چقدر زود زمان میگذره.اون اوایل که تو باشگاه می اومدم داداش مجید ما سال دوم مکانیک بود.الا ماشالله داره درساشو تمام می کنه.چرا نه ترمه؟مجید اوندفعه ای داشتم inboxپیامهامو خالی می کردم سر پیامهای تو رسیده بودم.کلی یاد اون روزا افتاده بودم.بچه ها چطورن؟ساینا و نایس؟!خوش به حالت.من عاشق همون هوای خله ای که تو میگی هستم.اینجا خیلی هوا گرمه.از بس گرمه هر روز حالت تهوع دارم.جای ما تو خیابونای آمل خوش بگذرون.درساتو هم بخون.