MNST
پسندها
2

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به نام خدای بهار آفرین / بهار آفرین را هزار آفرین
    به جمشید و آیین پاکش درود / که نوروز از او مانده در یادبود
    نوروز مبارکــــــــــــــ

    ما رسم دوستیمان مثل نان نیست که گرمش در سفره دل باشد و سردش سهم نمکی..... چه گرمای حضورت ، چه سرمای نبودت را دوست دارم....!
    "آرامش " و " صبر " رد پای خدا در زندگی است ..آرزو میکنم "زندگیت " پر از ردپای خدا باشد و گریستنت از سر شوق باشد و خنده از ته دل هدیه به تک تک لحظه هایت باشد ...

    پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده!
    کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن

    امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگ که میافته یک دونه از غمهای دلتون کم بشه
    و دیگه هیچوقت ناراحت نباشید . . .

    پاییزتون زیبا....!:heart:

    ما که یه کاری رو می‌خوایم انجام بدیم خوب نیتمون رو فقط خدایی کنیم ... بگیم این کار رو برای خدا انجام میدم ... همین.!!! هر کاری میکنی یه نیت برای خدا پشتش بیار ببین خدا چجوری حمایتت میکنه، خالق این همه زیبایی ....



    گاهى سکوت مى آموزد بودن همیشه در فریاد نیســت...
    سکوت یعنى باشى یـــا نباشى دوستت داشته باشند و دلــتنگت شوند…
    سکوت بی بهانه ترین صدای مهر است و من سکوت می کنم تا بگویم دوستت دارم و به یادت هستم ای دوست..



    If you want to succeed in your life, remember that
    Past does not equal the future. Because you failed yesterday; or all day today; or a moment ago; or for the last six months; the last sixteen years; or the last fifty years of life, doesn’t mean anything
    ??All that matters is: What are you going to do, right now
    قطره؛ دلش دریا می خواست
    خیلی وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود
    هر بار خدا می گفت : “از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست! “
    قطره عبور کرد و گذشت
    قطره پشت سر گذاشت
    قطره ایستاد و منجمد شد
    قطره روان شد و راه افتاد
    قطره از دست داد و به آسمان رفت
    و قطره؛ هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت
    تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!
    خدا قطره را به دریا رساند
    قطره طعم دریا را چشید
    طعم دریا شدن را
    اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟
    خدا گفت : هست!
    قطره گفت : پس من آن را می خواهم
    بزرگ ترین را، و بی نهایت را !
    پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!
    و آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد
    اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت
    آدم همه ی عشقش را درون یک قطره ریخت
    قطره از قلب عاشق عبور کرد!
    و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :
    “حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است! “
    CUTE SHORT LOVELY THOUGHTS






    ?Girl : If I ask you to jump down, will you do it
    Boy : yes I will
    ?Girl : Why
    Boy : Because I know you will catch my hand and pull me up
    ?Girl : If I don’t then
    .Boy : Then I will die with the belief that you tried your best but couldn’t save me
    آدميزاد چيست؟...يك اميد كوچك ، يك واقعهء خوش،.. چه زود مي تواند از نو دست و دلش را به زندگی بخواند ،.. اما وقتی همه اش تو دهنی و نوميدیست، آدم احساس ميكند كه مثل تفاله شده ،لاشه ای مرداریست كه در لجن افتاده...
    تو را هيچگاه نمي توانم از یادم پاک کنم چون تو پاک هستي .. مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي.... و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا