• بچه ها من شبا شامم كلا همينه ...
    واسه شما هم آوردم كه ميل كنين، بفرماييد، توروخدا تعارف نكنين، ببخشيد ديگه غذا رژيميه ... دي:

    واي خداي من،‌ اين باز يادش افتاد ... دي:
    من شايد عيد كلا نباشم، آخه مسافرت و اين حرفا ديگه خودت ميدوني ... دي:
    خب كي به تو گفته اينقده بري مهموني كه اينجوري مسموم بشي ...
    نرو خواهر من نرو ... دي:
    گفتی عید، یاد عیدی افتادم :دی
    امسال چی عیدی میدی داداشی؟
    واي نه، باشه باشه بمونيد ولي كسي رو نياريد ...
    بابا با اين وضع يارانه ها و اين گروني دم عيد و اينا كلا بيشتر از دوتا مهمون داشته باشي ورشكسته ميشي ... دي:
    چايي هم ميارم خدمتتون ...
    فقط اين نت نميدونم چرا اينقده كنده، يعني خيلي كنده ...
    آره یادمه، جفتتون هرچی داره فاسد میشه رو به خورد من میدید :دی
    منم مظلوم، هیچی نمیگم اصلا
    معصومه!محمد اينارو ميگه ياد خودم افتادم:دي
    يادته؟:دي

    مرسي محمد جان....آقايي
    فقط چاييت كو؟!

    پ.ن:آقا بچه كه گول نمي زني!من اين گز رو نگفتم...اون يكي جديده رو گفتم...تاريخش مال پاييز امساله...اونو بردار بيار!
    وقت واسه تبریک گفتن زیاده
    الان بریم تو ناراحت میشی. اصلا میخوای بریم بچه ها رو بگیم بیان اینجا جشن بگیریم؟ :دی
    من ديگه خواستم ارشادتون كنم خودتون نخواستيد ...
    آري‌ آري،‌ رفتيم تو 5 اسفند ديگه، كجاي كاري، برو زود به همه تبريك بگو، بدووووووو،‌ اينجا نمون وقتتو تلف نكن، زود باشششششش ... دي:
    گويا مسواك اختراع شده!

    تو بيار..من تعهد ميدم اگه رفتم دندون پزشكي نگم كار تو بوده:دي

    روز مهندس؟خداوكيلي...جدي...امروز چندمه؟!
    بفرماييد ...
    بابا من اينارو از چهار سال پيش نگه داشتم واسه عيد نوروز كه بذارم جلوي مهمونا، همشو نخوريد ها، فقط نيگاش كنين ممنون ميشم ... دي:

    گزارو از كجا ديدي؟ اونا كه مال سه سال پيشه، من روزي اندازه يه نخود ازش ميخورم كه تموم نشه، الان ميارم براتون ... دي:
    شيريني خوب نيست واسه دندون ها،‌ شبا كرم ميزنه يه دندون ...
    من گفته باشم ... دي:
    چش نيست گوشه ...
    اولا كه روز مهندس رو به جفتتون تبريك ميگم، دوما من فك كردم شماها واسم يه چيزي آوردين ... دي:
    آخه برگ سبزي تحفه درويش كه ديگه اين حرفا رو نداره ... دي:
    محمد خجالت بكش....خسيس!!!
    بردار بيار اون شيريني رو...خودم تو كمد ديدمش
    معصومه تازه گز هم داره...رو نمي كنه!
    از شما دخترا ... دي:
    حالا اون ميوه هاي روي ميز رو بفرماييد ميل كنين تا ببينيم چي ميشه ...
    بفرماييد ...
    اندازه ارامش که خوبه، چشه مگه؟
    شام بیار، شیرینی، شربت، میوه
    چقدر تو مهمون نوازی !!!
    از کی یاد گرفتی اینجوری پذیرایی کنی؟
    آقا به من چه!!!...من وقت اينكارارو ندارم!به مراجعه كننده وقت نميدم...اگه اومدن سراغت از طرف من نبوده:دي

    نمي خواستم بگم مديريت..تف به ريا
    شام؟ مگه شام نخوردين؟ خب اگه نخوردين ديگه خوب نيست بخورين، اونوقت ميشيد اندازه آرامش ... دي:
    يكم رژيم بد نميشه ...
    خب تعريف كنيد،‌ چه خبرا؟
    داداشی، ما از اون مهمون خوباییم
    اومدیم حالتو بپرسیم، یه چای بخوریم
    شام هم بخوریم و بریم
    عجبا، بابا نصف شبي زشته، همسايه ها خوابن، يواشتر، شلوغ بازي هم درنيارين،‌ اگه ساكت ميشينيد كه بفرماييد وگرنه ممكنه همسايه ها بريزن اينجا ها ... دي:
    چايي تموم شده، شيريني هم شب واسه دندونا خوب نيست، يه ليوان آب داريم اونم بريد خودتون از يخچال برداريد ... دي:
    خوش آمديد ... دي:
    وا!معصومه!پرسيدن نداره ديگه!!
    از خداش باشه:دي

    محمدصادق بپر چايي بيار...ميوه يادت نره
    آهان...من قند نمي خورم..خرمايي...شيريني اي.....:دي
    عجبا!دو روز ديگه اومدن دنبالت بردنت به من ربطي نداره ها!!!

    سلامتي دوستان
    هيچي ديگه..فعلا كه بيكار!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا