یقین دارم که« فردا»خواهد آمد
زمان ِ مرگِ غمها خواهد آمد
یقین دارم که این شب ماندنی نیست
دروغین آیه هایش خواندنی نیست
یقین دارم که هر یک ذره آهی
به ناگه می نشیند در سلاحی
یقین دارم که این دلهای گریان
شود روزی زشوق پیوسته خندان
حدیث مهربانی سوره گردد
دوباره عشق همچون کوره گردد
یقین دارم که هر یک قطره ای خون
که ناحق ریخت درهر کوی و هامون ،
بوقتش سبز می گردد بر این خاک
بروزش سرب می گردد دراین خاک
یقین دارم بهار می آید از راه
بپایان میرسد این درد جانکاه
زمستان میرود پائیز هم نیز
برای رفتنش ای دوست برخیز
یقین دارم اگر برخیزیم از جا
بگردد واقعیت این یقینها