N
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دوست گلم منم دنبالش هستم...

    از استادم دارم مشاوره میگیرم. هرچی بگه میگم خدمت شما

    فقفط اینکه یکم دیر جواب میده! وگرنه حتما یادم هست چشم
    سلام خیلی ممنونم نیلوفر جان

    در مورد چیش میخواید بدونید؟

    منابع؟ نحوه مطالعه؟ آموزشگاه؟...؟

    منم تا حدی دنبالش هستم اما اگر بدونم تو چه زمینه ای، در حد توانم راهنمایی میکنم...
    روزگاری کوچه دل رهگذر خاطره ها بود

    یاد آن کوچه و آن رهگذر ناز بخیر ...
    سلام دوسته عزیز

    اگه دوست داشتید به این تاپیک سر بزنید ممنون
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/397996-تصاویر-و-مطالب-تکان-دهنده-خوردن-جنین-در-چین
    همگی جیغ دست هوورااااااااااااااا تولد داداش محسن *mohsen_24.......همه دعوتین......
    تقدیر،تقویم انسانهای عادییست و تغییر،تدبیر انسانهای عالی:gol:
    می خواستم زندگی کنم راهم را بستند ستایش کردم گفتند خرافات است عاشق شدم گفتند دروغ است گریستم گفتند بهانه است دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم
    روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری.... مهمون ما باشید.... نیشابوریهای باشگاه
    سلام نیلوفر عزیز...

    دوست خوبم خیلی ممنونم بابت درخواست دوستی ... ;)
    عشق یا دوست داشتن ؟؟؟!!!

    عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی


    دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

    عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است


    دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد

    همگام با آن اوج می گیرد

    عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها

    بر آن اثر می گذارد


    دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

    عشق طوفانی و متلاطم است


    دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

    عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی

    “ فهمیدن و اندیشیدن “ نیست


    دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود

    و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد
    ذكر خدا
    (وصيت نامه افضل الدين محمد تبريزي)
    اي فرزند، بايد كه هميشه زبانت در ذكر خدا باشد و دلت در فكر آخرت و خاتمت كار و اذكار معين كني و ملازمت نمايي بدانها
    همچنانكه نفس بي قوت و غذا نتواند به سر بردن، البته هر روز جوياي آب و نان باشد؛ جان را نيز قوتي است همچو علم و عمل، اگر از وي بازگيري وي را در هلاك اندازي؛ و بدان كه هر ذكري را جداگانه فضيلتي است و هر وقتي را منزلتي.
    آن ذكر و آن وقت همچو صيدند و تو صياد، زنهار چنان كن كه پيوسته دام گذاشته باشي، نتوان دانست، گاه باشد كه تو دام را براي عصفور نهاده باشي، ناگاه شاهباز سفيدي در دام افتد كه لايق دست پادشاه باشد و به سبب آن تو مقرب پادشاه گردي.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا