خب من ک نمیدونستم قراره کیو ببینم
    چند قدم دورتر ایستادم و دیدم بههههههههههههله خودشه، راه افتاد و اومد طرفم
    (تا اون موقع یع=ه بارم ندیده بودمش)
    یه روز و ساعت و مکانو مشخص کردم و گفتم اگه من برسم و کسی نباشه منتظر نمیمونم و میرم
    دی دی دی دیننننننننننننننن اوووووووووه چه استرسی داره دوماد خوش بخت
    تا اینکه همین واسطه یه روز بهم زنگ زد و کلی خواهش کرد که فقط یه بار اجازه بدم با هم حرف بزنیم
    چون آشنا بود تو رو دربایستی قبول کردم
    طرف مطرح کرد و منم گفتم بهش بگو نه
    هرکی میخواد باشه باشه، جواب من همینه ک گفتم
    منم که از اون دخترای سرسخت(جدی میگم، همه اهدافم تو درسم بود، اصلا تو خط این حرفا نبودم)
    همه خواستگارام هر شرایط خوبی هم که داشتن رد میکردم
    اول با واسطه یکی اومد بهم گف فلانی رو میشناسی
    من گفتم نه
    تا حالا اسمشم نشنیده بودم..خخخخ
    اولین بار اواسط ترم4 مطرح کرد
    و ما شهریور امسال نامزد شدیم
    تقریبا بیشتر از2سال طول کشید
    بگووووووووووووو
    ما بچه های خوبی هستیم بو خدا:D
    ازدواج چیه اصلا یک حرفایی که من خودم ترجیح میدم مجرد بمونم خخخخخ
    دقیقااااااااااااااااااااا
    این هنه هم اخراج سده باز عوض نشده
    یعنی شادی تهشه ها.....
    یو میاد توی تایپیک همه رو بهم میریزه، جمع میکنه میره
    من نشد یه پست از شادی بخونم راجع به ازدواج حرف نزده باشه:mad:
    حالا اگه درخواست دوستی داد قبول کن بیاد ببینم چی میگه-باشه؟شادی که خدا خیرش بده افسار نداره اصلا
    حالا اگه درخواست دوستی داد قبول کن بیاد ببینم چی میگه-باشه؟شادی که خدا خیرش بده افسار نداره اصلا
    عزیزم سایلنس جونی همه جنبه ندارن مخصوصا این دوتا دختره
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا