اشتها سوز شدم رفت!!
نه نیومده
آخه خودمون چند روز دیگه میریم.باباشم فردا برمیگرده دیگه خسته ش نکرده تو این راه
ماهواره هاشونو جمع کردن
دیشب داشتم با مامانش حرف میزدم اونم از اون ور صدای صلواتش میومد
مامانش میگفت ببین ماهواره نداریم بچه م مؤمن شده
یه لهجه ای هم گرفتههههههههه انگار جد اندر جد اصفهانی بوده