navid_sixtysix
پسندها
706

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • come........... with .... me
    to the sea...........
    i want to tell you...

    very good,nice song
    thank you
    :gol:
    کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
    صد حیف از این بساط که بر چیده می شود
    در این بهار رحمت و غفران ومغفرت
    خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود.
    :gol:عید سعید فطر مبارک.:gol:
    اقا نوید این صحبتت که گفتی سربازیمو ادامه بدم اگر اهواز قبول نشده یه مقدار توضیح بده دلایلت بگو یه مقدار روشن بشه برام مهمه برام نگاه نکن به خودت که رتبه 9 اوردی من خیلی زحمت کشیدم تا این رتبه اوردم
    اهان.خب بسلامتی.امیدوارم موفق باشین.خوش به حالتون هم کارتون درس شد هم ارشد با رتبه عالی قبول شدین.البته نتیجه زحماتتونه و واقعا حقتونه.واسه منم دعا کنین.
    آره متاسفانه هنوز دوره شروع نشده فعلا ایمنی هستیم

    بعدش فکر کنم جایی که تا حدودی مفید باشه واحد آب و کولینگ واتر و نیروگاه برقش هست

    چارتا پمپ و لوله داره

    چاه نفت که نبود (آشنا نبود) پالایشگاه رو هم به من ندادن دادن ترم اخریا با بدبختی پترو رو گیر اوردم (شرکت گازم که اصلا حصوری نمی خواد بزنی!)

    مجبوری شد دیگه

    نه داشت توصیح می داد که گازای نیتروژن وارد جو میشه از بالای برج و به لایه اوزون اسیب میزنه و کلی جریمه میشیم به این فکر افتادم یه کار مفید انجام بدم

    تا حدودی معنای متنشو می فهمم ولی داستان های مهندسی شیمی رو یوخت!

    ممنون مهندس سعی می کنم زمینه های مرتبط تر باز مزاحمت باشم البته با اجازت :)gol:)

    تنکس
    =======
    راستی میگم چیزایی که تو کاراموزی یاد گرفتی رو برامون نمیذاری رو سایت ما هم یه چیزایی در مورد مهندسی نفت کاراموزیش یاد بگیریم
    روزها فکر من اینست و همه شب سخنم

    که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

    از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟

    به کجا می روم؟ آخر ننمایی وطنم

    مانده ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا

    یا چه بوده است مراد وی ازین ساختنم

    جان که از عالم علوی است، یقین می دانم

    رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم

    مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک

    دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

    ای خوش آنروز که پرواز کنم تا بر دوست

    به هوای سر کویش، پر و بالی بزنم

    کیست در گوش که او می شنود آوازم؟

    یا کدامست سخن می نهد اندر دهنم؟

    کیست در دیده که از دیده برون می نگرد؟

    یا چه جان است، نگویی، که منش پیرهنم؟

    تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی

    یک دم آرام نگیرم، نفسی دم نزنم

    می وصلم بچشان، تا در زندان ابد

    از سرعربده مستانه به هم در شکنم

    من به خود نامدم اینجا، که به خود باز روم

    آنکه آورد مرا، باز برد در وطنم

    تو مپندار که من شعر به خود می گویم

    تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا