مرسي قربونت برم.
پستتو تو تالار دفاع مقدس خوندم.
آبجي اشكمو در آوردي....
دعا كن برام.....
به شهيد آويني كه انقدر باهاش مچي بگو يه نگاه هم به ما بندازه
فاطمه اگه نرم جنوب دق ميكنم.
به به بلاخره يه چراغ نو خريدي؟
مباركا باشه...
نبينم ديگه چراغ خونت خاموش باشه ها!
فاطمه باور كن دارم ميخونم.
ولي نميشه به اين استادا اعتماد كرد.
ميدوني كه اينا دست خودشونه
اگه بخوان يه جوري بدن كه تو نتوني بنويسي مثل همان حيوان شريف اندران چيز كثيف خواهي ماند!
حالا ما داريم ميخونيم ديگه بقيه اش با خدا
ولي قول ميدم يه جوري بخونم كه حتما شيريني رو بهت بدم.
حالا فعلا از خودت پذيرايي كن تا بعد!