E
پسندها
490

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
    چــيزی
    به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
    خیالـــت راحت باشد
    آرام چشمهایت را ببــند
    یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
    یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
    تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ...
    بعضی ها را هر چقدر هم که بخواهی
    تمام نمیشوند
    همه اش به اغوششان بدهکار میمانی
    حضورشان گرم است
    سکوتشان خالی میکند دل ادم را
    ارامش صدایشان را کم میاوری
    هر دم و هر لحظه کم می اوریشان
    اخ که چقدر کم دارمت
    تا اخر عمرت هم که تنها موندی
    مهم نیست
    فقط نذار
    به جایی برسی که
    تو اغوش کسی
    با یاد کس دیگه ای
    بخوابی!
    دلم تورا میخاهد
    باتوبودن را...
    تنهای تنها...
    باخوده خوده تو...
    میدانی وقتی میگویم: " دلم تورامیخاهد" ینی چه؟
    یعنی:
    ♥میخاهم تودرکنارم باشی♥
    میفهمی؟




    عاشق که میشوی...
    مواظب خودت باش!
    شب های باقیمانده عمرت...
    به این سادگی ها
    صبح نخواهد شد...!
    این هــــوا ، هـــــوای ـ خوبی است برای ...
    دلتنگ بودن!...
    من بغض هایم را
    با روح ِ زخمی ام می آورم...!
    تو آغوشت را...
    با بوسه هایت...
    بیاور!!
    بگذار دست کشیدن از تو
    همچنان غیرممکن باشد!
    گل یا پوچ دستت را باز نکن


    حسم را تباه نکن


    بگذار فقط تصور کنم


    که در دستانت


    برایم کمی عشق پنهان است
    اونــی کـه واقـعـا دوستـِت داشـتـه بـاشـه ...

    شـایـد اذیـتـت کـنـه ...

    ولـی هيچوقت عـذابـت نـمـیـده..

    شـایـد چـنـد روزی هـم حـالـتـو نـپـرسـه ...

    ولـی همه حواسش پـیـشِ تــوئـه...

    شـایـد بـاهـات قهر كنه...

    ولـی هـیـچ وقـت راحــت ازت دل نميكنـــــه!!!
    درنقطه ای کمی دور...
    کمی نزدیک...

    او نفس میکشد ..!
    همین کافیست .. !
    :heart:
    عاشقي ميكنم
    لج ميكنم
    بداخلاق ميشوم
    دست خودم نیست …
    ساعت و زمان هم ندارد!
    تو كه نباشي
    زندگي به كام من تلخ است...
    حالا هم من هم تو خوب میدانیم
    این راه نه پایانی دارد نه وصالي...
    اما هنوز دوش به دوش هم میرانیم
    قانون خط هاي موازي يادت هست؟
    دو خط موازي هیچگاه به هم نميرسند
    و سکوت میکنیم...!
    هم من هم تو!
    اصلا بیا يك قانون زیر قانون خط های موازی بنویسیم...!
    دوخط موازی
    هیچگاه به هم نميرسند.!
    ولی این دليل نميشود
    هم دیگر را دوست نداشته باشند..!
    :heart::cry:
    وقتی به نبودنت فکر میکنم
    ديوانه ميشووم...
    دیوانه ای که نمی داند بی تو چطور باید زندگی کند
    مرا کجا میبری با این خبر رفتنت؟
    فکر دل مرا نمیکنی؟
    چرا میگویی معلوم نیست دیگر همديگر را کی ببینیم!
    وقتی به این حرفت فکر میکنم
    حالم بد میشود .. قلبم دیگر ضربان ندارد...
    نفسهايم حبس می شود درون سینه ام...
    دست هایم سرد می شود
    خوب نیستم
    اصلن خوب نیستم
    وقتی فکر ندیدنت.. فکر ندیدن چشم هایت به سرم میزند
    دیگر در این دنیا نیستم..
    کاش بدانی من بدون تو
    نديدن تو...

    وااای...
    نديدن چشمهايت مرا میکشد
    اگر قرار باشد تو نباشی
    اگر قرار باشد دیگر نبینمت،
    ميميرم
    نیست می شوم...
    كاش فكر اين لحظه ام را بکنی
    این قدر روزها را نشماری
    نگویی که میروی
    حرفش هم که می آید

    نابود ميشوم...
    ..
    خدایا
    التماست میکنم

    همه دنیایت

    ارزانیِ دیگران !

    ولی ...

    آنکه دنیایِ من است

    مالِ دیگری نباشد
    دوستت دارم مال همین وقت هاست دیگر...
    همین وقت ها که دلم بهانه ات را می گیرد
    همین وقت ها که دلم می خواهد در آغوشت بگیرم
    لمست کنم ببویمت تا دلم آرام بگیرد
    همین وقت ها که می خواهم سر روی پاهایت بگذارم،
    با دست هایت موهایم را نوازش کنی انگشتانت را بوسه زنم
    همین وقت ها که دلم می خواهد بوسه ای شیرین
    از لبت تلخی غم هایم را از یادم ببرد
    همین وقت ها که دوست دارم در چشمانت خیره شوم
    عاشقانه هایم را بگویم، عاشقاته هایت را بشنوم
    همین وقت ها که تو را از خدا التماس می کنم
    همین وقت ها که سخت دلتنگت هستم
    همین وقت ها یعنی همیشه...
    دوستت دارم همیشه
    آغوشت را برویم بازکن‎
    تن خسته ام را نوازش
    درگوشم ازعشق بخوان‎
    وقتی میگویی دوستت دارم به چشمانم خیره شو‎
    من پاسخ هردوستت دارم را با بوسه ای پاسخ خواهم داد ‎
    بگو دوستت دارم ‎
    میخواهم بوسه بارانت کنم‎
    بـــــــــــ*اران
    امــشب
    شبی پر از خاطره
    مـــن ''شـهرزاد ِ قصه گو'' ،تــو را
    رو به روی هم،کنار ِ همین دیوار ، در آغوش ِ هم
    مهمان میکنم به ''هــــــزار و یــک بوســـه'' ، از لب هایــم ...

    حسی دارم
    آمیخته با دلتنگی
    کم می آورم
    بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند
    اما نه هر بازوانی
    فقط حصـــار آغوش تـــــــو ...
    شانه هایی می خواهم که پناهی باشد برای گریه هایم
    اما فقط ، شانه های مردانه ی تــــــــــو را می خواهم .
    بازم تو خواب من
    با من قدم بزن
    آروم و سر به زير

    ميميرم از غمو
    بيخود سراغمو
    از آدما نگير
    امروز روز سپاسگذاری از خداوند است
    زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن
    تا با تمام وجود به او بگوییم
    عشق من روزت مبارک
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا