در جامعه ای که اصالت از آن تولید ومصرف،مصرف وتولید اقتصادیست،وعقل نیز جز اقتصاد و پول چیزی نمیفهمد،زن نه به عنوان موجودی خیال انگیز،مخاطب احساسات پاک،معشوق عشق های بسیار بزرگ،پیوند تقدس،مادر،همدم،کانون الهام،آئینه صادقی دربرابرخویشتن راستین مرد،بلکه به عنوان کالائی اقتصادی است که به میزان جاذبه ی جنسی اش خریدوفروش میشود.سرمایه داری زن را چنان ساخت که به دو کار آید:اول اینکه جامعه به هنگام فراغت به سرنوشت اجتماعی و استثمارش نیندیشدو نپرسد چرا و برای چه کسی این همه رنج میبریم.زن به عنوان ابزار سرگرمی وبه عنوان تنها موجودی که جنسیت و ***والیته داردبه کار گرفته شد تانگذاردتوده ها وروشنفکران به اندیشه های ضدطبقاتی بپردازند.
وبه کار گرفته شد تا که تمامیه حفره های زندگی را پر کند.وهنر دست به کار شد تابر اساس سفارش سرمایه داری،سرمایه ی هنر را که همیشه زیبائی و روح و احساس و عشق بود به *** تبدیل کند.
***والیته به جای عشق نشست و زن این اسیر محبوب قرون وسطا به صورت یک اسیر آزاد قرون جدید در آمد....