فقر گرسنگی نیست،عریانی هم نیست
فقر چیزی را نداشتن است،ولی آن چیز پول نیست، طلا و غذا هم نیست
فقر همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفته یک کتاب فروشی مینشیند.
فقر کتیبه هزارساله ایست که روی آن یادگاری نوشته اند.
فقر پوست موزی ست که از پنجره یک اتومبیل به خیابان امداخته میشود.
فقر شب را "بی غذا "سر کردن نیست فقر روز را " بی اندیشه "شب کردن است...