-
علیرضا قربانی:
تصنیف اشتياق:
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کارعشق
آزار این رمیده سردر کمند را
بگذار سر به سینه من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدام است غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب
بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
ممنونم خیلی زیبا بود!
حالا اينقدر سخت نگير:دي
به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا,پر قاصدهایی است
که خبر می آرند,از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاک
روی شن ها هم ,نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند
پشت هیچستان, چتر خواهش باز است
تا نسیم عطش در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
ودر این تنهایی ,سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید ,مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من !!!!!!!!
ممنون خیلی زیبا و تامل برانگیز بود.............
خیلی قشنگ بود
مررررررررررررسی
ممنون از شعرتون
چطوری پسر؟
خوش میگذره؟
دیر میای،زود میری!
چه زود دیر میشه نه؟
زنگانی سیبیست ,گازباید زد بابوست...خوب بود این مردم دانه های دلشان بیدا بود..
چقدر جمله هاتون زیباست
ممنون
از خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد، نه آنچه را که آرزو داری، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار!
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ (تلاجن)سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترامن چشم در راهم ..............
دلمون واست تنگ شده!موفق باشی عزیز
دلمون واست تنگ شده!
mersi ama yekish baz nemikard
خیلی بهت عادت کرده بودم.مثل این که رفیق بدی واست بودم که بیخیال ما شدی.
خوش باشی عزیز.
در لحظه مشخصی از زندگیمان، اختیارمان را بر زندگی خود از دست می دهیم و از آن پس سرنوشت بر زندگی ما فرمانروا خواهد شد.
این بزرگ ترین دروغ جهان است.
کیمیاگر
آمد امادرنگاهش آنهمه غوغا نبود...
ممنون
خیلی زیبا بود
در دل ای عشق !سخنها ز تو دارم اما
عمر بگذشت و حدیث تو بپایان نرسید !!!!!!!!!
سلام آقای محترم.
خوبی؟ خبری ازت نیست چرا؟
سلام. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...