چه باید کرد
سخن عشق را در عمق نگاهت خواندم...
وصدای محبت رادر کوچه باغ آشنایی مان شنیدم
برایت گریستم...
وبه یادت خندیدم...
وبه نشانه وفاداری دفترم را به نامت نوشتم...
ونامی به اندازه عشقت برایت برگزیدم...
وآن را به صفای دلم پیوند زدم...
ندای افسرده صدایم رابه گوشت رساندم
تا تو رابیابم ولی نه...
انگار هنوز عشقم به صداقت باران وبه پاکی آب نرسیده است
تا قناریهایی خوش آوازدلت شعروصال برایم بخوانند